به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، دوازده خرداد، سالروز آغاز بهکار نخستین فرهنگستان ایران است؛ نهادی که با هدف حفظ، توسعه و پالایش زبان فارسی از واژههای بیگانه، در سال ۱۳۱۴ خورشیدی تأسیس شد.
فرهنگستان اول، به ریاست محمدعلی فروغی، نخستوزیر وقت، و با عضویت چهرههایی چون ملکالشعرای بهار، علیاکبر دهخدا، عباس اقبال آشتیانی، بدیعالزمان فروزانفر و سعید نفیسی تشکیل شد؛ این نهاد در چهار دوره تاریخی فعالیت کرده و از سال ۱۳۶۹ با عنوان فرهنگستان زبان و ادب فارسی و با ساختار جدید، فعالیت خود را از سر گرفت؛ امروز این نهاد به ریاست دکتر غلامعلی حدادعادل، مسئولیت واژهگزینی، تدوین فرهنگها و دفاع از زبان فارسی را بر عهده دارد.
تحولات اخیر در فضای رسانهای، شبکههای اجتماعی، نظام آموزشی و گفتار رسمی، نشانههایی نگرانکننده از دگرگونی بافت زبانی جامعه ایران را آشکار میکند؛ امروز واژهها و ساختارهای زبان فارسی نهتنها در گفتار نسل جدید، بلکه در نوشتار رسمی نیز با دگرگونیهای سریع و گاه بیقاعده مواجهاند.
یکی از جلوههای آشکار این تغییر، رواج واژههای انگلیسی در میان نسل جوان و طبقات دانشگاهی و عموم مردم است؛ پدیدهای که به دلایل متعددی چون جهانیشدن، نفوذ رسانههای بینالمللی، مهاجرت و کمتوجهی به متون فارسی در مدارس و دانشگاهها روزبهروز فراگیرتر شده است.
از کافهها تا جلسات رسمی سازمانها و استارتاپها، از جلسات دفاع پایاننامه تا محتوای شبکههای اجتماعی حجم چشمگیری از واژههای بیگانه معادلهای فارسی شدهاند؛ در حالی که بسیاری از این واژگان، دارای معادلهای مصوب، رساتر و خوشآهنگ در زبان فارسی هستند؛ واژگانی که فرهنگستان طی سالها تلاش پیشنهاد کرده، اما هنوز در لایه عمومی جامعه، از رواج کافی برخوردار نیستند.
چرا واژههای بیگانه، با کلاس شدهاند؟
باید پرسید چرا نسل جدید استفاده از واژههای انگلیسی را نشانهی بافرهنگ بودن، فرهیختگی یا روزآمدی میداند؟ در واقع نوعی ژست اجتماعی و نمایش روشنفکری از طریق زبان در حال شکلگیری است؛ این تصور که هرچه بیشتر انگلیسی حرف بزنیم، تحصیلکردهتر و جذابتر بهنظر میرسیم، در حالی که چنین نگاهی ریشه در خودکمبینی فرهنگی دارد و به تضعیف زبان فارسی منجر میشود.
این در حالی است که بسیاری از کشورها مانند فرانسه، ژاپن، کره جنوبی یا حتی آلمان، با وجود دسترسی به فناوری و آموزش جهانی، سیاستگذاری سختگیرانهای برای حفظ زبان مادری دارند؛ در فرانسه، استفاده از واژههای انگلیسی در تبلیغات بدون ترجمه رسمی ممنوع است؛ در ژاپن، همارز ژاپنی هر واژه علمی پیش از تدریس در مدارس ابداع و آموزش داده میشود؛ اما در ایران گاه حتی رسانههای رسمی نیز از اصطلاحات انگلیسی بینیاز از ترجمه استفاده میکنند. اگر این روند ادامه یابد، نهتنها گسست از ریشههای فرهنگی را تشدید میکند، بلکه سرمایه زبانی فارسی را نیز به مرور فرسوده خواهد کرد.
زبان، فقط ابزار نیست؛ هویت است
از منظر تاریخی و فلسفی، زبان فقط ابزار انتقال مفاهیم نیست؛ زبان، حافظه تاریخی، آینه تفکر و ظرف هویت یک ملت است؛ زبان فارسی بیش از هزار سال حامل ادبیات، عرفان، فلسفه، آئین، اسطوره و تاریخ ایرانیان بوده است؛ شاهنامه فردوسی، تنها یک اثر حماسی نیست؛ بلکه پروژهای برای فارسیسازی فرهنگ ملی در برابر تهدیدهای زبانی دوران خود بود.
سعدی، حافظ، مولوی، نظامی، خیام، عطار، سنایی، صائب، بی دل، همه با زبان فارسی اندیشههایی را صورتبندی کردند که تا امروز جهان را تحتتأثیر قرار داده است؛ جالب آنکه امروز آثار این بزرگان در دانشگاههای معتبر جهان ترجمه، تحلیل و تدریس میشوند، اما در ایران بسیاری از جوانان حتی آشنایی ابتدایی با آنها ندارند.
فراموشی زبان، آغاز فراموشی خویشتن
بیتوجهی به زبان فارسی، تنها یک آسیب فرهنگی نیست، بلکه نشانهای از گسست نسلی، بیریشگی و سرگشتگی هویتی است؛ وقتی زبان مادری به حاشیه رانده شود، پیوند نسلها با گذشته، با سنت، با ادبیات و حتی با احساس تعلق به سرزمین سست میشود.
چه باید کرد؟
پاسداری از زبان فارسی، تنها وظیفه فرهنگستان و دانشگاهها نیست؛ این مسئولیتی جمعی، ملی و مستمر است؛ خانوادهها، مدارس، معلمان، نویسندگان، مترجمان، رسانهها و حتی کاربران شبکههای اجتماعی باید نسبت به زبان فارسی حساس باشند، کاربرد واژههای فارسی، تقویت آموزش ادبیات، بازگشت به خواندن متون کلاسیک، حمایت از تولید محتوای باکیفیت فارسی و آگاهیبخشی درباره آثار فرهنگی راههایی است که میتوان از آن برای تقویت زبان استفاده کرد.
به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، در جهانی که زبانها یکییکی در حال نابودیاند، حفظ زبان فارسی نه بازگشت به گذشته بلکه سرمایهگذاری برای آینده است؛ آیندهای که در آن، فرزندان ما همچنان بتوانند از حافظ بخوانند، زبان فردوسی را بفهمند و در جهانی پیچیده، هویتی روشن داشته باشند.