به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، وقتی مشغول تماشای پویانمایی هستید حواستان به رنگها هم هست؟ میدانید رنگ هر شخصیت، لباس یا حتی یک بادکنک یک سری دلیل دارد و این رنگهای تصادفی انتخاب نشدند؟
هر رنگ، مفهومی دارد و برای همین یک انیماتور میتواند با رنگآمیزی المانهای مدنظر در پویانمایی این مفهوم را به ما که داریم آن پویانمایی را میبینیم، منتقلکند؛ برای همین است که در پویانمایی بالا «UP»یک بادکنک آبی حس امید به ما میدهد و بیشتر شخصیتهای بدجنس و منفی بنفش یا خاکستریرنگ هستند چون این رنگها و ترکیبشان حس اسرارآمیز بودن میدهد.
در ادامه مروری بر نقش رنگها در پویانماییها خواهیم داشت:
چرخه رنگ چیست؟!
چرخه رنگ همانطور که اسمش نشانمیدهد یک چرخه است که در آن رنگهای همخانواده از روشن تا تیره در کنار هم و رنگهای مکمل در برابر هم قرار دارند؛ توجه به این رنگها و استفاده درست از آنها نه تنها در پویانمایی و طراحی دکور که در لباسپوشیدن هم کمککننده است.
این چرخه در انتخاب رنگ شخصیتها در پویانمایی هم مؤثر است؛ رنگهای سرد میتوانند روح و روان بیننده را آرامکنند، همانطور که وقتی جنگل و دریا را میبینیم که سبز و آبی (از رنگهای سرد) هستند، آرامش پیدامیکنیم، در عوض رنگهای گرم مانند قرمز و نارنجی میتوانند مفاهیمی مانند جنبوجوش، عشق و پرانرژی بودن را برسانند.
رنگهای سرد چیست؟
رنگهای آبی، سبز و آبی-بنفش یا ترکیبی از اینها رنگهای سرد هستند؛ طیف رنگی سبز بیشتر مفهوم سرزندگی، امید و انرژی را میرساند و در این راستا اگر دقتکنید شخصیتهای امیدبخش در پویانماییها که باعث امید و نشاط بقیه هستند مانند مایک در «کارخانه هیولاها»، رنگشان سبز است؛ البته بعضی وقتها شخصیتهای شرور یا آدم فضاییها هم در پویانمایی با یک سبز نئونی یا درخشان نشان دادهمیشوند، رنگهای آبی و سفید هم بیشتر برای شخصیتهای مثبت استفادهمیشوند، مانند سالیوان در کارخانه هیولاها که غول مهربانی است و علاوه بر شخصیتپردازی این رنگ هم در انتقال مفهوم به مخاطب کمکمیکند.
حرف رنگ گرم چیست؟
پویانمایی «قرمز شدن» را که یکی از فیلمهای پرطرفدار سال گذشته در دنیا بود، دیدید؟ قصه این پویانمایی درباره یک دختر ۱۳ ساله به نام میلین است که گاهی وقتی هیجانزده یا عصبانی میشود میتواند به یک پاندای بزرگ قرمز رنگ تبدیلشود؛ در این پویانمایی به اضافه استفاده خوب از رنگها، عنوان هم از تبدیلشدن به یک رنگ (قرمزشدن) میگوید.
یکجورهایی یعنی اینکه میتوانید شخصیت قصه را با توجه به رنگها بشناسید و بدانید برای مثال وقتی خوشحال است چه رنگی میشود. رنگ قرمز در این پویانمایی نماینده هیجان، زیبایی و فانتزی است که میلین با آن میتواند به دنیای غیرممکن و فانتزی پا بگذارد.
البته طراحان و انیماتورها میگویند وقتی بیش از حد از رنگها استفادهشود بیننده نمیداند به کجا توجهکند و گیج میشود. برای همین در حالت ایدهآل بهتر است برای طراحی هر شخصیت فقط از سهرنگ و نه بیشتر استفاده شود مگر کاراکتر، هدف و ویژگی خاصی داشتهباشد.