یک پژوهشگر حوزه انیمیشن در یادداشتی نوشته است: «امروز وقت آن رسیده تا از خود بپرسیم جشنواره پویانمایی تهران در تحقق کدام اولویتهای انیمیشن کشور سهیم بوده است؟ پرورش و استعدادیابی نیروهای متعهد و متخصص؟ جذب مخاطب انبوه؟ تقویت انیمیشن تجاری سینمایی و تلویزیونی و اینترنتی؟»
به گزارش آرونو ، حامد میرزائی، نویسنده و پژوهشگر انیمیشن در یادداشتی درباره برگزاری جشنواره پویانمایی تهران، نوشت:
کمکم به موعد برگزاری سیزدهمین جشنواره پویانمایی تهران نزدیک میشویم. جشنواره پویانمایی، در سالهای اخیر مهمترین رویداد انیمیشن ایران بوده و توانسته موفقیتهای کوچک و بزرگی را نصیب فرهنگ و هنر کشور کند. اما امروز به نظر میرسد که سیاستگذاری این جشنواره نیازمند تحولی اساسی و جدی است. مسئله این است که جشنواره پویانمایی، به مرور زمان رویهها و فرایندهای تثبیتشدهای پیدا کرده و هر مدیری که آمده، بدون پرسش انتقادی از این رویهها و فرایندها، آنها را به اجرا درآورده و بر حجم آنها افزوده است. اما به نظر میرسد وقت بازنگری جدی و انتقادی این رویهها و فرایندها فرا رسیده و ما به نوعی تابوشکنی و سنتشکنی شجاعانه نیاز داریم.
در این سالها، جشنواره تبدیل به پاتوق انیمیشنهای کوتاه تجربی شده است؛ آنهم با یک سلیقه خاص و نخبهگرایانه، و با یک مخاطب بسیار محدود. البته کسی با انیمیشن تجربی و انیمیشن کوتاه مشکلی ندارد؛ بلکه کاملاً هم لازم است. انیمیشن کوتاه تجربی، راهی برای تمرین و تجربهگری و گشودن افقهای باز نشده است. اما مگر فقط یک راه برای تجربهگری وجود دارد؟ چرا جشنواره پویانمایی تنها به نوع خاصی از تجربهگری که برآمده از سنت جشنوارههای آمریکایی و اروپایی است، میپردازد؟ ما ایرانیان، یقیناً جهانبینی و تجربه متفاوتی از جهان داریم، و انیمیشن تجربی ما نیز باید برآمده از تجربه منحصربهفرد زیستن ما باشد. ضمن این که آیا جشنواره نباید انواع دیگر انیمیشن را به همین اندازه تحویل بگیرد؟
از طرف دیگر جشنواره، محل جولان یک جریان محفلی خاص با ذائقه فرهنگی و سیاسی مشخص شده است. از فیلمسازان جشنواره گرفته تا هیئت انتخاب و هیئت داوران، تا نشستهای علمی و مهمانان خارجی. جریانی که با نفوذ در برخی دانشگاههای مهم و برخی نهادهای انیمیشن کشور، سعی در ذائقهسازی و مداخله در سیاستگذاری انیمیشن کشور دارد، و سلیقه نخبهگرایانه و متکبرانه خود را به جامعه انیمیشن ایران تحمیل میکند، و هر جا که بتواند ترمز انیمیشن ایران را میکشد، و جریانهای مردمی آن را سرکوب میکند، و تمامیتخواهیاش را به رخ میکشد. این جریان، البته انتخابهای سیاسی واضحی هم دارد. در زمان آرامش کشور، با مدیران محافظهکار و تکنوکرات لابی میکند و (علیرغم ادعای مستقلبودن) منابع انیمیشن را از آن خود میسازد؛ و در بزنگاهها -مانند اغتشاشات سال 1401- تعارف را کنار میگذارد و با تمام قوای خود به میدان میآید تا بر علیه کشور و نظام فعالیت کند. اینها گرچه اندکاند، اما با قدرت نمادین خود، و با پرستیژ و مشروعیت و تمایزی که برای خود دستوپا کردهاند، تصمیمگیران انیمیشن ایران را مقهور خواستهای خود میکنند.
خلاصه این که جشنواره پویانمایی با تابلوی «انیمیشن کوتاه تجربی» و به بهانه تجربهگری، در حال سرکوب جریانهای اصلی و اولویتدار انیمیشن ایران است. روا نیست که مهمترین رویداد انیمیشن کشور، اولویتهای اصلی نظام و کشور را کنار بگذارد و فقط به تجربهگری غربی و ذائقه غربگرایان لیبرال بپردازد. روا نیست که سهم انیمیشنهای دینی و ملی و انقلابی از جشنواره، یک باکس کوچک با تعداد فیلمهای محدود باشد. در سالهای اخیر، انیمیشن مردمی و پرمخاطب ایران کارهای بزرگی انجام داده و توفیقات زیادی به دست آورده است. این موفقیتها -با کم و زیادش- به هیچ وجه برآمده از دغدغه جریان انتلکت و اِلیت انیمیشن ایران نیست؛ برعکس، حاصل نیروهایی است که دلبسته به ایران و اسلام و انقلاباند. امروز هیچ بهانهای برای سانسور و سرکوب و میدانندادن به این نیروها وجود ندارد. روشنفکران انیمیشن ایران، همواره با بهانه «عدم بلوغ انیمیشن ایران» و «کمبود نیروی متخصص»، سد محکمی دربرابر نیروهای بااراده و پرشور انیمیشن کشور بودهاند، تا بدین وسیله فرصتهای بیپایانی را برای بازسازی و تقویت نیروهای حلقهبهگوش خود فراهم کنند. این همان مسیر آشنایی است که سینمای دهه اول انقلاب را با چماق جشنوارهگرایی، به قهقرا برد.
