گروه سیاسی خبرگزاری مجله آرونو ـ انتخابات چهاردهمین دوره ریاستجمهوری، پس از شهادت آیتالله رئیسی و همراهانش در حادثه سقوط بالگرد در منطقه ورزقان در آذربایجان شرقی، بهصورت زودهنگام و بهنحوی کمسابقه برگزار میشود، درواقع در جمهوری اسلامی بعد از تجربه اول، در شهریور 1360 و ترور شهید رجایی که انتخابات زودهنگام برگزار شد، دیگر چنین تجربهای را در چهار دهه گذشته نداشتیم و اکنون نیز شرایط خاصی را تجربه میکنیم، البته این انتخابات هم مثل انتخابات ادوار گذشته و بهویژه انتخابات ریاستجمهوری، بازیگران، حاملان و گفتمانهای بهخصوصی دارد.
مانند چند انتخابات گذشته، در این انتخابات هم در گفتوگو با آقای دکتر امینی، جامعهشناس و استاد دانشگاه هستیم برای تحلیل زمینه و شرایط این انتخابات و توصیف گفتمانها و بازیگرانی که در آن نقشآفرینی میکنند.
تیترهای این گفتگو:
- «ثبات و کارآمدی» گفتمان اصلی انتخابات 1403 است
- ویژگیهای شخصیتی نامزدها، تجارب کلان مدیریتی، ایدههای حل مسئله و تیم همکاران در بازتاب توانایی نامزدها در نمایندگی گفتمان ثبات و کارآمدی تعیینکننده است.
- بعد از سه انتخابات از منازعه تحریم ـ مشارکت عبور کردهایم و گارد اجتماعی و نیروهای سیاسی نسبت به مشارکت گشوده است.
- رادیکالیزم در ایده و عاملان داخلی و خارجی آن تضعیف شده است و ظرفیت ایجاد منازعه تحریم ـ مشارکت در انتخابات پیشِرو را ندارد
- هیچکدام از نامزدها فعلاً واجد ظرفیت ایجابی بزرگ رأیآوری نیست درحالی که ظرفیت کسب رأی منفی بالایی دارند.
- سه شکاف اجتماعی اصلی در انتخابات استعداد شکلگیری دارند و نامزدها باید بتوانند یکی از طرفین این شکافها را نمایندگی کنند
- احتمال دوردومیشدن انتخابات وجود دارد
- کدام نامزدها در این انتخابات از آیتالله رئیسی ارث میبرند؟
- آیا روحانی در سال 92 با ارثبری از رأی هاشمی رئیسجمهور شد؟
- ویژگیهای منحصر به فرد شهید رئیسی در هیچیک از نامزدهای فعلی نیست
- کمپین لاریجانی، ظهور لاریجانی در شمایل آذری جهرمی است
- کمپین لاریجانی هم در شناخت تقاضا، هم ساخت برند و هم کار رسانهای به خطا میرود
- تکنسینها همان کاری را با لاریجانی میکنند که با هاشمی کردند!
* مجله آرونو:جناب آقای امینی، در چند انتخابات گذشته (بهویژه از سال 98 به این طرف) مسئله عمده و اصلی، موضوع و بحث “مشارکت” بوده است، البته موضوع مشارکت همواره دغدغه و اولویت جمهوری اسلامی بوده، اما در چند سال اخیر بهویژه از سال 98 به بعد بهصورت یک مسئله درآمده است، پرسش اول را به این موضوع اختصاص بدهیم که آیا موضوع اساسی در انتخابات ریاستجمهوری در 8 تیر امسال نیز همین دغدغه مشارکت است یا شاهد فضای تغییریافته و متفاوتی خواهیم بود؟
– امینی:بسم الله الرحمن الرحیم؛ بله همانطور که اشاره کردید محور و منازعه اصلی در موضوع “مشارکت” در سه انتخابات گذشته، یعنی انتخابات 1398، 1400 و 1402 حول “مشارکت” و “تحریم” بود؛ یعنی اگرچه مسئله مشارکت در همه انتخابات برای جمهوری اسلامی مهم بوده است، اما تمایز آن در این سه انتخابات اخیر این بود که اینجا یک پادگفتمانی به نام “تحریم” نیز موضوعیت داشت و ظرفیتها و عاملیتها و امکانهایی تلاش میکردند که مسئله تحریم را در انتخابات پیش ببرند.
اما در انتخابات 1403 که در آستانه آن هستیم، وقتی به فضای اجتماعی و نظرسنجیها مراجعه میکنیم و عمل و رفتار بازیگران سیاسی را میبینیم که بخشی از آن در همین ثبتنام نامزدها ظهور و بروز داشت، مشاهده میکنیم که این منازعه یعنی مسئله “تحریم” و”مشارکت” در این انتخابات موضوع و مسئله اصلی نیست. در این دوره گارد اجتماعی به سمت مشارکت گشوده است و ظرفیت و استعداد چندانی الان برای مسئله آفرینی در حوزه تحریم و مشارکت نداریم، به عبارتی دیگر برخلافسه انتخابات گذشته ما به نوعی از موضوع و پرابلم مشارکت_تحریم عبور کردیم.
