به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، بیابانزایی ناشی از خشکسالیها و قحطیهای شدید در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰، بهعنوان یکی از معضلات کشورهای توسعه نیافته در سطح بینالمللی مطرح شد و پس از تدوین نهایی کنوانسیون مقابله با بیابانزایی، هفدهم ژوئن ۱۹۹۴ از سوی سازمان ملل روز جهانی «مبارزه با بیابانزایی» نام گرفت تا با آگاهیبخشی در سطح جهانی و ملی برای کاهش خسارات زیستمحیطی بیابانزایی و تقویت پاسخ به خشکسالیهای پیشرو، اقدامات اولویتی در دستور کار کشورهای عضو قرار گیرد.
طبق گزارش سازمان ملل متحد میزان بیابانزایی ۳۰ برابر سریعتر از گذشته در حال افزایش است و به طور میانگین بین ۱۲ تا ۱۴ میلیون هکتار در هر سال به مساحت بیابانها افزوده میشود و در هر روز تخریب اراضی با بیابانی شدن برای بشر حدود سه میلیارد دلار هزینه دارد، آمارها حاکی از این است که تا سال ۲۰۴۵، حدود ۱۳۵ میلیون نفر ممکن است به علت بیابانزایی آواره شوند.
ایران با مساحتی نزدیک به ۱۶۴ میلیون هکتار بهرغم برخورداری از تنوع اقلیمی، در کمربند خشک جهان قرار دارد، بر پایه آمارها حدود ۶۱ درصد از مساحت کشور اقلیم خشک و فراخشک بوده و ۳.۰۸ درصد مناطق بیابانی جهان را در خود جای داده است، طبق بررسیها در دهه اخیر ۲.۵ میلیون هکتار به بیابانها در کشور افزوده شده که این مساحت در گذشته بیابان نبود، یکی از مصادیق این پدیده ۱۶۴ هزار هکتار از اراضی حاشیه دریاچه ارومیه است، همچنین ۳۵۰ هزار هکتار در خوزستان، ۳۰۰ هزار هکتار در جازموریان و در سالهای اخیر اراضی جنوب شرق قزوین هم به این فهرست اضافه شده است.
در حال حاضر پدیده بیابانزایی در ایران رو به گسترش است؛ بهطوری که خشک شدن جنگلهای بلوط در غرب کشور و جنگلهای شمشاد در شمال، پدیده فرسایش بادی و ریزگردها از نواحی جنوبشرق کشور تا مناطق جنوب و جنوبغرب و مناطق داخلی، شور شدن خاک و بحران منابع آب (سطحی، زیرزمینی و آلودگی رودخانهها) نشانههایی از تشدید پدیده خطرناک بیابانزایی در کشور است، در این میان وجود ریزگردها در بیشتر شهرها و استانهای کشور، نشان از بحرانی شدن این پدیده طبیعی دارد.
بر این اساس طبق آمار، ارقام و سوابق از گذشته ۳۳.۷ میلیون هکتار از مساحت کشور را بیابانهایی تشکیل دادهاند که منشأ زمینشناسی و اقلیمی دارد، از این مقدار ۱۳ میلیون هکتار به عنوان مناطق بحرانی شناخته میشدند که ۸.۷ میلیون آن در نیم قرن گذشته مهار و تثبیت شده است. بیشتر این کانونها به طور مستقیم شهرها، روستاها و مناطق مهم را درگیر میکرد، در این راستا و درباره اثرات زیست محیطی بیابانزایی با تورج فتحی، معاون دفتر آب و خاک سازمان حفاظت محیطزیست ایران گفتوگویی داشتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
مجله آرونو: اثرات زیست محیطی بیابانزایی را چگونه ارزیابی میکنید؟
فتحی: پروژه بادشکن یا مقابله با حرکت ماسهها و شنهای روان، تعدادی طرحهای روتین مبارزه با بیابانزایی است که در مجموعه مرکز مقابله با بیابانزایی وزارت جهاد کشاورزی در استانهای مختلف براساس بودجههای سنواتی که به جهت نزدیکی این مناطق یا راههای مواصلاتی مهم یا نواحی جمعیت شهری و روستایی قرار گرفته است، برای مواجهه با این زیرساختها در اثر فرسایش بادی، بیابانزایی از بین نروند و جلوگیری از خسارت این اقدامات اجرایی میشود.
