به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، با آغاز سال تحصیلی جدید والدین بسیاری با دیدن تغییر رفتار فرزندانشان نگران میشوند؛ کودکانی که شبها دیر میخوابند، صبحها بهانهگیری میکنند یا هنگام خداحافظی با گریه و اضطراب واکنش نشان میدهند. این واکنشها اگرچه بخشی طبیعی از رشد و استقلال یافتن کودک است، اما گاه شدت پیدا میکند و به حمایت ویژه والدین و مدرسه نیاز دارد، در این شرایط تشخیص تفاوت بین اضطراب طبیعی و اضطراب بالینی و شناخت راهکارهای عملی برای مدیریت آن اهمیت ویژهای پیدا میکند.
درباره این موضوع و ارائه راهکارهای علمی و کاربردی و برای بررسی در زمینه اضطرابهای دوران کودکی و سازگاری تحصیلی با مریم ماهرالنقش، روانشناس کودک و نوجوان به گفتوگو نشستیم، وی سالها تجربه همکاری با خانوادهها و مدارس در زمینه آمادهسازی کودکان برای ورود به مدرسه را دارد و تمرکز ویژهای بر مدیریت اضطراب جدایی و ایجاد محیط امن و حمایتگر برای کودک دارد و معتقد است که با برنامهریزی تدریجی، مشارکت کودک در تصمیمگیریها و همکاری مستمر والدین و مدرسه، میتوان تجربه آغاز مدرسه را نه تنها کمتنش، بلکه فرصتی برای رشد و یادگیری مثبت تبدیل کرد.
در این گفتوگو، قصد داریم درباره مراحل آمادهسازی کودکان برای مدرسه، تکنیکهای کاهش اضطراب، نقش خانواده و مدرسه و چگونگی تشخیص اضطراب جدایی شدیدتر از واکنش طبیعی صحبت کنیم. از آمادهسازی خواب و تغذیه گرفته تا طراحی محیط امن در خانه و مدرسه، و تمرینهای جدایی کوتاهمدت، او توصیههای عملی و گامبهگام ارائه میدهد که میتواند راهنمای والدین و معلمان باشد، همچنین درباره مهارتهای لازم برای مدیریت هیجانات کودکان و اهمیت همافزایی بین والدین و کادر آموزشی نیز نکات ارزشمندی را بیان میکند.
مجله آرونو: چرا بازگشت به مدرسه برای برخی کودکان استرسزا است؟
ماهرالنقش: بازگشت به مدرسه در واقع یک «جهش تغییر سبک زندگی» است. تابستان معمولاً با آزادی بیشتر، ساعات خواب و بیداری نامنظم، کمتر شدن ساختار روزانه و فعالیتهای خانوادگی متنوع همراه است؛ اما مدرسه مجموعهای از قواعد، انتظارات و ساختار زمانی دقیق را به کودک تحمیل میکند. وقتی کودک ناگهان از فضای بیقاعده به محیطی پر از قوانین و زمانبندی مشخص منتقل میشود، سیستم عصبیاش این تغییر را بهعنوان یک عامل «ناشناخته» یا بالقوه تهدید تلقی میکند. این واکنش زیستی باعث بروز نشانههایی همچون بیقراری، اختلال در خواب، دلدرد یا تهوعهای شبهاضطرابی، امتناع از رفتن به مدرسه، گریههای طولانی در لحظه جدایی و کاهش تمرکز در کلاس میشود.
اگر والدین هنگام جدا شدن مضطرب و گریان باشند، کودک پیام اضطراب آنها را دریافت و آن را بهعنوان تأییدی بر خطر تعبیر میکند
عامل دوم، اضطراب جدایی است که بهویژه در کودکان پیشدبستانی و پایه اول شایعتر است. کودکانی که دلبستگی ایمن کمتری دارند یا در طول تابستان وابستگیشان به والدین تقویت شده، نسبت به جدایی واکنش شدیدتری نشان میدهند. مسائل دیگری مانند نگرانی از پذیرفته شدن توسط همکلاسیها، ترس از انجام تکالیف، یا حتی تجربههای پیشین منفی در مدرسه (همچون مورد آزار قرار گرفتن یا حس طردشدگی) میتواند اضطراب را تشدید کند.