* مجله آرونو:آخرین انتخاباتی که پشت سر گذاشتیم، 11 اسفند 1402 بود و الان کمتر از 4 ماه از آن انتخابات گذشته است، چهطور میشود در این بازه کوتاه چنین تغییری رخ داده باشد و از موضوع منازعه تحریم-مشارکت عبور کرده باشیم؟
– امینی: منازعه “مشارکت” و “تحریم” ددر فضای رادیکالی شکل میگیرد؛ وقتی فضای جامعه فضای حادی است، ایدههای رادیکال، نیروهای سیاسی اجتماعی و رسانهای رادیکال و گزارههای رادیکال کار میکنند، اما وقتی آن شرایط رادیکال فروکش میکند و از آن شرایط حاد عبور میکنیم، این ایدهها ظرفیت و کارآمدی خود را از دست میدهند.
خب یک پرسش و مسئلهای که وجود دارد این است که ایدههای تحریم برای چه بود و قرار بود چه اتفاقی با آن بیفتد؟ پاسخ این است که از نظر آنها قرار بود تحریم تا حدی زمینه اجتماعی پیدا کند که بتواند به یکسری تغییرات در مناسبات و ساختار سیاسی منجر شود یا یک ظرفیتهای بینالمللی را علیه آن فراخوان کنند، اما هیچ یک از اینها در عمل اتفاق نیفتاد؛ یعنی ایده تحریم، ایدهای بود که مجموعه نیروهای سیاسی یا فضای اجتماعیسیاسی ما برداشتی که اکنون از آن دارند، این است که این ایده «بیفایده» است. از سوی دیگر نیروها و عاملیتهای رادیکال ( چه عاملیتهای رسانهای و چه سیاسی) در این دوره تضعیف شدند و واجد آن امکان و مرجعیت سابق برای پیشبرد و نفوذ خود در سطح سیاسی و اجتماعی نیستند و الان هم جامعه در وضعیتی است که ایدههای رادیکال در آن کار نمیکند و جواب نمیدهد.
* مجله آرونو:یعنی صرف آن مسئله عاطفی ایجاد شده پس از سانحه سقوط هلیکوپتر به این فضای امروز منجر نشده، بلکه شکست ایدهی تحریم و رادیکالیسم در «عمل» و «واقعیت» این وضعیت فعلی را ساخته است.
– امینی: آن مسائل ]فضای عاطفی پس از شهادت آیتالله رئیسی[ هم موثر بوده، اما آنچه درمجموعِ فضای اجتماعی و جمعبندی اجتماعی یا بهصورت بینالاذهانی میتوانیم در جامعه ببینیم، عبور از آن وضعیت رادیکال است و اینکه تمایل به مشارکت و باب مشارکت گشوده است. اکنون نیز که به فضای انتخاباتی نزدیک میشویم، منازعهکنندهای برای بحث تحریم و مشارکت نداریم و نظرسنجیها نیز حتی پیش از ورود به مباحث تبلیغاتی، حکایت از مشارکت بالای 50 درصد دارد.
درواقع ما اکنون شاهد شکست ایده و تضعیف عاملان ایدههای رادیکال هستیم. همانطور که گفتم ایدههای رادیکال متعلق به دورههای حاد است؛ مواقعی که تنشهای اجتماعی بالاست، اما تنشهای اجتماعی همیشگی نیست و وقتی ما به وضعیت عادی نزدیک میشویم، ایدههای رادیکال نیز تاثیر خود را برای نفوذ و اثرگذاری از دست میدهند.
* مجله آرونو: بعضی از عاملان و عوامل ایده تحریم انتخابات میگفتند اگر امروز به سراغ ایده تحریم نمیروند به این دلیل است که متوجه شدهاند حاکمیت هیچ اعتنایی به این موضوع یعنی خواست رادیکال آنها نمیکند. حال پرسش این است که آیا این تغییر رویه آنان فقط به بیاعتنایی حاکمیت به ایدههای رادیکالشان برمیگردد یا اینکه جامعه هم به نوعی با ایدهی تحریم همراهی نکرد.
– امینی: بله، آن انتظاری که آنها از ایده تحریم به لحاظ پایگاه اجتماعی داشتند، محقق نشد و به لحاظ سیاسی هم نتوانستند در حاکمیت تاثیرگذار باشند و تغییر و تحولاتی ایجاد کنند. به طور مثال همین تشییع شهدای حادثه بالگرد و فضای اجتماعی که ایجاد کرد، نشان داد که جمهوری اسلامی از پایگاه اجتماعی و مردمی بزرگی برخوردار است و قدرت فراخوان کردن اجتماعی بالایی دارد که شاید نسبت به سایر سیستمهای سیاسی و حکومتی در دنیا، کاملاً ممتاز و منحصربهفرد باشد. بنابراین هم به لحاظ سیاسی و هم به جهت اجتماعی آن ایدهها ]ایدههای رادیکال[ بیفایده هستند، چون آن نیروی سیاسی که مسئله و موضوعش عمل سیاسی است، همیشه شرایط سازمانیافته متناسب با آن شرایط را پیدا میکند، ولی الان چون ایدهها و فضای رادیکالی وجود ندارد، کسی برای مشارکت در انتخابات تحت فشار فضای رسانهای و اجتماعی نیست، یا آن نهادهای رسانهای که تحریم را پیگیری میکردند، موقعیت و مرجعیتشان را از دست دادهاند، چون آنها در شرایط حاد فعالیت میکردند؛ شرایط حاد از یک نظر یعنی جایی که حقیقت خیلی موضوعیت ندارد؛ اما مرگ رادیکالیسم در واقعیت است.
به عبارتی رادیکالیسم در فضایی که واقعیت کمی دستکاری شده و توهم واقعیت وجود دارد، کار میکند، ولی نمیتواند خیلی دوام بیاورد و به انفعال ختم میشود و قدرت عملگرایی خود را از دست میدهد.
درمجموع میتوان گفت که باب مشارکت الان گشوده است، اما اینکه کمیت و کیفیت این مشارکت به چه صورت باشد، خودش به عوامل متعددی بستگی دارد.
* مجله آرونو:به عواملی مثل فرایند رقابتها و… ؟
– امینی: بله، و مواردی مثل اینکه: افرادی که کاندیدای نهایی انتخابات میشوند، چه سطحی از خواستهها را میتوانند برآورده کنند، یا اینکه چه پایگاه اجتماعی مشخصی دارند و تا چه اندازه میتوانند آن بخش را نمایندگی کنند، بهگونهای که فرد رایدهنده احساس کند که رای دادن به این کاندیدا برایش معنادار و سودمند است.
عامل یا فاکتور موثر دیگر این است که الگوی رقابتی به چه صورتی در میآید؟ یا منازعات حول چه موضوعاتی شکل میگیرد؟ و آیا آن رقابت لازم که بتواند تضادها را تا حدی در صحنه سیاسی و اجتماعی بازسازی و بازتولید کند، وجود دارد یا نه؟
سومین عامل و فاکتور نیز آن فضای تبلیغاتی و رسانهای است که شکل میگیرد. به طور مثال در انتخابات مجلس یکی از مشکلات این است که امکان پیشبردن مبارزات انتخاباتی در فضای رسانهای عمومی مثل صدا و سیما فراهم نیست، بنابراین در فضاهای غیررسمیتری باید کار و تبلیغات کنند، اما در انتخابات ریاستجمهوری مرز متفاوتی وجود دارد؛ فضای بزرگی از طریق رسانه عمومی و در دسترس همگان میتواند در شکل دادن به رقابت و مشارکت سیاسی ایجاد شود. اما درنهایت میزان کمیت و کیفیتِ این مشارکت به همان سه عاملی که اشاره کردم، ربط پیدا میکند.
* مجله آرونو: معمولاً در هر انتخاباتی پیش از آنکه به بازیگر یا عنصر سیاسی توجه شود، به فضای گفتمانیِ حاکم بر جامعه توجه میشود؛ چون همان فضای گفتمانی است که تا حد زیادی معین میکند چه کسانی در انتخابات موضوعیت پیدا میکنند و یا در حاشیه قرار بگیرند و …
در چند انتخابات ریاستجمهوری گذشته، شاهد فضاهای گفتمانی مختلفی بودیم؛ به طور مثال در انتخابات سال 84 بحث عدالت در برابر بیعدالتی و توسعهی منهای عدالت مطرح بود، در انتخابات سال 88 و 92 و غیره هم به همین ترتیب مباحثی در حوزه مسائل اقتصادی، سیاسی و سیاست خارجی در مرکز مباحثات قرار گرفت.
بنابراین در هر انتخاباتی این فضای گفتمانی تغییر میکند و کشف همین که چه گفتمانی موضوعیت خواهد یافت به لحاظ سیاسی یا فکری بسیار تعیین کننده است. به عقیده شما در انتخابات امروز چه فضای گفتمانیِ مطرحی وجود دارد یا میتواند شکل بگیرد؟
– امینی: ببینید من ابتدا باید توضیحی درباره فضای گفتمانی بدهم و آن اینکه: فضای گفتمانی روی همه مناسبات انتخابات سایه میاندازد، به طوری که حتی اگر بخواهید یک کمپین انتخاباتی راهاندازی کنید، باید دقت کنید که چه فضای گفتمانی امکان شکلگیری دارد. گفتمانها چون امکانی هستند و نه ذاتی و ضروری، و همچنین از آنجا که در بستر شرایط اجتماعی شکل میگیرند، بسته به اینکه بسترهای اجتماعی شما چه باشد، دیسکورسهای (گفتمانهای) مختلفی شکل میگیرد؛ گفتمانها را نمیشود به صورت ارادی ساخت، بعضی وقتها در تسامح گفته میشود که برویم فلان موضوع را گفتمان کنیم، حال آنکه جنبه ارادی در بحث گفتمان دخالت چندانی ندارد و مسئله اصلی و تاثیرگذار در ایجاد یک گفتمان، زمینه، ظرفیت و بستر اجتماعی است.
به نظر من الان و در این شرایطی که هستیم، متناسب با شرایط داخلی و خارجی؛ گفتمانی که امکان فراگیری دارد و میتواند یک نظام معنایی را تا حدی در ذهن اجتماعی و افکار عمومی فراگیر کند، گفتمان «ثبات و کارآمدی» است؛ لذا این گفتمانی است که به نظر من ظرفیت اجتماعی شدن دارد و کسانی که در رقابتهای انتخاباتی شرکت کردهاند باید بتوانند نشان دهند که میتوانند واجد ویژگیهایی برای نمایندگی “ثبات” و “کارآمدی” باشند.
درخصوص” ثبات” باید گفت که هم مسائل خارجی و هم داخلی ما این موضوع را برجسته میکند؛ به طور مثال ما پس از حدود 4 دهه وارد یک مواجهه مستقیم با رژیم صهیونیستی شدیم و با وجود عملیات وعده صادق، التهابات همچنان در سطح بینالمللی پابرجاست. موضوعات منطقهای، همچون موضوع غزه و رژیم صهیونیستی و موضوعیت و محوریتی که ما در این مناقشه داریم، انتخابات امریکا ( اعم از اینکه بایدن روی کار بیاید یا ترامپ) و سایر مواردی از این دست نشان میدهد که “ثبات” یک موضوع محوری است و نامزد انتخاباتی باید بتواند شخصیتی از خود در فضای انتخاباتی ارائه دهد و بسازد که احساس اطمینان به جامعه بدهد که واجد آن واقعبینی و شجاعت لازم برای تامین ثبات ساختاری برای ایران است.
درخصوص “کارآمدی” هم باید گفت که مسئله امروز جامعه الان روشن است؛ بخشی از آن نیازهای اقتصادی است، بخشی جنبههای اجتماعی دارد، موضوعات آموزش، بهداشت و درمان، سطح درآمد و … هم وجود دارد و در همه این موارد موضوع “کارآمدی” مطرح و یک مسئله عمومی است که همه ساختهای سیاسی با آن روبرو هستند؛ قطعِ نظر از اینکه سازماندهی درونی و ایدئولوژیِ مشروعیتبخش سازمانها چه باشد، یک سوال بسیار عمومی و فراگیر درباره هر ساختاری، مسئله “کارآمدی” است که در شرایط بهخصوصی ممکن است پررنگ، مطرح، برجسته و حتی تعیینکننده شود، مثل همین امروز که در چنین موقعیتی هستیم.
بنابراین عامل مهم دیگری که جامعه با توجه به آن به نامزدها و ایده و برنامه و کارزار آنها توجه میکند، این است که به چه میزانی میتوانند مسئله “کارآمدی” را حل و فصل کنند. یعنی از تمام امکانات و توانمندیهای داخلی و خارجی که داریم، چقدر میتوانند برایمان دستاورد بیاورند و وضعیت ما و شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه را بهبود ببخشد و تغییرات محسوسِ مثبتی ایجاد کنند.
این موضوع البته خاصِ این انتخابات نیست و حتی در انتخابات 1400 هم گارد و موضع جامعه همین مسئله بود و به کسی مثل آقای رئیسی روی آورد که دو تجربه موفق: یکی در آستان قدس رضوی(ع) و دوم در قوه قضاییه داشت، به همین دلیل آن میزان هجمه و تبلیغات سوء و مخالفتهایی که با ایشان میشد چندان موثر واقع نشد، چون جامعه از زاویه خاصی به ایشان نگاه میکرد و آن زاویه خاص این بود که کسی بیاید که بتواند اوضاع و احوال ما را تغییر دهد و تحول مثبتی ایجاد کند، بنابراین باوجود آنکه فضای انتخاباتی چندان رقابتی و گرم هم نبود، اما آقای رئیسی توانست بیش از هجده میلیون رای کسب کند. یعنی ایشان مقبولیت لازم را داشت.
لذا از نظر من این دو موضوع یعنی “کارآمدی” و “ثبات” در این انتخابات هم جدی است و وجود آنها در بخشی از عناصر نامزدها نشان میدهد کدام یک از نامزدها در محیط منازعه و رقابت انتخاباتی جدی هستند و کدام یک در حاشیه قرار میگیرند، یا کدام یک استعداد انتخابشوندگی از طرف جامعه را دارند و کدام یک از دایره و دامنه انتخاب جامعه خارج میشوند.
* مجله آرونو: از این مسئله “ثبات” که مطرح کردید، دو فهم وجود دارد؛ یک فهم اشاره دارد به طیفی که معتقد است از طریق اعتقادی که در واقع وادادگی توصیف میشود، ثبات را میتوان برقرار کرد، و فهم دومی که میگوید اتفاقاً آنجا که شما شجاعانه بایستید، “ثبات” همانجاست. به طور مثال پس از مسئله ترور شهدایمان در دمشق، شاهد بروز و ظهور این دو عقیده بودیم، به این ترتیب که عدهای میگفتند اگر هیچ پاسخی به رژیم صهیونیستی ندهید، اوضاع روبهراه و “ثبات” برقرار میشود، و گروه دیگری معتقد بودند که اتقاقاً اگر جواب بدهید “ثبات” برقرار میشود. و از قضا واقعیت هم نشان داد که عملیات وعده صادق توانست ثبات بهتری را فراهم کند و صهیونیستها را به عقب براند. خب حالا به نظر میرسد که خود این مسئله و پرداختن درست به این دو فهم و عقیده و تبیین آن میتواند در انتخابات تعیین کننده باشد و از تفاسیر راهزن درباره “ثبات” جلوگیری کند. درست است؟
– امینی: بله، همینطور است و این نامزدهایی که در انتخابات شرکت میکنند حول و حوش تفسیرهایی که از “ثبات” میکنند، سنجیده میشوند؛ یعنی “ثبات” مسئله هست و شما بیرون از این ساختار گفتمانی نمیتوانید کارکردی داشته باشید و باید تفسیری از “ثبات” در آن نظام معنایی و گفتمانی شما وجود داشته باشد تا بتوانید با جامعه و آن بدنه اجتماعی کار کنید.
جامعه به مسئله “ثبات” فکر میکند و این موضوع برایش جدی است. از سویی میان مسئله “ثبات” و “کارآمدی” هم یک رابطه دیالیکتیکی برقرار است؛ یعنی سطحی از ثبات باید وجود داشته باشد تا “کارآمدی” ایجاد شود و این “کارآمدی” است که “ثبات” را به شکل پایدار و با دوامش تبدیل میکند، چون بخشی از “ثبات”، رضایت اجتماعی است؛ بخشی از آن نیروی ثباتبخش شما در مناقشات داخلی و خارجی و منطقهای، آن رضایت اجتماعی است که از طریق “کارآمدی” ایجاد میکنید و درواقع صحنه و پهنه و پیکره و محیط سیاسیتان را از آن پر میکنید. این رابطه دیالکتیکی بین “ثبات” و “کارآمدی” هم اینگونه برقرار است.
یکی از عرصههایی که “ثبات” و “کارآمدی” در نظام گفتمانی شما جلوه میکند، در کاراکتر و شخصیت نامزد انتخاباتی است؛ به عبارتی در کاندیدا باید از نظر ویژگیها و شخصیتی که از خود بروز میدهد این وجهه توانایی و اطمینانبخش در او ظاهر باشد و در وجهه “کارآمدی” بتواند روی عناصر مهمی همچون “تجربه” تکیه کند؛ زیرا افرادی که تجربههای مهم و مجربی در اداره امور کلان کشور داشته باشند، میتوانند آن اطمینانبخشی و کارآمدی را به مخاطب القا کنند.
به عبارت دیگر در شرایط کنونی، یک نامزد نوظهور یا جوان نمیتواند خیلی درون منازعه انتخابات کارکرد خاصی داشته باشد، برعکس نامزدهایی که تجربه مجربی در اداره امور کلان کشور داشتهاند و کمپین انتخاباتیشان میتواند جامعه را به آن تجربههای کمابیش موفق ارجاع دهد، اینها احتمالاً موفقترند.
درواقع نگرش اجتماعی بیش از آنکه بخواهد یک نگرش نوخواهانه و یک چهره جدید را بپذیرد، بیشتر به انتخاب یک آدم اطمینانساز که بتوان به تواناییاش اطمینان کرد، تمایل دارد.
* مجله آرونو: به عبارتی دیگر یک معنای “ثبات” همین میشود که کاندیدای مورد نظر امورات کلان و حساس کشور را به نوعی تجربه کرده باشد و مردم و حاکمیت را در مواضع مختلف سورپرایز و غافلگیر نکند!
– امینی: بله؛ آدمی که در سطوح بالای مدیریتی کار کرده باشد، توانایی تعامل با سطوح بالای سیاسی و حاکمیتی را داشته باشد و بتواند با نیروهای موثر در ایجاد ثبات حتی نیروهای نظامی، اطلاعاتی و … در ارتباط و تعامل و همکاری باشد و درواقع سیستم سیاسی را در تصمیمهای مهم و بزرگ دچار مناقشه نکند و در مباحث “کارآمدی” هم بتواند عنصر تجربه موفق و قابل قبول در سطح کلان ارائه دهد. چنین آدمی با این سابقه، به علاوه ایدههایی که در انتخابات ارائه میکند و اگر مقدور باشد بتواند نماد و شاکلهای از گروهی که قرار است دستگاه ریاستجمهوری را پس از انتخاب اداره کند، را نیز نشان بدهد، میتواند موفق باشد.
این سه عاملی که در بالا ذکر شد، از نظر من در کنار هم میتواند پیشبرنده باشد، به عبارتی اگر کاندیدایی میخواهد موفق عمل کند باید ذیل چنین گفتمانی کار کند؛ گفتمان “ثبات” و “کارآمدی”.
* مجله آرونو: این موضوع معنابخشی به بحث “ثبات” در چند انتخابات گذشته متفاوت بوده، یا واکنشهای متفاوتی به آن شده است. به طور مثال در سال 92 یک واکنش به مسئله “ثبات” و امنیت این بود که: به کسی که حس میشد به دولتِ وقت نزدیکتر است ( باوجود آن تمایزها و تفاوتهایی که وجود داشت)، کمتر اعتنا میشد، یعنی بهنوعی مطالبه “تغییر”، آن واکنش عمومی به مسئله خاص “ثبات” بود، چون آن زمان حس میشد که اگر دولتی شبیه دولت اول آقای احمدینژاد ادامه پیدا کند، یا فردی نزدیک به احمدینژاد اول بر سر کار بیاید، به سمت تخاصم و درگیری خواهیم رفت، اما الان با عنایت به اینکه در سه سال گذشته وضعیت با آیتالله رئیسی و دولت ایشان “ثبات” داشته، (حتی اگر در جاهایی دشمن نخواسته و نگذاشته، اما از طرف ما علاوه بر عملکرد شجاعانه، دقیق هم عمل شده)، اوضاع شاید متفاوت باشد، به این معنا که کسی که به این دولت کنونی به لحاظ گفتمانی نزدیکتر باشد، شاید بشود پیشبینی کرد که از نظر “ثبات” به چنین کسی اقبال عمومی بیشتر باشد. این فهم درست است؟
– امینی: ببینید در سال 92 مسئله کشور “ثبات” نبود، بلکه یک جور “توسعه” بود و گفتمانی که امکان پیشبرندگی داشت، یک جور گفتمان توسعه بود و چند شخصیت امکان نمایندگی گفتمان توسعه را داشتند. نکته بعد اینکه آقای روحانی بیش از آنکه از ظرفیت گفتمانیاش کار بکشد با عمل سیاسی میدان انتخابات را تصرف کرد و در اختیار گرفت و تجربهای که ایشان کرد این بود که تمام ظرفیت ما را معطوف به سیاست خارجی کرد و حل و فصل مسائل را نیز معطوف به حل و فصل مسائل ما در سیاست خارجی کرد که قله آن ایده هم برجام بود که با خروج آمریکا از برجام، کار به اینجا رسید که دیگر هیچ ایدهای برای حکمرانی در آن دولت وجود نداشت.
درحالی که الان مسئله “ثبات” مسئله پررنگی است، زیرا به لحاظ داخلی نیز سه تنش بزرگ را در سالهای 1396 و 1398 و 1401 تجربه کردیم، یعنی اکنون هم به لحاظ داخلی و هم خارجی، مسئله “ثبات” موضوعیت دارد.
هرچند باید توجه کرد که “ثبات” و “کارآمدی” درهم تنیده است. یعنی اگر قرار باشد که تنشهای داخلی برطرف شود، باید “کارآمدی” وجود داشته باشد و “کارآمدی” باید به رضایت اجتماعی منجر بشود و آثار محسوسی داشته باشد و ثباتِ پایدار ایجاد کند. این ثبات پایدار در فضای داخلی، به تصمیمگیریهای مهم ما در سیاست خارجی و منطقه نیز کمک میکند.
* مجله آرونو:در این فضای گفتمانیِ مطرح شده اگر بخواهیم کاندیداهای شاخص و برجسته این دوره را بسنجیم، مزیت و محدودیتهای هر یک از آنها کدام است، یا وجه آری یا نهِ آنها که میتواند باعث اقبال و ادبار به آنها شود، چیست؟
– امینی: ببینید ابتدا برای پاسخ بهتر به این سوال باید سراغ بحث شکافهای اجتماعی که الان در جامعه وجود دارد، برویم و بررسی شود کاندیداهایی که ما داریم و میتوانند سطحی از “ثبات” و “کارآمدی” را نمایندگی کنند، حالا در بحث شکافهای اجتماعی چه وضعیتی پیدا میکنند؟!
به نظر من سه شکاف اجتماعی فعال در جامعه ایران وجود دارد؛ یک شکاف، شکاف ایدئولوژیک و سیاسی است، یعنی کسانی که به لحاظ ایدئولوژیک و سیاسی در یک گرایشی قرار میگیرند، (در یک گرایشی نسبت به گرایشهای دیگر)، خب این گرایشهای سیاسی و ایدئولوژیک الان نسبت به گذشته اولاً متکثر شده و دیگر آن بسته واحد اجتماعی که بتواند یک کاراکتری را نمایندگی کند، نیست، و نکته دوم اینکه بُعد عملگرایی هم به آن اضافه شده است، یعنی صرف رأی ایدئولوژیک یا صرف رای سیاسی، ( یعنی این وضعیت که ما به یک کسی اقبال میکنیم فقط چون در پیوندهای ایدئولوژیک با ما هم راستاست)؛ مطرح نیست. در انتخابات 84 ما این نمونه را داشتیم، در 92 هم کمابیش داشتیم، اما الان این پایگاه اولاً متکثر شده، یعنی آن تصویر تجمیعی یککاسه و یکجا دیگر وجود ندارد و دوم اینکه رویکردهای عملگرایانه به آن اضافه شده است، یعنی همزمان که به بُعد سیاسی و ایدئولوژیک توجه میشود، به بُعد عملگرایانه هم توجه میشود. آن “ثبات” و “کارآمدی” که من به آن اشاره کردم، یعنی همین که حالا به بُعد عملگرایانه کاندیداها نیز توجه میشود.
در بین کاندایداهایی که الان هستند و البته نمیدانیم کدام یک به رقابتهای نهایی میرسند، نامزدی را نمیبینیم که بتواند آن وجهه منحصربه فرد را در آن پایگاه ایدئولوژیک پیدا کند، و اگر یک آرایش موسّعی (بسط یافتهای) از نامزدها شکل بگیرد، این آرای ایدئولوژیک بین کاندیداهای مختلف در آن ساحت ایدئولوژیک و سیاسی تقسیم خواهد شد.
* مجله آرونو: یعنی به طور مثال کسی مثل آقای رئیسی به آن معنا الان در بین کاندیداها وجود ندارد که بتواند یک پایگاه ایدئولوژیک وسیع داشته باشد.
– امینی: نه! آقای رئیسی ظرفیت یکتایی داشت؛ این ظرفیت را داشت که بخش اعظم آن پایگاه ایدئولوژیکی که به آن تعلق داشت را به خود اختصاص دهد؛ هم در سال 1396 و هم در سال 1400 … در سال 96 که ایشان حدود 16 میلیون رای داشت؛ یعنی بیش از دوسوم رای رئیسجمهور مستقر؛ که نشان میدهد بخش اکثرِ آن پایگاه ایدئولوژیک را از آنِ خود کرده است. در سال 1400 هم همینطور؛ کاندیداهایی که کنار رفتند تقریباً همه در سایه بودند و حتی کاندیداهایی که در سال 92 توانستند بخشی از آرای ایدئولوژیک را کسب کنند، وقتی در رقابت با آقای رئیسی قرار گرفتند، سهم بسیار بسیار اندکی از آن پایگاه ایدئولوژیک را توانستند جذب کنند و مجبور به کنارهگیری شدند.
بنابراین ما کاراکتر یا شخصیتی مثل آقای رئیسی، یا احمدینژاد در سال 84 یا خاتمی در سال 76 امروز در انتخابات نداریم.
در هر روی پایگاه ایدئولوژیک بسیار مهم و تعیین کننده است. از نظر کمّی، آرای فعلی و ایجابی نامزدهایی که الان حضور دارند تا حد زیادی مشخص و محدود است و برای اینکه کسی را رئیسجمهور کند، کافی نیست، ولی موتور عمل سیاسی و اجتماعی و فضاسازانه انتخابات بیشتر همین پایگاه ایدئولوژیک است که الان تغییری که کرده این است که کمی رویکرد عملگرایانه و کمی هم تکثر در آن وجود دارد.
* مجله آرونو: یعنی اکنون چه در جناح اصلاحطلب (منظورم مجموعهی اعتدال و اصلاحات است)، و چه در جناح اصولگراها یا انقلابیون، کسی که الان آنقدر شاخص باشد و بتواند از این شکاف ایدئولوژیک استفاده کند، بخش اعظم این آرا را از آن خود کرده و به طور فعال و با انگیزه به صحنه بیاورد، وجود ندارد؟
– امینی: بله، همینطور است.