معتقدم در بهرهبرداری و برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی در بخش کشاورزی و بیلان منفی، آبخوانها در فلات مرکزی و درواقع مباحث فرونشست زمین که به عنوان حلقه پایانی بیابانزایی در مناطق مختلف شناخته میشود، تاکنون هیچ کاری عملی صورت نگرفته است، لذا چنانچه مقرر شده فعالیتی اجرایی شود، باید در این نواحی انجام گیرد.
برای نمونه استان خوزستان یکی از مهمترین استانهای کشور به لحاظ منابع آبی است؛ نزدیک به یک چهار کل منابع آبهای تجدیدپذیر ایران، بزرگترین تالابها، پرآبترین رودخانهها و آبخوانهای کشور در این استان استقرار دارد، اما کانونهای گردوغبار در طول فصلهای مختلف تمام این شهر و مردم را تحتتأثیر قرار میدهد، این نحوه مدیریتها در بخش منابع آبی حوزه کشاورزی بوده که اکنون به چنین موقعیتی رسیده است.
مجله آرونو: بیابانزایی عاملی برای تهدید و تخریب اکوسیستمها و بر هم زدن تعادل زیست محیطی محسوب میشود؟
فتحی: به طور قطع بیابانزایی عاملی برای تهدید و تخریب اکوسیستمها و بر هم زدن تعادل زیست محیطی محسوب میشود، لذا به منظور مبارزه و مقابله با پدیدههایی که ناپایداری در طبیعت، تشدید فرسایش بادی و بیابانزایی را گسترش میدهد، باید طرحهای توسعه متعادلسازی، یعنی پایداری در سرزمین را فراهم کنیم، از اینرو لازم است پروژههای عمرانی و غیرعمرانی مختلف که در کشور به ویژه فلات مرکزی، تعریف و اجرا میکنیم، با هدف پایداری در حیات زمین باشد.
این نکته قابل تأمل است که طی دو سه دهه گذشته پروژههای مختلفی را با شرایط ناپایداری طبیعت، محیط زیست و سرزمین اجرایی کردیم، به طوری که با توسعه کشاورزی و کشت محصولات گوناگون در استانهای خراسان رضوی، کرمان، یزد و فلات مرکزی، تخلیه آبهای زیرزمینی و فرونشست دشتها پدیدار شده و پیامد بیابانزایی را با گسترش صنایع متعدد کشت و صنعت ایجاد کردهایم، لازم است بدانیم در حال حاضر به طوری اساسی با مقابله بیابانزایی از آمادگی کافی برخوردار نیستیم.
مجله آرونو: آیا مالچپاشی راهکار مؤثری برای مقابله با بیابانزایی است؟
فتحی: مالچپاشی مقولهای است که در بعضی از نقاط به صورت محدود اجرایی میشود، اما تجربه جهانی در این زمینه نداریم، یعنی کشورهای توسعه یافته هیچکدام با شرایط اقلیمی همچون کشور ایران مواجه نیستند، بنابراین در مباحث طرح مالچپاشی تجربیات ناشی از خسارت را داشتهایم، برای نمونه بهرهمندی از مالچهای نفتی برای اراضی در جنوب کشور به منظور جلوگیری از فرسایش بادی، سبب نابودی گونههای گیاهی و جانوری در آن مناطق شده است، بنابراین قرار نیست که با مالچپاشی، از نفوذ آب باران برای تغذیه آبهای زیرزمینی جلوگیری کنیم، چرا که با مالچپاشی رواناب تشکیل میشود و این موضوع نه تنها مانع نفوذ آب در زمین میشود، بلکه خسارات جبرانناپذیری را در محیط ایجاد خواهد کرد، بنابراین ماچپاشیهایی که به صورت محدود در بعضی از نقاط به ویژه جنوب کشور اجرایی کردیم، علاوه بر خسارت بر گونههای گیاهی و جانوری که در آن وضعیت بیابانی، متعادلسازی شدند، به طور کامل نابود خواهند شد، البته این روش در بعضی از نواحی استانها، تثبیت ماسهها و فرسایش بادی را به همراه داشته، اما اثرات زیانبار و خسارتهای ناشی از آن، بررسی، ارزیابی و برآورد نشده است.
