به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، در فضای رسانهای، تصاویر با استفاده از تکنیکهای مختلف تأثیرگذاری فراوانی در اذهان دارند و بر همین اساس لازم است هر از چندگاهی این تکنیکها را برای خود و اطرافیانمان مرور کنیم.
در ادامه مروری بر جایگاه نسبی سوژه در تصاویر خواهیم داشت.
یکی از روشهای تحلیل تصویر توجه به جایگاه سوژهها در تصویر است؛ بهعنوان مثال سوژههایی که در جلوی تصویر صحنه قرار دارند، بهزور مستقیم توجهها را به خود جلب میکند؛ برعکس سوژههایی که در پس زمینه قرار دارند، بهطور کلی کم اهمیت تلقی میشوند.
در تصویر معمولاً افرادی که در رده پایینتر قرار میگیرند، دلالت بر ضغف، فرمانبرداری، بی اهمیتی، ناراحتی، عدم کنترل، ناآگاهی، بیماری، فقر، عدم تشخص، زذالت و وابستگی عاطفی آنها است.
معمولاً سوژههایی که بخش بالایی صفحه قرار دارند، القا کننده معنای مثبت، قدرت، تسلط، اهمیت، شادی، نشاط، آگاهی، سلامت، ثروت، تشخص، تقوا و منطق هستند.
قرار گرفتن سفیدپوست در مرکز تصویر، از منزلت بالای آنها در بین گروه حکایت دارد؛ سیاه پوستان در دو سمت حاشیهای تصویر قرار دارند و همزمان زنان پایینتر از مردان قرار دارند و این موضوع، وابستگی آنها را میرساند.
در این تصویر، در نگاه نخست، تصویری از شش جوان میبینیم که نماینده جامعهای چند فرهنگی هستند؛ با وجود این توجه به جایگاه نسبی افراد، معنای دیگری را در ذهن متبادر میکند.
آگهی در ظاهر تلاش دارد این پیام را منتقل کند که تفاوتها پذیرفتنی هستند ولی پیام ضمنی بر جایگاه مردان سفیدپوست در مرکز قدرت تاکید دارد؛ در نهایت این نوع از همنشینی بین تنوع و سازگاری، پیامی متناقض برای مخاطبان به همراه دارد.
گاهی یک تصویر در ظاهر ممکن است معانی خوبی داشته باشد ولی توجه به معنی ضمنی ممکن است لایههای دیگری را نیز آشکار کند.