امروز وقت آن رسیده تا از خود بپرسیم جشنواره پویانمایی تهران در تحقق کدام اولویتهای انیمیشن کشور سهیم بوده است؟ پرورش و استعدادیابی نیروهای متعهد و متخصص؟ جذب مخاطب انبوه؟ تقویت انیمیشن تجاری سینمایی و تلویزیونی و اینترنتی؟ توسعه انیمیشن کوتاه و تجربی ایرانی؟ پاسخ به نیازهای اساسی مخاطب کودک و نوجوان؟ بها دادن به انیمیشن شهرستانها و مناطق محروم؟ پرداختن به مضامین ایرانی-اسلامی موردنیاز کشور؟ حرکت به سوی فرم ملی انیمیشن ایران؟ ارتباط با هنرمندان جهان اسلام و جبهه مقاومت؟ تلاش برای گسترش ارتباطات با کشورهای همسایه و تجاریسازی انیمیشن ایرانی؟ شبکهسازی علمی و دانشگاهی در سطح منطقه؟ هیچ کدام! ظاهراً تنها خروجی قابلتوجه، پرورش فیلمسازان جشنوارهای و غربزدهای است که به لطف موفقیت در این رویداد، از کشورهای متبوعشان پناهندگی بگیرند و مهاجرت کنند و به ریش مُلک و ملت بخندند.
ما با یک کمدی سیاه مواجهیم: جشنواره پویانمایی، همواره وعده آینده میدهد، اما کاملاً در مسیر مخالفش حرکت میکند. تفالههای بازمانده از «کانون مرتجع و فاسد شهبانو فرح» همچنان سودای بازگرداندن کانون به مسیر ارتجاع را دارند. کمااینکه در اخبار همین دوره هم، نشانههایی از بازگشت جداییطلبان و براندازان ضد امنیت ملی به جشنواره مشاهده میشود. ما دلبستگان انیمیشن کشور، امیدوار بودیم (و همچنان امیدواریم) که با مدیریت شما، به سمت یک «کانون انقلابی» حرکت کنیم. کانون انقلابی، چیز ترسناک و عجیبی نیست؛ بلکه نهادی تحولخواه است که به نیازهای واقعی و اساسی مردم ایران (در حوزه کودک و نوجوان) پاسخ میدهد. جهتگیری کلی مردم ایران، انقلابی است و همه طیفهای مردم با سلائق گوناگون، پایبند به آرمانهای اصیل انقلاب اسلامیاند. ما نباید از ترس هیاهوی روشنفکران، مردم خود را سانسور و سرکوب کنیم.
مطمئن باشید که اگر ریاست کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و امثال ایشان دست به کار نشوند و این تحول بزرگ را رقم نزنید، هیچ کس دیگری این کار را نمیکند. گرگها -محافظهکاران و تکنوکراتها و غربگرایان- در کمیناند تا کانون را از هویت انقلابیاش تهی کنند. از ملامت ملامتکنندگان نترسید، از روشنفکران و طبقه برگزیده غربگرا نترسید، از کمتجربگی نیروهای متعهد و انقلابی نترسید، از کمشدن حجم رزومه و گزارش کار و ازدسترفتن پست و مقام نترسید، از هیاهوی دشمن و هزینهدادن نترسید. به نام خدا و برای مردم ایران وارد میدان شوید و جشنواره پویانمایی تهران را به یک مسیر انقلابی و عقلانی و اولویتدار هدایت کنید. توسعه کمی جشنواره با انیمیشنهای خنثی یا ضد امنیت ملی، واقعاً چه سودی برای کشور و نظام و مردم دارد؟ امروز هزینه بدهید تا موفقیت انیمیشن ایران، در یک افق بلندمدت تضمین شود.
ضمناً هیچ اشکالی ندارد! میتوانید یک بخش جنبی و فرعی هم برای روشنفکران و تافتگان جدابافته انیمیشن ایران -با آن سلیقه نخبهگرایانهی غربیشان- در نظر بگیرید تا دور هم بنشینند و بهبه و چهچه کنند و ذائقه ضدایرانیشان را ارضا کنند. ما راضی به نفی هیچ جریانی نیستیم. خواست ما، تنها پرداختن به اولویتهای انیمیشن کشور و اولویتهای مردم ایران است. نگارنده درک میکند که چنین تحولی، زمانبر است و احتمالاً به این دوره از جشنواره وصال نمیدهد. اما برای دورههای آینده، فکری جدی کنید. عجالتاً پیشنهاد میکنم در میان جوایز این دوره، یک جایزه به یاد شهیدان آرمان علیوردی و روحالله عجمیان، به انیمیشنی اهدا کنید که به موضوع اغتشاشات سال 1401 پرداخته باشد (البته اگر بتوانید در جشنوارهتان چنین انیمیشنی پیدا کنید!)
انتهای پیام