بیش از آنکه فریدون جیرانی را بواسطه ساخت “قرمز”، “شام آخر”، “خفهگی” و… بشناسیم، او در میان اهالی مطبوعات برای مصاحبههایش و دغدغهاش برای ثبت تاریخ سینمای ایران شناخته میشود تا جایی که میگوید: « هروقت احساس میکنم، آمادگی فیلمسازی ندارم کار روزنامه نگاری انجام میدهم، تحقیقاتم را کامل میکنم، مصاحبه های تاریخ سینما میخوانم و یا فکر میکنم که کار مطبوعاتی انجام بدهم و به همین شکل توانستم شکستها و مشکلات را تحمل کنم.»
او سینماگری است که در هر فرصتی به سراغ کار روزنامه نگاری و ثبت تاریخ سینما میرود؛ از دوباره راه انداختن روزنامه “سینما” بعد از سالها گرفته تا تولید برنامه تصویری و گفتگومحور سینمایی با نام “کافه آپارات” که اخیرا در شبکه نمایش خانگی عرضه میشد و قبلتر هم این دغدغه را در برنامه تلویزیون “هفت” و برنامه تصویری “۳۵” پی گرفته بود.
فریدون جیرانی امروز ۱۰ اسفند ماه، ۷۱ ساله شد.
آرونو به بهانه تولد فریدون جیرانی بخشهایی از گفتگویش را که به بهانه روز سینما در سال ۹۲ با حضور در این خبرگزاری اتفاق افتاد را مرور میکند.
این مصاحبه در دو بخش منتشر شده که در این دو لینک متن کامل آن قابل مشاهده است.
ناگفتههای جیرانی از بروشور تانخورده «دختر لر» و حکایت آدمهایی که خاطرات را مصادره کردند.
فریدون جیرانی: سینمای ایران در واقع یک تاریخ دارد / مشکل بزرگ ما نبود سرمایه است.
در بخشی از این مصاحبه فریدون جیرانی در پاسخ به اینکه “چقدر منابع تاریخی موجود به واقعیت تاریخ سینمای ایران نزدیک هستند؟” این نکات را مطرح کرده است:
* من در دهه ۷۰ پیش از اینکه فیلم «قرمز» را بسازم، ۱۰ سال از عمرم را در کتابخانه ملی، دانشگاه تهران و مجلس گذراندم تا گذشته سینمای ایران را بررسی کنم. البته کتاب بسیار مفیدی به نام «تاریخ سینمای ایران» نوشته جمال امید وجود دارد که بسیار مفید هم است اما همان کتاب نشان میدهد که مورخ در بخشهایی با کمبودهایی روبرو بوده است که نتوانسته منابعی دربارهی آنها پیدا بکند تا خلاءهای موجود در کتابش را پر کند.
* چون هیچ مصاحبه جامع و کاملی در گذشته یا حال با سازندگان فیلم و هنرمندان مختلف وجود ندارد. من تلاش کردم تعدادی از هنرمندان گذشته را پیدا کنم و با آنها صحبت کنم اما تا به نقطه گفتگو میرسیدیم در بسیاری از نقاط مبهم، از آن مسائل گذر میکردند یا در شرایط فعلی ترجیح میدادند که به آن اشاره نکنند. در حالیکه در تمام دنیا، فیلمسازان و بازیگران بسیار صریح مصاحبه میکنند و همین گفتوگوها، سند تاریخی مورخانی میشود که درباره آنها مینویسند.
* من اگر بخواهم درباره روحانگیز سامینژاد اولین بازیگر زن سینمای ایران که یک مقاله هم درباره آن نوشتم، بنویسم به کجا باید مراجعه کنم؟! جز مصاحبه تصویری آقای تهامینژاد در فیلم «از مشروطیت تا سپنتا» و نظرات پراکنده سامینژاد هیچ اطلاعات دیگری پیدا نمیکنید!
* یک بازیگر زن دیگری داریم به نام ایران قادری که از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۴ _ ۳۵ ستاره تئاتر ایران بوده است و اگر از آقای انتظامی هم بپرسید ستاره تئاتر ایران چه کسی بوده است؟ او قادری را معرفی میکند. ایران قادری بعدها در فیلمهای فارسی، مادر فردین میشود و بعد هم در دهه ۶۰ در گمنامی از دنیا میرود اما من جایی ندیدم که مصاحبهای با او انجام شده باشد و دربارهی زندگیاش صحبت کرده باشند. ایران دفتری هم داریم که به اندازه ایران قادری در حوزه تئاتر شهرت نداشته است اما با او هم مصاحبههای اندکی وجود دارد.
