به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، ارتباط مؤثر، چه در بستر زندگی زناشویی و چه در تعامل والدین با فرزندان، پایهای برای سلامت روان و پایداری اجتماعی به شمار میرود. سالها پژوهش در حوزه روانشناسی مثبتگرا، علوم شناختی و روابط بینفردی نشان داده است که کیفیت یک رابطه، نه در بزرگی رویدادها بلکه در ظرافت رفتارهای روزمره شکل میگیرد. رفتارهایی همچون گوش دادن فعال، ابراز قدردانی یا اختصاص زمان هدفمند، نقش کلیدی در ایجاد احساس امنیت، اعتماد و صمیمیت ایفا میکنند.
در روابط زناشویی، ایجاد فضای عاطفی امن مستلزم مهارتهایی است که باید آموخته شوند. مهارتهایی همچون خودافشایی محترمانه، استفاده از زبان «من» به جای سرزنش، و توانایی حل مسئله به شیوه مشارکتی، از جمله مولفههایی هستند که پایههای یک رابطه سالم را تقویت میکنند. این تواناییها برخلاف باور عمومی، ذاتی نیستند و از مسیر آموزش و تمرین قابل دستیابیاند.
در سوی دیگر، کودکان با چالشهایی همچون ضعف در توجه، تمرکز و حافظه روبهرو هستند که بیش از آنکه به سطح هوش مربوط باشد، به ساختار مهارتهای شناختی و شرایط روانی–اجتماعی آنها وابستهاند. غفلت از این مسائل در سنین پایین، میتواند به افت تحصیلی، شکلگیری الگوهای شخصیتی آسیبزا و احساس ناکامی در سالهای بعد منجر شود. در مقابل، مداخلات علمی و طراحی تمرینهای هدفمند، بهویژه از طریق بازیهای شناختی، میتوانند بستر مناسبی برای تقویت عملکرد ذهنی و رشد روانی کودک فراهم کنند. آنچه اهمیت دارد، تداوم رفتارهای کوچک اما آگاهانه است که در بلندمدت نتایجی عمیقتر و ماندگارتر نسبت به هر راهکار پرزرقوبرق و زودگذر بهجا میگذارند.
مریم ماهرالنقش، روانشناس، متخصص روانسنجی و مشاور مدارس اصفهان در گفتوگو با خبرنگار مجله آرونو اظهار کرد: زوجین میتوانند با انجام چند اقدام ساده اما کلیدی، رابطهای گرمتر و عمیقتر با یکدیگر بسازند، یکی از آنها گوش دادن فعال، یعنی وقتی همسرتان صحبت میکند، واقعاً گوش دهید؛ نه اینکه در ذهنتان جواب آماده کنید یا حواستان پرت باشد. نگاه کردن در چشمها و تمرکز کامل، فضای امنی برای صحبت ایجاد میکند.
وی افزود: یکی از تکنیکهای مهم در گفتوگوهای زوجین، استفاده از جملات منمحور به جای جملات سرزنشگر است. بهجای اینکه بگویید «تو همیشه دیر میرسی»، میتوان گفت «من وقتی تنها هستم، احساس ناراحتی میکنم». این نحوه بیان، حالت تدافعی را در طرف مقابل کاهش میدهد.
این روانشناس یادآور شد: تشکر و قدردانی روزانه، حتی برای کارهای ساده، تأثیر چشمگیری در تقویت احساس ارزشمندی دارد. عباراتی همچون «ممنون که چای درست کردی» یا «ممنون بابت شستن ظرفها»، در ظاهر کوچک، اما در عمل بسیار بزرگ هستند.
وی تصریح کرد: زمان با کیفیت کنار هم بودن نیز عامل مهمی در تعمیق رابطه است. حتی یک شب بدون موبایل و تلویزیون، گفتوگو یا یک پیادهروی ساده میتواند بسیار اثرگذار باشد. همچنین، شوخطبعی و خندههای مشترک، بهترین دارو برای کاهش تنشهاست.
این کارشناس ادامه داد: احترام به تفاوتها و فضای شخصی، کلید سلامت عاطفی در هر رابطهای است. باید به احساسات هم احترام گذاشت، چه شادی، چه خشم، و چه نگرانی.
وی اظهار کرد: توانایی عذرخواهی و بخشش باید در زوجین تقویت شود. نگهداشتن ناراحتی و کینه، همچون سمی است که آرامآرام رابطه را فرسوده میکند.
وی در ادامه گفت: زوجین باید مشکلات را تیمی حل کنند، نه اینکه به دنبال مقصر بگردند. وقتی با همفکری دنبال راهحل میگردند، نتیجه کاملاً متفاوت خواهد بود.
وی بیان کرد: یکی دیگر از پایههای رابطه سالم، بیان واضح احساسات و نیازها ست. هیچکس ذهنخوان نیست؛ بهتر است صادقانه اما محترمانه خواستهها بیان شود که در این راستا دو کتاب «گذر از تنگنا» و «هوش هیجانی بینفردی» برای مطالعه بیشتر در این زمینه مفید هستند.
روانشناس، متخصص روانسنجی و مشاور مدارس اصفهان، اظهار کرد: یکی از اساسیترین مشکلاتی که در کودکان و نوجوانان دیده میشود، ضعف در توجه، تمرکز، یادگیری و حافظه است؛ که در قالب کلیتر، ناتوانی در مهارتهای شناختی مطرح میشود.
