به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری مجله آرونو، نشست علمی – تخصصی مرکز پژوهشهای توسعه و آیندهنگری تحت عنوان “انتقال پایتخت: راهحل یا تداوم مسئله” برگزار شد.
در این نشست مصطفی بهزادفر؛ استاد دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت ایران، به عنوان مدیر علمی نشست و همچنین مجید غمامی؛ صاحبنظر و تحلیلگر حوزه شهرسازی، حسین ایمانی جاجرمی؛ دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و سهراب مشهودی؛ مسئول گروه شهرسازی جامعه مهندسان مشاور ایران بهعنوان سخنران به ایراد نقطهنظرات خود پرداختند.
در ابتدای نشست،مصطفی بهزادفر؛ استاد دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت ایران، بهعنوان مدیر علمی نشست، گفت: بنده طرح موضوع جابهجایی پایتخت را به این دلیل که مطرحشدن این موضوع باعث توسعه ملی میشود یک فرصت مفید میدانم.
وی ادامه داد: در پاسخ به این سؤال که چرا موضوع انتقال پایتخت مطرح میشود؟ باید به موضوعاتی از جمله آلودگی زیستمحیطی، مشکلات تأمین انرژی، مشکلات خاص اقلیمی، مشکل مسکن، مشکلات سیاسی و امنیتی، فرونشست زمین، زلزله، ناترازی جغرافیایی درآمد و مساله مهم عدم تعادل فضایی سرزمین اشاره کرد که موجب مطرح شدن موضوع انتقال پایتخت بهعنوان یک بحث جدی شده است.
این استاد دانشگاه افزود: این مسئله باید به طور صحیح و از زاویه توسعه و سازندگی و با مقیاس جهانی مورد بررسی قرار گیرد. این موضوع باید به صورت عمقی تحلیل و بررسی شود و از الگوی سازندگی مبتنی بر محور توسعه کشورهای موفق در این زمینه استفاده کرد تا بتوان با احتمال موفقیت بالا به نتیجه رسید.
در ادامه نشست، مجید غمامی؛ صاحبنظر و تحلیلگر حوزه شهرسازی، گفت: سال 1347 اولین طرح جامع تهران تصویب شد و از لحاظ فنی مطالعات بسیار گستردهای توسط کارشناسان داخلی و خارجی در این طرح صورت گرفته بود. در مطالعات اولیه کارشناسان در برآورد اولیه به این نتیجه رسیدند که جمعیت تهران تا سال 1370 به عددی بین 8 الی 10 میلیون نفر خواهد رسید.
مجید غمامی افزود: پس از پایان جنگ تحمیلی و تشکیل دولت مرحوم آقای هاشمی تا هماکنون شش بار مطالعات مختلف بر روی انتقال پایتخت انجام شده است. در این مطالعات موضوعات مختلف برای انتقال پایتخت مورد بررسی قرار گرفته است که موضوع اصلی و مشترک در همه این مطالعات پاسخ به این پرسش بود که آیا باید پایتخت منتقل شود یا همین شهر تهران به عنوان پایتخت پابرجا باشد.
این صاحبنظر و تحلیلگر حوزه شهرسازی گفت: نسبت جمعیت تهران و شهرهای اطراف آن به کل جمعیت کشور در طی چند دهه اخیر از حدود 11 درصد شروع شده و حالا این عدد به حدود 20 درصد کشور رسیده است و این به دلیل سیاستهای نادرستی است که در طی چند دهه گذشته بر سازمان فضایی کشور تاثیر گذاشته است؛ این بدان معنی است که ما در این سالها در جهت خلاف ایجاد تعادل در تهران کار کرده ایم و به وضعیت کنونی رسیدهایم.
وی ادامه داد: انتقال پایتخت، جدای از هزینههای بسیار بالایی که دارد، یک روند طولانی حدوداً 15 الی 25 ساله میطلبد که تأثیرات آن بعد از انتقال پایتخت مشخص خواهد شد. یکی دیگر از اقدامات اشتباهی که در مورد پایتخت صورت گرفت جدا کردن استان البرز فعلی از تهران است که این باعث شد در فاصله سالهای بین 1370 تا 1390 تعداد 5.6 میلیون نفر به جمعیت تهران اضافه شود و در این سه دهه که چهار شهر جدید در اطراف تهران ساخته شد تنها 6.6 درصد از مقدار افزایش جمعیت تهران به این شهرهای جدید منتقل شدند.
غمامی در ادامه گفت: بنده با موضوع انتقال پایتخت مخالف هستم و معتقدم که انتقال پایتخت هیچ تأثیری بر حل مسائل تهران نخواهد داشت و اجرای طرح انتقال پایتخت نه منطقی و نه ممکن خواهد بود.
در ادامه نشست، حسین ایمانی جاجرمی؛ دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، گفت: در ادبیات و تصورات قبل از انقلاب تهران شهر مطلوبی نیست و به همین دلیل است که در آن زمان به دنبال ایجاد یک مدینه فاضله به عنوان شهر مطلوب زندگی در نزدیکی تهران بودند.
وی ادامه داد: اولین بار در اردیبهشت 1341 سازمان برنامه با کمک دانشگاه تهران به همراه مسئولین و برخی از ساکنان شهر تهران به بررسی موضوع تهران پرداختند و مشکلات تهران را مورد بررسی قرار دادند. باید اشاره کرد یک شکاف بین نظرات کارشناسی و تصمیمات سیاستگذاران و اراده برای اجرای این تصمیمات وجود دارد.
وی تشریح کرد: باید اشاره کرد که حل موضوعات شهر تهران بیش از همه به همراهی و همکاری مردم نیاز دارد و انتقال پایتخت طبق ماده 80 قانون برنامه ششم توسعه باید پیوست اجتماعی داشته باشد. یعنی باید در خصوص آثار اجتماعی این موضوع مطالعات گسترده صورت گیرد و علاوه بر این باید آثار زیست محیطی آن نیز مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته شود.
در نهایت باید اشاره کنم انتقال پایتخت برای شهر تهران یک سری فرصتها و یک سری چالشهایی را به وجود خواهد آورد که این موضوع باید بسیار دقیق و با فرصت مناسب مورد بررسی و اجرا قرار گیرد تا موجب غافلگیری مردم شهر تهران نشود.
در ادامه نشست، سهراب مشهودی؛ مسئول گروه شهرسازی جامعه مهندسان مشاور ایران، گفت: نجات تهران از طریق سبک کردن بخشی از بار آن ضروری است.
وی ادامه داد: بر اساس آخرین مطالعه در دهه گذشته تعداد کارکنانی که با تغییر پایتخت از تهران منتقل میشوند 112 هزار نفر است که با خانواده آنها حدود 450 هزار نفر جمعیت خواهند شد و با احتساب 5.1 شغل جنبی و تبعی، سقف جمعیت منتقل شونده به حدود یک میلیون نفر میرسد. لیکن اصلاً این مقدار مهمی نیست؛ بلکه مهم این است که تغییر پایتخت موجب کاهش رشد فزاینده جمعیت تهران میشود.
مسئول گروه شهرسازی جامعه مهندسان مشاور ایران افزود: اثرات مثبت دیگر تغییر مرکزیت سیاسی اداری از تهران این است که حدود 30% از حجم آمدوشد شهری کاسته میشود و حدود %40 از مسافرتهای کاری شهرستانیها به تهران و آمدوشد آنها در تهران کم میشود. در نتیجه با کاهش حجم آمدوشد، آلودگی هوای تهران که 70٪ به آمدوشد مربوط است، تا حد قابل تحملی کاهش مییابد.
سهراب مشهودی تشریح کرد: دراینبین باید یادآوری کرد که پیشنهاد انتقال مرکز سیاسی تهران، پیشنهاد انتقال خود شهر تهران نیست. گرچه این تجربه که در طول تاریخ 39 بار در کشور اتفاق افتاد تجربه مکرری در ایران است، ولی به هر حال قرار نیست با این انتقال، تهران و مسائل آن فراموش شود؛ انتقال مرکز سیاسی از تهران و بهتبع آن تعدادی از مشاغل مرتبط تنها به تهران فرصت میدهد که از توسعه بیشتر ناشی از حضور آن عملکردها نجات یابد و در یک دوره چند دههای به مسائل خود پاسخ گوید و در آینده به کلانشهر مطلوب بدل گردد.
وی در خصوص جابهجایی پایتخت از تهران به یک شهر موجود دیگر گفت: این تجربه به شکل متعدد در جهان صورت پذیرفته است که در همسایگی ما تغییر پایتخت از استانبول به آنکارا در ترکیه، تجربهای است که به علت گذشت سالها از آن، کاملاً میتواند تجربهای در دسترس باشد. شهری که در ایران کاملاً پتانسیلهای مناسب را برای این امر دارد شهر مشهد است که شهر جدید هم در جوارش دارد.
وی ادامه داد: شهر دیگر که این پتانسیل را البته با شدت کمتر دارد اصفهان است که به علت جذب گردشگران زیاد میتواند در سطحی کمی پایینتر این امکان را فراهم آورد.
مشهودی در جمعبندی سخنان خود گفت: ریشه تمرکز در تهران “برنامهریزی بخشی” و دولت که مالک درآمد نفت است، میباشد. لذا اگر مقرر است تهران سامان یابد، باید این مرکز قدرت، ثروت، تصمیمگیری و جاذب فعالیتهای گوناگون را بهجای دیگر برد.
در جمعبندی نهایی مصطفی بهزادفر؛ استاد دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت ایران بهعنوان مدیر علمی این نشست گفت: دنیای آینده دنیای دیجیتال است و باید بر اساس برنامهریزی پیش رفت؛ زیرا امروزه زیستبوم جهانی وارد جامعه چهارم شده است و جامعه چهارم بر اساس فناوریهای آیتی پیش میرود؛ بر این اساس ما باید تفکر و تصور برنامهریزی خودمان را تغییر دهیم و به سمت استفاده از فناوری در تصمیمگیریها حرکت کنیم.
وی افزود: ما باید ببینیم که فناوری در دنیا به کدام سو حرکت میکند. اگر ما یک برنامه چشمانداز برای جمهوری اسلامی ایران بنویسیم و این برنامه را با تحولات جهانی تغییر دهیم باید تمام موارد این برنامه را بر اساس فناوری نگارش کنیم و همراه باتوجهبه فناوری در الگوی توسعه ملی به دنبال حل مسائل برویم.
بهزادفر تشریح کرد: بر اساس سخنانی که در این نشست ارائه شد انتقال پایتخت یک امر ناشدنی است، اما بر اساس نظرات کارشناسی شده ما نیازمند یک پشتیبان برای اداره پایتخت هستیم. البته باید اذعان داشت که تمام مشکلاتی که برای پایتخت اشاره میشود تنها مشکل تهران نیست بلکه ناشی از چالشهای ملی ما است؛ در نتیجه با حل مسائل پایتخت میتوان گفت که طیف وسیعی از مسائل کشور حل خواهد شد.
انتهای پیام/