* من تحقیقی درباره ستارههای زن در سینمای ایران دارم که همه آنها سرنوشت تلخی داشتهاند. البته یکبار به ناصر ملک مطیعی گفتم که ایشان بعد از شنیدن آن به من گفت، مگر بازیگران مرد ایران سرنوشت خوبی داشتهاند که بازیگران زن سرنوشت تلخی دارند؟! از دیدگاه من زنانی که آغازگر بودند، در دوره سختی بازیگری را شروع کردند. ایران قادری، ایران دفتری و … همه بازیگرانی که در سال ۱۳۲۰ از تئاتر شروع کردند و عدهای را هم نمیتوان پیدا کرد. من مدتی نزد خانم لاله تقیان رفتم تا ریشه چند بازیگر را پیدا کنیم که در تئاتر اول کار میکردند.
* شاید در تحقیقاتی که از خانم تقیان چاپ نشده اطلاعاتی درباره خانم شارل مارلی گل یا اگر اشتباه نکنم خانم ملوک حسینی باشد، اما من نشانههایی از آنها پیدا نکردم، هیچکس نبوده که درباره زنان آغازگر تئاتر بنویسد.
البته در حال حاضر نیز از هیچ بازیگر پس از انقلاب که مصاحبه خوبی با او شده باشد، نیست و نسل بعدی که بخواهد تحقیق کند هیچ منبعی ندارد.
جیرانی در بخشی از مصاحبهاش با آرونو خاطرهای را نقل کرد و گفت: همه فکر می کردند که زمان بسیاری از درگذشت روح انگیز سامینژاد می گذرد، در حالی که او سال ۷۶ فوت کرد. شخصی به من زنگ زد و از درگذشت او خبر داد که من گفتم که مگر او زنده بوده!؟ هنگامی که من به خانه روح انگیز سامینژاد رفتم، تمام میراث او یک نایلون بود که در آن یک جلد شناسنامه، یک بسته سیگار، مبلغ ۶ هزارتومان پول و یک بروشورنو نو نو و تا نخورده فیلم « دختر لر» بود. واقعاً دل آدم میگیرد که هیچکس نمیدانست که اولین بازیگر زن تاریخ سینمای ایران در این سالها اینجا زندگی میکرده و زنده بوده است.
همچنین فریدون جیرانی در گفتگوی که موزه سینما چند سال قبل از او منتشر کرده بود گفته بود که” ذاتا روزنامه نگاری را خیلی دوست دارد.”
بخشهایی از این گفتگو که در آن از بهترین مصاحبههایش گفته بود، در ادامه میآید:
* الان در سن من روزنامهنگاری و خبرنگاری سخت است، اما همه میدانند من کنجکاوترین کارگردان در تماسهای تلفنی، خبر گرفتن، ارتباط با هنرمندان، صحبت کردن و خواندن هستم و هنوز خواندن روزنامهها را فراموش نکردهام.
* من ۴۰ سال است که مصاحبه میکنم ولی یک مصاحبه با ایرج قادری برای روزنامه شرق داشتم که خیلی تند و جنجالی بود و پشیمانم از اینکه با مصاحبهام زنده یاد قادری را در تنگنای جواب دادن قرار دادم. برای هفته نامه سینما گفتوگویی با لیلا حاتمی و هدیه تهرانی داشتم که آنها را دوست دارم. همچنین یک گفتگو با سپانلو داشتم که آن را خیلی دوست دارم. گفتوگویی با جعفر پورهاشمی – ترانه سرای فیلم گنج قارون – داشتم که مصاحبه بکری است. مصاحبهای با ساموئل خاچیکیان انجام دادم که در گزارش فیلم چاپ شد و در این گفتوگو ابعاد زندگی ایشان باز شد. مصاحبهای با رسول ملاقلی پور داشتم که شاید یکی از گفتوگوهایی باشد که در آن زنده یاد ملاقلی پور حرفهای به یادماندنی زده که هیچ جای دیگری نگفته است. گفتوگویم با نوید محمدزاده در برنامه ۳۵ هم مصاحبهای است که او حرفهای خاصی زده و نیز با ابوالفضل پورعرب که مصاحبه درستی شد و یک بار دیگر هم با پورعرب در برنامه سینمایی هفت گفتوگو کرده بودم که برای آن بسیار نقد شدم. مصاحبهای با خانواده فردین هم دارم که بسیار خوب است و ابعادی از بخشی از زندگی فردین در این مصاحبه مطرح شده است. در مجموع مصاحبههایی را که برای تاریخ سینما انجام دادم خیلی دوست دارم.
* در بین هنرمندان هرچه تلاش کردم با خانم فروزان گفتوگو کنم قبول نکرد. از دهه ۷۰ که در گزارش فیلم شروع به گفتوگو کرده بودم و اولین گفتوگویم با زنده یاد ناصر ملک مطیعی بود و بعد به دنبال مصاحبه با خانم فروزان رفتم که متاسفانه قبول نکرد.
موزه سینما امروز به مناسبت تولد فریدون جیرانی چند عکس از پشت صحنه فیلمهایش منتشر کرده است که در ادامه بازنشر میشود:
انتهای پیام