همچنین نقش والدین کلیدی است، اگر والدین هنگام جدا شدن مضطرب و گریان باشند، کودک پیام اضطراب آنها را دریافت و آن را بهعنوان تأییدی بر خطر تعبیر میکند، بنابراین قصدمان باید این باشد که اضطراب را نشانه مشکل دائمی ندانیم، بلکه آن را واکنشی طبیعی و قابل مداخله ببینیم و با برنامهریزی تدریجی و همدلی به کودک فرصت دهیم خودش را تطبیق دهد.
در عمل، کاهش اضطراب با ترکیبی از آمادهسازی جسمی (تنظیم خواب و تغذیه)، آمادهسازی هیجانی (صحبت با کودک، اعتباربخشی به احساسات) و آمادهسازی محیطی (آشنایی با مدرسه، طراحی فضای امن در خانه و کلاس) قابل دستیابی است. وقتی والدین و مدرسه بهصورت هماهنگ عمل کنند، آنچه در ابتدا استرسزا دیده میشد، به فرصتی برای کسب مهارتهای اجتماعی و استقلال تبدیل میشود.
مجله آرونو: والدین قبل از شروع مدرسه چه اقداماتی را باید انجام دهند؟
ماهرالنقش: آمادهسازی کودک برای شروع مدرسه نباید ناگهانی باشد، بلکه باید تدریجی، سیستماتیک و همراه با جزئیات دقیق اجرا شود. تجربه نشان داده است کودکی که بدن، ذهن و هیجانش از پیش برای تغییر آماده شده باشد، روزهای نخست مدرسه را نه با اضطراب و آشفتگی، بلکه با اشتیاق و آرامش آغاز میکند. رعایت پنج محور برای آمادهسازی دانشآموزان حائز اهمیت است، اول اینکه هنگام جدایی، تأکید بر بازگشت ضروری است: «من میروم، اما عصر برمیگردم و با هم نقاشی میکشیم.» و هنگام بازگشت، توجه صددرصدی به کودک اهمیت دارد؛ دومین محور این است که با کنار گذاشتن تلفن همراه، یک آغوش گرم و گوش دادن فعال پیام آشکاری به کودک دهیم و آن این است که جدایی پایان محبت نیست.
سومین محور، «محیطی عاری از تهدید و تنبیه» است، والدین نباید مدرسه را بهعنوان ابزار تهدید به کار ببرند، زیرا چنین جملاتی مدرسه را بهجای فضایی یادگیرنده، به صحنه مجازات بدل میکنند و اضطراب کودک را تشدید خواهند کرد. بهتر است والدین بهجای تهدید، از زبان حل مسئله و همدلی بهره ببرند
چهارمین محور، «اعتبارسازی و راستگویی» است، کودکان اعتمادشان را زمانی بنا میکنند که وعدههای والدین عملی شود؛ حتی وعدههای کوچک. اگر گفتهاید ساعت ۴ بازمیگردید، سر وقت حاضر شوید و اگر تغییری پیش آمد، توضیح دهید و زمان جدیدی مشخص کنید، این پایبندی باعث میشود کودک بداند حرف والدین قابل اتکا است و احساس امنیت کند.
محور پنجم، «گوش دادن فعال و اعتباربخشی به احساسات» است، والدین باید از کماهمیت جلوه دادن احساسات کودک بپرهیزند. گفتن عباراتی همچون «نگران نباش، ترس ندارد» به طور معمول نتیجه معکوس دارد. بهتر است احساس کودک نامگذاری و تأیید شود، حتی بازگو کردن یک خاطره کوتاه از تجربه شخصی والد در دوران کودکی (منم روز اول مدرسه همین حس رو داشتم، اما دیدی با چند روز بهتر شد) میتواند بسیار آرامبخش باشد، در عمل ترکیب این پنج محور محیطی میسازد که کودک در آن مطمئن است هر زمان با مشکلی روبهرو شود، شنیده خواهد شد و حمایت خواهد گرفت. چنین محیطی نقطه امن برای فرزندان خواهد بود و همه تکنیکهای دیگر از تدابیر مدرسه گرفته تا روشهای درمانی مانند بازیدرمانی را مؤثرتر میکند و زمینهای میسازد که کودک بتواند با اعتماد به نفس بیشتری قدم به دنیای مدرسه و جداییهای اجتنابناپذیر بگذارد.
