روایت قهرمانانی که با کلمات، دیوارها را شکستند

|

فهرست مطالب

به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، در هنگامه‌ای که کلمات به‌راستی توان نوشتن داغ‌ها و دردها را ندارند، من از شما می‌نویسم ای شهیدان قهرمان مقاومت؛ مردان و زنان شجاعی که با قلم و دوربین، حقایق تلخ و شیرین زندگی مظلومان را به جهان ارائه و در این مسیر، جان خود را فدای برقراری عدالت و حقیقت کردید.

غزه، بیروت، ضاحیه و…. سرزمین‌هایی که هیچ‌گاه از یاد نمی‌روند؛ جایی که هر روز مردم آن با ظلم و ستم دست و پنجه نرم می‌کنند و تو، خبرنگار عزیز، در قلب این ماجرا ایستادی و تلاش کردی تا صدای آن‌ها باشی؛ تو با دوربینت، آنچه را دیدی به تصویر کشیدی و با کلامت، آنچه را حس کردی به قلم نوشتی. هر بار که به میدان می‌رفتی، می‌دانستی که شاید این آخرین بار باشد. اما ترس به دل راه ندادی و با شجاعت به سمت حقیقت قدم گذاشتی.

تو می‌دانستی که می‌توانی در این میادین پرآشوب کار کنی، اما سوالی که همیشه در ذهنت بود این بود: «آیا می‌توانم حقیقت را بگویم؟» به خاطر فریادهای بی‌صدای مردم، به خاطر اشک‌های یتیمان، به‌خاطر قهرمانی‌های مادرانی که فرزندانشان را در آغوش گرفته و می‌گریند، تو به جست‌وجوی حقیقت ادامه دادی.

هنگامی که جنگ و درگیری‌ها شروع می‌شد، تو به عنوان اولین کسی که به میدان می‌رفتی و در کنار مردم ایستاده بودی، حاضر می‌شدی. در همین زمان بود که بسیاری از همکارانت جان خود را از دست دادند، اما تو با تمام قوا ادامه دادی تا همه آنچه که دیدی را با دیگران به اشتراک گذاری. تو نه‌تنها به عنوان خبرنگار، بلکه به عنوان یک انسان که درد و رنج دیگران را احساس می‌کند، در برابر این تهاجم ایستادی.

زمانی که در میانه بمباران‌ها، دوربینت را به سوی آسمان نشانه می‌رفت، تو به‌خاطر ثبت و ضبط حقیقت و امیدی که در دل‌ها زنده می‌کردی، دوربینت را پایین نیاوردی؛ همگان می‌دیدند که چگونه خانواده‌ها به خاک و خون کشیده می‌شوند، چگونه کودکان بی‌دفاع زیر آوارهای جنایت‌های جنگی دفن می‌شوند و چگونه تو با چشمان پر از درد، این واقعیت‌ها را به تصویر کشیدی.

تو با آثار و کلمات خود، به ملتی صدایی دادی که در فضای سکوت فراموش شده بودند. تو از دل غزه روایت کردی؛ از مقاومت و ایستادگی، از عشق و محبت، از رفتن هر روز و ماندن در دل جنگ. هر تصویر تو، داستانی از زندگی، مرگ و امید را در خود داشت.

از درد و رنج، تو بذر امید کاشتی و در دل‌های ما این امید را زنده نگه داشتی. هر کلمه‌ای که از تو به جهان رسید، یک حماسه و ندا بود. تو در قید زندگی و مرگ قرار نداشتی، تو در جست‌وجوی حقیقت بودی و این حقیقت را نمی‌توان با تیر و تفنگ سرکوب کرد.

نوشته‌هایی که از تو به یادگار مانده‌اند، همچون راهنماهایی برای نسل‌های آینده خواهند بود. تو، قهرمان جنگی بودی که با قلم و کلامت می‌جنگیدی. روح تو در هر صدایی که از شجاعت و آزادی بیان در برابر ظلم و ستم ریشه دوانده است، زنده خواهد ماند. تو فریاد حق را به گوش دنیا رساندی.

تو با چشمانت، سخت‌ترین تصاویر را تصویر کشیدی و با کلماتت، غم مردم را به گوش جهانیان رساندی. این یک جنگ نابرابر بود؛ تو در قلب آن بودی و با روحی آزادی‌خواه، تلاش کردی تا فریاد مردم را به گوش دیگران برسانی.

ای خبرنگار شهید، هرچند بدتر از آنچه تو با چشم خود دیدی، به‌بار آورده‌اند، اما ما راه تو را ادامه خواهیم داد. ما با کلمات تو و یاد تو می‌جنگیم تا به کودکان آینده این حقیقت را بیاموزیم که داستان‌هایشان هرگز فراموش نخواهد شد. تو زندگی کردی نه به‌خاطر خودت، بلکه به‌خاطر افرادی که در سایه ظلم زجر می‌کشیدند.

وقتی که به مقاومت می‌اندیشم، نام تو را بر لب می‌آورم. تو نه‌تنها یک خبرنگار، بلکه سمبل مقاومت و شجاعت بودی. شاید هزاران سال بگذرد تا حقیقت تو به طور کامل شناخته شود، اما ما هرگز فراموش نخواهیم کرد. تو در افکار و قلب‌های ما زنده‌تر از هر زمان دیگری خواهی ماند. بگذار تا یاد تو در تأثیرگذاری بر نسل‌های آینده، نمودی از ستم‌پیشگان و مظلومان باشد.

تمجید از یاد تو، با صدای بلند بر آسمان سرزمین‌های مقاومت طنین‌انداز خواهد شد. یاد تو چنان زنده خواهد ماند که حتی در شب‌های تاریک نیز، روشنایی را فراموش نخواهیم کرد. ما به پاس فداکاری‌های تو، در پیکار علیه ظلم و استبداد، همواره ایستاده خواهیم ماند.

مرتبط نوشته ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *