به گزارش خبرگزاری مجله آرونو؛ ازدواج یکی از مهمترین تصمیمهای زندگی هر فرد است که اگر به درستی و با آگاهی اتخاذ شود، میتواند زمینهساز موفقیتهای بعدی و سلامت روانی جوانان باشد. پژوهشهای روانشناسی نشان میدهند که تصمیمگیری صحیح در این مرحله، مستلزم برخورداری از توانمندیهای اقتصادی، شناختی، عاطفی و اجتماعی است تا فرد بتواند انتخابی متوازن و واقعگرایانه داشته باشد. در صورتی که ازدواج بدون تأمل و بررسی دقیق صورت گیرد، ممکن است به جای ایجاد آرامش و تفاهم، مشکلات و ناسازگاریهای جدی را به همراه آورد و کیفیت زندگی مشترک را تحت تأثیر قرار دهد.
هر انسانی در طول زندگی با تصمیمات مهمی روبهرو میشود و انتخاب همسر از جمله بزرگترین آنهاست، چرا که بیش از دو سوم زندگی فرد تحت تأثیر این تصمیم خواهد بود. مطالعات نشان میدهند که عوامل شخصی، اجتماعی و اقتصادی میتوانند باعث تأخیر در تصمیم به ازدواج شوند و همین موضوع اهمیت تشویق و حمایت خانوادهها در این مسیر را دوچندان میکند. خانوادهها با ایجاد فضای امن و کاهش فشارهای اجتماعی، نقش کلیدی در ترغیب جوانان به تشکیل خانواده دارند.
یکی از روشهای مؤثر در تشویق جوانان به ازدواج، کاهش توقعات غیرواقعی و آسانگیری در فرایند ازدواج است. پژوهشها نشان میدهند خانوادههایی که بر سادگی مراسم، جهیزیههای معمولی و همکاری در هماهنگیهای اولیه تأکید دارند، نه تنها ازدواج فرزندان خود را موفقتر میکنند، بلکه اثر مثبت روانی قابل توجهی بر سایر جوانان جامعه دارند و انگیزه آنها برای ازدواج را افزایش میدهند. بر اساس مطالعات اجتماعی، فشارهای ناشی از تجملگرایی و چشم و همچشمی خانوادهها، یکی از عوامل اصلی کاهش رغبت جوانان به ازدواج و ایجاد استرس روانی است.
خانواده نخستین و مهمترین نهاد اجتماعی است که رفتار والدین با یکدیگر و نحوه برخورد آنها با فرزندان، نقش تعیینکنندهای در شکلگیری باورها و نگرشهای جوانان نسبت به ازدواج دارد. رفتارهای روزمره والدین، از جمله همکاری، همدلی، تقسیم وظایف و مدیریت تعارضها، الگوهای روانی مشخصی برای فرزندان ایجاد میکند. این الگوها باعث میشوند جوانان بتوانند درک واقعبینانهای از مسئولیتهای زندگی مشترک داشته باشند و مهارتهای لازم برای مدیریت تعارض، تصمیمگیری مشترک و تعامل مثبت را بیاموزند.
مطالعات روانشناسی نشان دادهاند که ناتوانی در پذیرش مسئولیت، وابستگی بیش از حد به خانواده و پرورش اعتماد به نفس کاذب، میتواند انگیزه ازدواج را کاهش دهد و موجب تأخیر در ورود به زندگی مشترک شود. فرزندان باید از دوران کودکی مهارتهای لازم برای مدیریت زندگی مستقل و تصمیمگیری مسئولانه را بیاموزند و خانوادهها باید به جای انجام تمام امور آنها، فرصت تجربه و یادگیری مسئولیتهای واقعی را فراهم کنند، علاوه بر آن شبکههای اجتماعی و روانشناسی غیرعلمی نیز نقش مهمی در شکلگیری نگرشهای غلط نسبت به ازدواج دارند. بسیاری از آموزههای سطحی و غیرعلمی، تمرکز جوانان را از مسئولیتپذیری و مهارتهای زندگی به سوی تنهایی و لذت کوتاهمدت تغییر میدهند. پژوهشها نشان میدهند که آموزش مهارتهای اجتماعی، مدیریت مالی، تصمیمگیری واقعبینانه و شناخت نیازهای عاطفی، میتواند انگیزه و آمادگی جوانان برای ازدواج را به شکل مؤثرتری افزایش دهد.
در مجموع، ازدواج موفق نیازمند برنامهریزی دقیق، حمایت خانوادهها، شناخت واقعگرایانه از شریک زندگی و پرورش مهارتهای مسئولیتپذیری است. کاهش فشارهای اجتماعی، آسانگیری در تجملات، تشویق به استقلال مالی و عاطفی و آموزش مهارتهای ارتباطی و حل تعارض، میتواند زمینهساز ازدواج پایدار و رضایتبخش برای نسل جوان باشد و نقش بسزایی در کاهش آمار طلاق و ناسازگاریهای زندگی مشترک ایفا کند. در واکاوی بیشتر این مسئله و شیوههای صحیح آشنایی جوانان با موضوع ازدواج، کاهش توقعها و اصول و روشهای تسهیل و ترغیب فرزندان جوان به امر ازدواج با ملینا شیرانی، دکترای روانشناسی بالینی و مشاور خانواده و عضو نظام روانشناسی کشور به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
مجله آرونو: از منظر روانشناسی، چرا برخی زوجین با وجود علاقه متقابل، باز هم احساس بیتوجهی و سوءتفاهم میکنند؟
شیرانی: این مسئله ریشه در تفاوتهای فردی در ادراک و تفسیر محبت دارد. نظریه «زبانهای محبت» بیان میکند افراد مختلف محبت را به شیوههای متفاوتی دریافت و ابراز میکنند؛ برخی از طریق کلام، برخی از طریق عمل، برخی از طریق هدیه دادن و برخی از طریق تماس فیزیکی و وقتگذرانی مشترک. اگر این تفاوتها شناخته نشود، رفتارهای محبتآمیز همسر نادیده گرفته میشود یا به عنوان کمتوجهی تفسیر میشود.
مطالعات نشان دادهاند افرادی که نسبت به خود احساس ارزشمندی پایینی دارند، محبت دیگران را به درستی درک نمیکنند. این افراد ممکن است تصور کنند همسرشان بیتوجه است، در حالیکه واقعیت این است که تفاوتهای زبانی و رفتاری مانع از شناسایی محبت میشود. بنابراین، تعامل آگاهانه و گفتوگوی مستمر، از مهمترین راهکارها برای کاهش این نوع سوءتفاهمها است.
مجله آرونو: آیا روابط پایدار بیش از گفتار بر کنشها و رفتارهای روزمره متکی است؟
شیرانی: نظریه «پیوند عاطفی عملی» نشان میدهد روابط پایدار بیش از گفتار بر کنشها و رفتارهای روزمره متکی هستند، برای مثال تلاش مرد برای تأمین رفاه خانواده، و فعالیتهای متعدد زن در خانه و جامعه، نشانههای واضحی از علاقه عملی و مسئولیتپذیری هستند.
پژوهشهای روانشناسی اجتماعی نشان میدهند زوجینی که رفتارهای عملی همسرشان را به عنوان نشانه علاقه میشناسند، رضایت بیشتری از زندگی مشترک دارند و تعارضات کمتری تجربه میکنند، بنابراین درک محبت عملی، مهارت کلیدی برای پایداری رابطه و کاهش تنشها است.
مجله آرونو: شناخت «زبان عاطفی» همسر چه جایگاهی در موفقیت زندگی مشترک دارد؟
شیرانی: شناخت زبان عاطفی، یکی از ابعاد کلیدی هوش هیجانی در روابط زوجین است، وقتی افراد زبان عاطفی خود و همسرشان را میشناسند، میتوانند نیازهای یکدیگر را بهتر برآورده کنند و واکنشهای همدیگر را درست تفسیر کنند، عدم شناخت زبان عاطفی همسر باعث ایجاد فاصله عاطفی، دلخوریهای مکرر و کاهش اعتماد میشود. تحقیقات نشان میدهد زوجینی که به گفتوگوی فعال و شفاف درباره نیازهای عاطفی خود میپردازند، روابط طولانیمدت و رضایت بالاتری دارند، از منظر کاربردی، توصیه میشود هر زوج یک «فهرست رفتاری» از ابراز علاقه همسر خود تهیه کند و رفتارهای کوچک و روزمره او را به عنوان نشانه علاقه شناسایی کند.
مجله آرونو: تعامل مؤثر و گفتوگوی مستمر چه تأثیری بر کیفیت روابط دارد؟
شیرانی: تعامل مؤثر، یعنی توانایی برقراری گفتوگوی سازنده و گوش دادن فعال به نیازها و احساسات طرف مقابل. بر اساس نظریه «ارتباطات غیرخشونتآمیز» زوجینی که مهارت شنیدن و ابراز احساسات بدون سرزنش را دارند، تعارضات کمتری تجربه میکنند و اعتماد بین طرفین افزایش مییابد.