وی افزود: این مسائل فراتر از یک مشکل درسی ساده هستند و میتوانند بر کل زندگی کودک، از روابط اجتماعی گرفته تا سلامت روانی، تأثیر بگذارند.
روانشناس تربیتی گفت: تشخیص زودهنگام این مشکلات بسیار حیاتی است. کودکی را تصور کنید که با وجود هوش بالا، در کلاس تمرکز ندارد و نمیتواند اطلاعات را بهدرستی بهخاطر بسپارد. اگر این اختلالات بهموقع شناسایی نشوند، میتوانند باعث افت تحصیلی، کاهش اعتماد به نفس و کنارهگیری اجتماعی شوند.
وی تأکید کرد: همچون این است که پایهای سست را قبل از ساختن یک ساختمان بزرگ، محکم نکنیم.
ماهرالنقش تاکید کرد: کمک به این کودکان نیازمند یک فرایند جامع و علمی است که با شناسایی دقیق آغاز میشود. ابتدا باید مصاحبههای بالینی با والدین و کودک در فضایی آرام و صمیمی انجام شود تا زندگی کودک از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گیرد.
وی ادامه داد: پس از آن، از تستهای شناختی تخصصی و استاندارد استفاده میشود تا تواناییهایی مثل حافظه، توجه، حل مسئله و… بهصورت کمی و کیفی سنجیده شود. این ارزیابیها همچون نقشه راهی برای طراحی برنامه درمانی هستند.
روانشناس تربیتی تأکید کرد: روابط کودک با والدین، تعاملاتش در مدرسه، وضعیت هیجانی و ویژگیهای شخصیتی، همگی باید در این ارزیابی لحاظ شود، پایان این فرایند یک برنامه مداخله فردیسازیشده برای کودک تدوین میشود.
ماهرالنقش افزود: برای والدین و مربیانی که تمایل دارند خودشان در خانه به تقویت تواناییهای شناختی کودک کمک کنند، کتابهای بسیار خوبی وجود دارد. مانند بازیهای آموزشی برای تقویت هوش شناختی و بازیهای آموزشی برای تقویت حواس پنجگانه.
وی تصریح کرد: این کتابها، با ارائه فعالیتها و بازیهای جذاب، به والدین کمک میکنند در فضایی سرگرمکننده، مهارتهای مغزی فرزندان را ارتقا دهند.
روانشناس تربیتی اظهار کرد: یکی از تمرینهای ساده و بسیار مؤثر برای تقویت توجه پایدار، بازی شناسایی تفاوتها ست. کافیست دو تصویر تقریباً مشابه، با چند تفاوت جزئی آماده کنید. کودک باید با دقت به هر دو تصویر نگاه کند و تفاوتها را پیدا کند.
ماهرالنقش گفت: ابتدا زمان بازی را کوتاه (مثلاً ۵ دقیقه) در نظر بگیرید و با پیشرفت کودک، زمان یا تعداد تفاوتها را افزایش دهید.
وی ادامه داد: این نکات برای اثربخشی بهتر تمرین مفید است: صبور باشید و بگذارید کودک با سرعت خودش کار کند، هر پیشرفتی را تشویق کنید، حتی اگر کودک نیاز به کمک داشت، اجازه دهید بازی سرگرمکننده باقی بماند، نه یک تکلیف سخت و از تصاویر متنوع استفاده کنید تا انگیزه کودک حفظ شود.
به گزارش مجله آرونو، در جهان امروز که فشارهای روانی، سرعت تغییرات اجتماعی و پیچیدگی روابط انسانی بیش از هر زمان دیگری است، ضرورت یادگیری مهارتهای ارتباطی و شناختی نه یک انتخاب، بلکه یک نیاز حیاتی است. زوجهایی که رابطه خود را بر پایه آگاهی، احترام متقابل و گفتوگوی مؤثر میسازند، نهتنها از بحرانهای عاطفی مصون میمانند، بلکه فرزندان آنها نیز در محیطی امنتر، باثباتتر و سالمتر رشد میکنند.
مطالعات گسترده نشان میدهد که مهارتهایی نظیر گوش دادن فعال، ابراز احساسات بدون قضاوت، همدلی، پذیرش تفاوتها و حل مسئله به صورت مشارکتی، ابزارهایی کاربردی برای استحکام روابط هستند. این رفتارها برخلاف باور رایج، ذاتی یا غریزی نیستند، بلکه از مسیر آموزش، تمرین و بازخورد در طول زمان، درونیسازی میشوند.
در حوزه تربیت فرزند نیز نمیتوان تنها به تواناییهای ذاتی کودک اتکا کرد. ضعف در تمرکز، حافظه یا توجه، اگر بدون مداخله علمی و بهموقع رها شود، پیامدهایی جدی در تحصیل، اعتماد به نفس و حتی سلامت روان کودک بهدنبال دارد. اما والدینی که با درک اهمیت مهارتهای شناختی، بازیهای هدفمند و تمرینهای سازنده را در محیط خانه بهکار میگیرند، آیندهای روشنتر برای فرزندشان میسازند، چه در تعامل همسران و چه در ارتباط با کودکان، ایجاد تغییر پایدار نیازمند تکرار رفتارهای درست در بستر صبر، آگاهی و پذیرش است. هیچ فرمول طلایی وجود ندارد، اما پیوستگی در گامهای کوچک، هم مسیر رابطه را روشنتر میکند، و هم اعتماد را در دل خانوادهها احیا میسازد.