مجله آرونو: برای کودکانی که اضطراب جدایی شدید دارند، چه راهکارهای وجود دارد؟
ماهرالنقش: کودکانی که اضطراب جداییشان فراتر از یک واکنش طبیعی گذراست، نیازمند توجه ویژه و گاهی مداخله حرفهای هستند. نخست باید تفاوت میان اضطراب طبیعی و یک مسئله بالینی را درک کنیم. تجربه دلتنگی یا نگرانی در هفتههای ابتدایی شروع مدرسه برای بسیاری از کودکان طبیعی است، اما زمانی که نشانهها شدید، مداوم و مختلکننده میشوند، به طور مثال کودک بهطور مکرر دچار سردرد یا دلدرد بدون علت پزشکی میشود، بهطور پایدار از مدرسه اجتناب میکند، یا اختلال قابل توجهی در خواب و عملکرد روزانهاش ایجاد میشود، موضوع جدی است و نیاز به اقدامات دقیق دارد، در چنین شرایطی والدین میتوانند مجموعهای از راهکارهای اختصاصی را بهکار گیرند.
کودکانی که اضطراب جداییشان فراتر از یک واکنش طبیعی گذراست، نیازمند توجه ویژه و گاهی مداخله حرفهای هستند
یکی از این اقدامات استفاده از یک «شیء انتقالی» یا همان پل عاطفی است؛ قرار دادن یک عکس کوچک خانوادگی، دستبند نرم یا یادداشت محبتآمیز در کیف کودک به او کمک میکند که حضور خانواده را در مدرسه حس کند و در موقعیتهای اضطرابی آرامتر شود، البته نحوه خداحافظی والدین اهمیت زیادی دارد؛ خداحافظیهای طولانی و کشدار تنها اضطراب را تشدید میکند، در حالی که یک خداحافظی کوتاه، گرم و قاطع به طور مثال با این جمله «الان میرم، اما عصر که برگشتی ببرای تو قصه میخونم»، هم اعتماد کودک را جلب میکند و هم بر بازگشت والد تأکید دارد.
تمرینهای جدا شدن تدریجی نیز بسیار مؤثر هستند؛ ابتدا جداییهای کوتاه و مکرر با بازگشت سریع و سپس افزایش تدریجی زمان جدایی، به کودک میآموزد که فاصله گرفتن از والدین قابل تحمل است و همیشگی نیست. همکاری نزدیک والدین با معلم و مشاور مدرسه نیز نقش تعیینکننده دارد؛ اطلاعرسانی درباره علائم کودک، طراحی برنامههایی مانند حضور محدود والد در حیاط هفته اول یا اختصاص یک «گوشه امن» در کلاس، مداخلات مؤثری هستند که به کاهش اضطراب کمک میکنند، علاوه بر این آموزش مهارتهای تنظیم هیجان به کودک نباید نادیده گرفته شود. تکنیکهای سادهای همچون تنفس عمیق سهمرحلهای، شمارش آرام تا پنج یا تمرین نگهداشتن شیء انتقالی میتواند در لحظه به کودک آرامش ببخشد. بازیهای نقشآفرینی در خانه، همچون تمرین خداحافظی و بازگشت، نیز تجربه عملی و اطمینانبخشی برای روز مدرسه فراهم میکند. با این حال، والدین باید به خاطر داشته باشند که سازگاری برخی کودکان هفتهها یا حتی ماهها طول میکشد و در این مسیر صبر، انعطاف و پایداری کلید موفقیتاند. اجبار، تهدید یا تحقیر نهتنها کمکی نمیکند بلکه میتواند اضطراب را تشدید کند.
