به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، اختلال خودکمبینی یکی از پدیدههای روانشناختی است که به دلیل تجربه عمیق احساس ناکافی بودن و ضعف در برابر دیگران، فرد را دچار مشکلات جدی در زندگی شخصی و اجتماعی میکند، این اختلال میتواند ناشی از تجربیات تلخ گذشته، مقایسه مداوم خود با دیگران یا حتی انتظارات غیرواقعبینانه باشد که فرد نتوانسته است آنها را برآورده کند، افراد مبتلا به این مشکل به طور معمول باور دارند که تواناییها یا ارزشهای آنها در مقایسه با اطرافیان بسیار پایینتر است و این دیدگاه میتواند بر ابعاد مختلف زندگی آنها تأثیر بگذارد و کیفیت زندگی آنها را کاهش دهد.
یکی از عوامل کلیدی در ایجاد اختلال خودکمبینی، تجربیات دوران کودکی است، به عنوان مثال اگر کودک در محیطی بزرگ شود که در آن دائم با دیگران مقایسه میشود یا برای اشتباهات کوچک به شدت مورد انتقاد قرار میگیرد، احتمال دارد که احساس کمبود درونی در او شکل بگیرد، همچنین فشارهای اجتماعی، انتظارات غیرواقعی فرهنگی و شیوههای تربیتی سختگیرانه میتواند تأثیر بسزایی در بروز این اختلال داشته باشد و این عوامل میتواند فرد را به شکلی سوق دهد که به جای تمرکز بر نقاط قوت خود، درگیر احساس ضعف و کمبود باشد.
افراد مبتلا به اختلال خودکمبینی در موقعیتهای اجتماعی احساس استرس و نگرانی شدیدی دارند، آنها تصور میکنند که همیشه تحت نگاه انتقادی دیگران هستند و هرگونه اشتباه یا ناکامی ممکن است باعث رد شدن یا مورد تمسخر قرار گرفتن شود و این طرز فکر بیشتر اوقات باعث اجتناب از حضور در جمعها یا انجام فعالیتهایی میشود که فرد به آنها علاقه دارد و در نتیجه، زندگی اجتماعی و فردی این افراد محدود میشود و فرصتهای رشد و پیشرفت آنها به شدت کاهش مییابد.
احساس ناکافی بودن نه تنها به کاهش اعتماد به نفس منجر میشود، بلکه مانع دستیابی به اهداف بزرگ و مهم زندگی نیز میشود و فرد ممکن است به جای استفاده از تواناییها و استعدادهای بالقوه خود، تمام انرژی ذهنی و عاطفی خود را صرف نگرانی درباره نقاط ضعف کند و این نگرانیهای مداوم همچنین ممکن است به احساس نارضایتی مزمن و نداشتن انگیزه برای تلاش بیشتر تبدیل شود.
خودکمبینی یا عقده حقارت به چه معنا است؟
سمانه نیلفروشزاده، روانشناس و مشاور خانواده در گفتوگو با خبرنگار مجله آرونو واژه خودکمبینی یا عقده حقارت به این معنا است که افراد خود را پایینتر از دیگر افراد میدانند، اظهار کرد: در چنین شرایطی، افراد از مهارتها و قابلیتهای خوبی برخوردار هستند، اما خود را قبول ندارند و به طور معمول، احساس بیکفایتی میکنند.
وی با بیان اینکه این افراد به صورت افراطی به دنبال گرفتن تأیید دیگران هستند، افزود: افرادی که درگیر خودکمبینی هستند به صورت مداوم نگران قضاوت دیگر افراد هستند و نسبت به ظاهر، تحصیل، شغل و سایر ابعاد زندگی خود حساسیت بالایی دارند و موقعیتها و موفقیتهای خود را هیچگاه کافی نمیدانند.
روانشناس و مشاور خانواده با بیان اینکه تمرکز افراد درگیر خودکمبینی بر نداشتههای آنها است، تصریح کرد: در واقع در ذهن این افراد، مقایسهای بدون دلیل اتفاق میافتد و حتی در بسیاری اوقات، این مقایسه نادرست و غیرواقعی است و افراد درگیر خودکمبینی به واسطه خطای شناختی، احساس میکنند این مقایسه واقعی است.
افراد درگیر با اختلال خودکمبینی چه ویژگیهایی دارند؟
نیلفروشزاده با بیان اینکه زمانی که افراد شرایط و موقعیتهای خود را به صورت سالم، با الگویی صحیح مقایسه میکنند، تلاش آنها برای رسیدن به درجات بهتر، بیشتر خواهد شد، ادامه داد: چنین اقدامی خودکمبینی تلقی نمیشود، اما هنگامی افراد درگیر اختلال خودکمبینی یا عقده حقارت هستند که به صورت دائم، همواره خود را ناکافی تلقی میکنند.
وی گفت: به طور معمول افرادی که احساس خودکمبینی را تجربه میکنند، عذرخواهیهای بدون دلیل بسیاری دارند، به صورت مداوم احساس گناه و شرم را تجربه میکنند، به صورت افراطی به تجزیه و تحلیل مسائل میپردازند، خود را همواره مقصر اتفاق ناگوار میدانند و احساس میکنند که باید بدون نقص باشند و فعالیتها بدون مشکل طی شود.
روانشناس و مشاور خانواده با بیان اینکه افراد درگیر با اختلال خودکمبینی، معیارهایی بسیار سختگیرانه برای خود وضع میکنند، اضافه کرد: حساسیتهای این افراد بسیار بالا است و در نظر دیگر افراد، افرادی زودرنج به شمار میروند و این اختلال به صورت مستقیم بر کیفیت زندگی افراد، روابط بین فردی آنها، پیشرفتها و موفقیتهای آنها تأثیر میگذارد.
تأثیرات اختلال خودکمبینی به سلامت روانی فرد محدود نمیشود و ممکن است جنبههای مختلف زندگی از جمله روابط اجتماعی، شغلی و حتی سلامت جسمی را نیز تحت تأثیر قرار دهد، افراد مبتلا به خودکمبینی ممکن است در محیط کاری به دلیل ترس از اشتباه کردن یا نداشتن تأیید دیگران، نتوانند وظایف خود را به شکل مطلوب انجام دهند و این وضعیت میتواند باعث ایجاد مشکلات ارتباطی شود و از برقراری روابط عاطفی سالم جلوگیری کند.
یکی از مؤثرترین روشها برای مقابله با این اختلال، آگاهی از وجود آن و پذیرش واقعیتها است و مراجعه به روانشناس یا مشاور میتواند به فرد کمک کند تا ریشههای احساس خودکمبینی خود را بشناسد و مهارتهای لازم برای مدیریت این احساس را بیاموزد و استفاده از تکنیکهای تقویت اعتماد به نفس، تفکر مثبت و مدیریت استرس میتواند به بهبود وضعیت فرد کمک کند و او را قادر سازد تا بر مشکلات غلبه کند و مسیر زندگی خود را تغییر دهد.
حمایت اطرافیان و ایجاد محیطی امن و پذیرنده برای فرد میتواند نقش بسزایی در بهبود اختلال خودکمبینی ایفا کند و یادآوری این نکته که تمام افراد نقاط ضعف و قوت دارند و پذیرش خود همانطور که هستند، یک گام مهم به سوی زندگی سالمتر و رضایتمندانهتر است و تمرکز بر رشد شخصی و بهرهگیری از تجربیات گذشته میتواند باعث تغییرات مثبت و ایجاد حس ارزشمندی درونی شود که زندگی فرد را بهبود بخشد.