این تعامل موجب میشود زوجین بتوانند انتظارات واقعی خود را بیان کنند، از مقایسههای غیرمنطقی پرهیز کنند و ارزش تلاشها و زحمات یکدیگر را بهتر درک نمایند. مطالعات نشان داده است زوجینی که تعامل مثبت دارند، هم رضایت بالاتری از زندگی دارند و هم احتمال طلاق در آنها کاهش مییابد.
سوال: نقش مسئولیتپذیری و مشارکت در زندگی مشترک چیست؟
شیرانی: مسئولیتپذیری یکی از عوامل پیشبینیکننده پایداری روابط است. نظریه «تئوری سرمایه اجتماعی» بیان میکند روابط پایدار در صورتی شکل میگیرد که هر دو طرف به سهم خود در مسئولیتهای خانوادگی عمل کنند.
زوجینی که مشارکت فعال دارند، از تقسیم وظایف خانه گرفته تا تصمیمگیریهای مالی و عاطفی–احساس عدالت و رضایت بیشتری از زندگی دارند. بالعکس، مسئولیتپذیر نبودن باعث افزایش استرس، دلخوری و فاصله عاطفی میشود. همچنین، تحقیقات نشان میدهد افرادی که در کودکی مسئولیتهای کوچک و مدیریت محدود زندگی خود را تجربه نکردهاند، در بزرگسالی تمایل کمتری به پذیرش مسئولیتهای ازدواج دارند و بیشتر از تنهایی و وابستگی والدین بهره میبرند.
سوال: خانوادهها چگونه میتوانند در تقویت انگیزه ازدواج و مسئولیتپذیری فرزندان مؤثر باشند؟
مجله آرونو: نقش خانواده در تربیت مسئولیتپذیری بسیار کلیدی است. پژوهشهای روانشناسی بالینی نشان میدهند والدینی که از دوران کودکی فرزندان خود را در محیطی متوازن، با چالشهای مناسب و فرصت تصمیمگیری پرورش میدهند، فرزندانی با تابآوری، خوداتکایی و انگیزه بالاتر برای ازدواج تربیت میکنند.
والدین باید از انجام تمام امور روزمره فرزندان خود اجتناب کنند و به آنها اجازه دهند مسئولیتهای عملی زندگی را تجربه کنند. این کار باعث میشود فرزندان در بزرگسالی توانایی مدیریت زندگی مشترک، حل تعارضها و تعامل با شریک زندگی را داشته باشند. همچنین، خانوادهها باید از القای اعتماد به نفس کاذب یا مقایسههای غیرواقعی پرهیز کنند، زیرا این موارد میتواند باعث کاهش انگیزه ازدواج و ایجاد توقعات غیرمنطقی شود.
مجله آرونو: شبکههای اجتماعی و روانشناسی زرد چه تأثیری بر نگرش جوانان نسبت به ازدواج دارند؟
شیرانی: امروزه شبکههای اجتماعی بهویژه محتوای روانشناسی غیرعلمی، نگرشهای غیرواقعی درباره روابط ایجاد میکنند. بسیاری از آموزههای زرد به جوانان القا میکند که تنهایی مطلوبتر است یا ازدواج محدودیت ایجاد میکند. مطالعات نشان میدهند افرادی که تحت تأثیر این محتواها هستند، کمتر تمایل به مسئولیتپذیری و ورود به زندگی مشترک دارند.
راهکار عملی این است که خانوادهها از دوران نوجوانی فرزندان خود را با واقعیتهای زندگی مشترک و اهمیت مهارتهای اجتماعی و عاطفی آشنا کنند. آموزش تصمیمگیری منطقی، مدیریت مالی و شناخت خود، باعث میشود فرزندان با عزت نفس واقعی و دیدگاه سالم وارد زندگی مشترک شوند.
تعامل صادقانه، شناخت زبان عاطفی، مسئولیتپذیری و پرهیز از مقایسههای غیرواقعی، پایههای اصلی یک زندگی مشترک موفق هستند. خانوادهها نقش حیاتی در تربیت فرزندان مسئولیتپذیر و آماده ازدواج دارند. زوجین باید تلاش کنند محبت و علاقه را در رفتارهای عملی و روزمره یکدیگر ببینند و برای ایجاد صمیمیت و اعتماد متقابل وقت بگذارند. رعایت این اصول علمی، زندگی مشترک را از مسیر تنش و سوءتفاهم به سوی رضایت، همکاری و همدلی هدایت میکند.