مجله آرونو: والدین چه اقداماتی را باید به طور جدی پیگیری کنند تا اضطراب فرزندان در دوران مدرسه کنترل شود؟
ماهرالنقش: یکی از چارچوبهای پیشنهادی برای والدین، «برنامه سهگانه» است که شامل تنظیم خواب، بازگشت به روتین غذایی و آمادگی روانی هیجانی است؛ هر بخش نیز مراحلی مشخص دارد که بهسادگی در خانه قابل پیادهسازی است. نخست، تنظیم ساعت زیستی ضروری است و بهتر است از دو هفته پیش از آغاز سال تحصیلی آغاز شود. کافی است هر شب کودک ۱۰ تا ۱۵ دقیقه زودتر به تخت برود و صبحها نیز همان مقدار زودتر بیدار شود تا در پایان دو هفته، ساعت خواب و بیداری بهطور طبیعی با برنامه مدرسه همراستا شود. میزان خواب مناسب برای کودکان ۶ تا ۱۲ سال، ۹ تا ۱۲ ساعت و برای نوجوانان ۱۳ تا ۱۸ سال، ۸ تا ۱۰ ساعت است. اجرای یک «روتین آرامشبخش شبانه» نیز اهمیت دارد؛ به طور مثال دوش آب گرم، خواندن یک داستان غیردرسی یا گفتوگوی کوتاه درباره خاطرات تابستان و برنامههای مدرسه. نکته کلیدی این است که حداقل یک ساعت پیش از خواب، تمام صفحهنمایشها خاموش شوند تا ترشح ملاتونین مختل نشود و کیفیت خواب حفظ شود.
یکی از چارچوبهای پیشنهادی برای والدین، «برنامه سهگانه» است که شامل تنظیم خواب، بازگشت به روتین غذایی و آمادگی روانی هیجانی است
دومین گام، بازگشت به روتین غذایی است که بهتر است سه تا هفت روز پیش از شروع مدرسه اجرا شود. زمان صرف صبحانه باید به ساعت رفتن به مدرسه نزدیک شود و وعده صبحانه نیز ساده، سریع و مغذی باشد؛ مشارکت دادن کودک در انتخاب بخشی از صبحانه انگیزه و احساس کنترل او را افزایش میدهد، علاوه بر این وعدههای منظم و سبک در طول روز مانع افت قند خون و خستگی در مدرسه میشود.
سومین بخش، آمادگی هیجانی و مشارکت فعال کودک است که باید از همان امروز آغاز شود، خرید لوازمالتحریر را میتوان به یک تجربه شاد بدل کرد؛ به کودک اجازه دهید در چارچوب تعیینشده خودش انتخاب کند تا حس مالکیت پیدا کند. درباره جنبههای مثبت مدرسه مانند دیدار با دوستان، بازیهای گروهی و یادگیری مطالب تازه با لحنی پرشور صحبت کنید، اگر امکان دارد، هماهنگی برای یک بازدید کوتاه از مدرسه انجام دهید؛ نشان دادن کلاس، حیاط و سرویس بهداشتی به کودک کمک میکند ناشناختهها حذف شوند. برای کلاس اولیها، حتی یک ملاقات کوتاه با معلم پیش از شروع سال تأثیر چشمگیری در کاهش اضطراب دارد.
گام چهارم، تمرینهای روز خداحافظی است که میتواند در هفته نخست انجام شود. چند بار تمرین جدایی کوتاه طراحی کنید، والدین برای ۱۰ تا ۲۰ دقیقه از خانه خارج شوند و در زمان مقرر بازگردند. این کار باعث میشود کودک بداند جدایی کوتاهمدت و قابل اعتماد است. هنگام خداحافظی باید لحن والدین گرم، کوتاه و قاطع باشد، خداحافظیهای طولانی یا پر از تردید اضطراب را تشدید میکند و باید پرهیز شود.
گام پنجم، مشارکت کودک در آمادهسازی عملی است، میتوان از او خواست کیف و لباس فردا را شب قبل آماده کند یا در تهیه یک تقویم دیواری ساده برای ثبت روزهای مهم مشارکت داشته باشد. این کارها حس پیشبینیپذیری و مسئولیتپذیری او را تقویت میکنند. داشتن میز مطالعه منظم و مختص کودک نیز نهتنها انگیزه، بلکه حس استقلال او را بالا میبرد. در مجموع، وقتی این مراحل با ثبات و ملایمت اجرا شوند، شدت شوک آغاز مدرسه بهطور محسوسی کاهش مییابد، فرایند تطبیق کوتاهتر میشود و تجربه مدرسه برای کودک به تجربهای دلپذیر و انگیزهبخش تبدیل خواهد شد.