به این ترتیب، وقتی پروژهای را به صورت پایلوت یا آزمایشی اجرا میکنیم، لازم است که اثرات منفی و مثبت آن را از جنبههای کارشناسی ارزیابی کنیم و در مراحل بعدی براساس تصمیمات ضروری بگویم که آیا این پروژه اثرات مثبتی دارد یا خسارتهای بیشتری را ایجاد میکند، لذا با وجود خسارت قابل توجهی بر محیط زیست، تهدید گونههای جانوری و گیاهی و حیات زمین اجرا و حتی تکرار آن منطقی، کارشناسی و به صلاح نیست، ما در مباحث مالچپاشی هنوز در ابتدای مسیر قرار داریم و مهم است که بررسی دقیقی در این زمینه صورت گیرد تا شاهد نتایج مؤثر آن باشیم.
مجله آرونو: گسترش پدیده خشکسالی چگونه محیط زیست و تشدید بیابانزایی را تحت تأثیر قرار داده است؟
فتحی: خشکسالی به واسطه شرایط تغییرات اقلیم در ایران طی دهههای آینده تشدید خواهد شد، بنابراین نمیتوانیم بگویم که اطلاع نداشتیم و نمیدانستیم، چرا که از هم اکنون میتوانیم پیشبینی کنیم که خشکسالی در دهه آینده در ایران شدت و عمق بیشتری خواهد داشت، لذا در گام نخست باید برای رفع معضلات ناشی از خشکسالی مقابله با آثار منفی خشکسالی و ایجاد سازگاری حداکثری با این پدیده، قوانین جدید و مترقی تدوین کنیم.
بسیار قابل توجه است که اکنون به غیر از قانون مدیریت بحران که تنها در شرایط بحرانی به موضوعات مختلف خشکسالی رسیدگی میکند و تعدادی از آن قوانین به این مباحث اشاره دارد، با وجود قرارگیری کشور ایران در کمربند خشک و تشدید شرایط تغییر اقلیم در کشور طی دهههای آینده، هنوز قانونی اساسی و تخصصی تحت عنوان مقابله یا سازگاری با خشکسالیها که به طور قطع زمینهساز تشدید بیابانزایی خواهد شد، نداریم.
مجله آرونو: راهکارهای مقابله با بیابانزایی و خشکسالی را چکونه ترسیم میکنید؟
فتحی: لازم است مقررات و قوانین مترقی، نوین، ثابت و تخصصی و کارشناسی با اثربخشی پایدار به منظور مدیریت خشکسالی تدوین شود، زیرا تا زمانی که قوانین مرتبط با مدیریت پدیده خشکسالی نداشته باشیم، نه تنها سبب آسیب به اعتبارات بیتالمال میشود، بلکه شیوههای ناپایدار توسعه خواهد یافت، در همین راستا باید نسبت به اجرای طرحهایی در دو قالب یا دو سناریوی مشخص، یعنی اجرای پروژههایی کوتاه مدت و بلندمدت اقدام کنیم، زیرا بدون شک خشکسالی پدیدهای است که براساس اثرات تغییر اقلیم در دهههای آینده ممکن است بیش از یک، دو یا چند دهه به طول بینجامد، بنابراین در فلات مرکزی یا در مناطق مختلف باید طی آمادگی لازم، قدرت سازگاری و تابآوری مقابله با خشکسالی را برای بیش از یک، دو یا سه دهه داشته باشیم.
در نهایت به منظور مقابله با خشکسالی نباید منابع آب زیرزمینی بیرویه مصرف شود و مهم است که طرحهای حفاظتی را طی تدوین قوانین خاص با جدیت اجرایی کنیم، لذا اجرای طرحهای قانون تخصصی خشکسالی در تمام زمانها و دولتها باید مورد تاکید قرار گیرد، چرا که این پروژههای حفاظتی بخشی از آن به مدیریت منابع آبی یکپارچه، مدیریت بیابان و بخش دیگر نیز به مقابله با بیابانزایی مرتبط است؛ یعنی بخش به بخش در قسمتهای متعدد، طرحهای کوتاه مدت و بلندمدت باید تعریف و اجرایی شود تا بتوانیم به فاصله یک تا دو دهه سازگاری، تعادلسازی و مقابله با خشکسالی را با موفقیت انجام دهیم و با حفاظت از منابع آبی و خاک، اثرات طبیعی زیانبار در کمربند خشک جهان را تا حد امکان کاهش دهیم و بیشترین سازگاری را ایجاد کنیم.