مجله آرونو: چطور خانه را به یک «پایگاه امن» تبدیل کنیم؟
ماهرالنقش: خانه باید به معنای واقعی کلمه یک پناهگاه روانشناختی باشد؛ قابل پیشبینی، پر از عشق، عاری از تهدید و سرشار از گوش دادن فعال. در واقع اگر کودک در خانه احساس کند که شنیده میشود، نیازهایش دیده میشود و ثبات وجود دارد، تجربه جداییهای کوتاه یا طولانی، همچون رفتن به مدرسه، بهمراتب برایش آسانتر خواهد بود. والدین میتوانند برای ساختن چنین محیطی روی پنج محور کلیدی تمرکز کنند. نخست، «پیشبینیپذیری و ثبات» است. کودکان در فضایی رشد میکنند که روالهای روزانه روشنی داشته باشد؛ زمان بیداری، صبحانه، بازی، تکلیف و خواب باید بهصورت مشخص و تکرارشونده تنظیم شود. دانستن اینکه «بعد از مدرسه چه اتفاقی میافتد» به کودک احساس کنترل میدهد. جملهای ساده همچون «وقتی از مدرسه برگشتی، اول یک میانوعده میخوری، بعد کمی استراحت و سپس بازی» میتواند اضطراب ناشی از ابهام را به آرامش بدل کند. ابزارهایی همچون تقویم دیواری یا تخته برنامهریزی که کودک هم در تهیه آن مشارکت دارد، کمک میکنند تا او حس کند آیندهاش قابل پیشبینی است. دومین محور، «ابراز عشق بیقید و شرط» است.
اگر کودک در خانه احساس کند که شنیده میشود، نیازهایش دیده میشود و ثبات وجود دارد، تجربه جداییهای کوتاه یا طولانی، همچون رفتن به مدرسه، بهمراتب برایش آسانتر خواهد بود
از سوی دیگر، وظیفه مدرسه و معلمان نیز تعیینکننده است؛ برنامهریزی برای ورود تدریجی دانشآموزان، بهویژه پایه اولیها، بهصورت حضور کوتاهمدت همراه والد در هفته اول، نیمهوقت در هفته دوم و تماموقت در هفته سوم میتواند شوک عاطفی را به حداقل برساند؛ فراهم کردن «گوشه امن» در کلاس با بالش و کتاب و اختصاص دیواری برای نصب عکس خانوادهها به کودکان امکان میدهد هر زمان دلتنگ شدند به نمادهای خانوادگی نگاه کنند؛ معلمان باید با آموزش لازم نقش «پایگاه امن جایگزین» را ایفا کنند، استقبال گرم و نامبردن از کودکان در ورودی، برخورد ملایم با گریه و ارائه یک فعالیت جذاب اولیه راههایی ساده و اثرگذارند؛ برقراری کانال ارتباطی سریع با والدین (پیامک یا تماس کوتاه در دقایق اولیه تأمین گزارش وضعیت کودک) و حضور مشاور در روزهای نخست برای شناسایی و مداخله بهموقع ضروری است.
همچنین تنظیم برنامهای برای حضور والدین در حیاط در روزهای نخست با زمانبندی مشخص و کاهش تدریجی مدت حضور آنها به استقلال کودک کمک میکند و در نهایت همه باید این حقیقت ساده را باور داشته باشند که آرامش شما، آرامش کودک شماست؛ پیامهای هیجانی والدین و معلمان به طور مستقیم توسط کودک دریافت میشود، بنابراین حتی اگر در درون نگران هستید، هنگام خداحافظی و تعامل با کودک از زبان و رفتاری آرام، قاطع و مطمئن استفاده کنید و در صورت نیاز درباره اضطرابهایتان با همسر، دوست یا مشاور صحبت کنید تا بهترین نسخه خودتان را در برابر کودک عرضه کنید؛ اگر این اقدامات بهصورت هماهنگ اجرا شود، سال تحصیلی جدید با انرژی، اشتیاق و لبخند آغاز خواهد شد، نه با فشار و اضطراب.
در نهایت، اگر با وجود همه این مداخلات خانگی و همکاری مدرسه، نشانههای اضطراب کودک همچنان شدید یا پایدار باقی بماند، مراجعه به روانشناس یا روانپزشک کودک ضروری است. درمانهایی همچون درمان شناختیرفتاری متناسب با سن کودک یا بازیدرمانی از جمله رویکردهای اثباتشدهای هستند که میتوانند به شکل مؤثری اضطراب جدایی را کاهش دهند، به این ترتیب میتوان گفت موفقیت در مدیریت اضطراب جدایی ترکیبی از حساسیت والدین، ساختار حمایتی مدرسه، صبر در فرایند و بهرهگیری بهموقع از کمک حرفهای است.