* مجله آرونو:شکاف دوم چیست؟
– امینی: شکاف دوم در واقع شکاف توده ـ نخبه است؛ نخبگان ]نه ضرورتاً به معنای ارزشی کلمه[ یک گروه متمایز از جامعه هستند که به دلایل داشتن یک ویژگی، از توده عمومی متفاوت میشوند که آن ویژگی یا تحصیلات است یا جایگاهشان در حوزه سیاست، قدرت و ثروت، یا شئون اجتماعی دارند مثل روحانیت یا گروههای روشنفکری و …، در مقابل این جامعه نخبگانی، تودههای عمومی هستند.
باز الان مشاهده میکنیم کاندیداهای حاضر در انتخابات، پایگاههای در دسترسشان و امکان نمایندگیشان به طور عمده، نخبگانی است و این یعنی کاندیدا و نامزدی که واجد ویژگی گسترش تودهای باشد را در نامزدهایی که الان حضور دارند، نمیبینیم.
همه کاندیداها تقریباً از نظر توانایی یا حتی استعداد اجتماعیشدن در بافت تودهای جامعه که بافت اکثریتی هم است، توان کمی دارند.
این باز یکی از تفاوتهای آقای رئیسی نسبت به کاندیداهای حاضر است که این ظرفیت را داشت و بخش زیادی از آرای ایشان هم در واقع از همینجا بود؛ از توانایی ارتباط و کاراکتر و شمایل و نوع مناسبات و ادبیات و گفتار و عمل و حتی پلتفرم ( بستر و برنامه) اداره کردن جاهایی که مدیریتش را برعهده گرفت. مثلاً در آستان قدس و در قوه قضاییه تغییری که ایشان بهوجود آورد نسبت به دیگران و نسبت به گذشته همان نهادها، درواقع اجتماعی کردن آن حوزهها بود. در مدیریت آستان قدس رضوی پیش از ایشان یک نگاه سلسله مراتبی وجود داشت، ولی آقای رئیسی وقتی آمد در واقع کانون را زائر قرار داد و گفت تمام این دم و دستگاه آستان قدس باید در خدمت زائر باشد؛ این رویکرد در ایشان خیلی محسوس در ذهنیت اجتماعی به عنوان یک امتیاز و مزیت شکل گرفت. اصلاً آقای رئیسی یک نیروی سیاسی به معنای کلاسیک و تجربه شدهاش نبود، چون در دستگاه قضایی بود، ولی در آنجا یک ظرفیت اجتماعی پیش آورد که میتوانست به نیروی سیاسی تبدیل شود. در دوره قوه قضاییه نیز همینطور بود؛ دستگاه قضایی معمولاً یک جزیره نسبتاً جدا افتاده و محصوری نسبت به زمینههای اجتماعی بود، ولی در دوران آقای رئیسی دستگاه قضایی توانست به محیط اجتماعی بیاید. به عبارتی یک تصویر اجتماعی از قوه قضاییه ساخته شد و اگر تحولی در آن بود، یا اگر سازوکارهایی تغییر میکرد، آثار اجتماعی داشت و آن محیط اجتماعی برایش موضوعیت داشت، حال آنکه کاندیداهایی که الان هستند، اولاً واجد پایگاه فعال تودهای نیستند، دوم اینکه استعداد بسیار کمی برای تودهای شدن و کسب آرای اجتماعی تودهها دارند.
* مجله آرونو:و شکاف سوم؟
– امینی: شکاف سوم، شکاف جغرافیایی-اقتصادی است. در واقع کسانی که از لحاظ جغرافیایی در حاشیه هستند؛ در روستا هستند نسبت به شهر، در شهرهای کوچک نسبت به شهرهای بزرگ و جنوب شهرهای بزرگ نسبت به شمال شهرهای بزرگ، و به لحاظ اقتصادی نیز طبقات زیرِ متوسط، متوسط و متوسط به بالا، همه اینها الگوها و ترجیحهایشان در انتخابات متفاوت است.
باز در نامزدهایی که الان در انتخابات هستند کسانی که بتوانند از نظر اقتصادی در واقع آرای طبقات زیر متوسط را به خودشان متمایل کنند، به طوری که آنها احساس کنند در بین این کاندیداها کسی هست که امکان نمایندگی آرای آنها را دارد، محدود است. از نظر جغرافیایی نیز کاندیدایی که ظرفیت گفتمانی برای ورود به ارتباط و تعامل با مردم ساکن در بخشهای جغرافیایی حاشیهای را ( روستا نسبت به شهر، شهرهای کوچک نسبت به شهرهای بزرگ، جنوب شهر نسبت به شمال شهر و…) داشته باشد، محدود و ضعیف است. البته کاراکتری که بتواند طبقه متوسط و متوسط به بالا یا مجموعه شهرنشینی را نمایندگی کند، در کاندیداها وجود دارد.
* مجله آرونو: پس تا اینجا در بحث شکافها اشاره کردید که تقریباً هیچکدام از کاندیداها حتی کاندیداهای شاخص، به نوعی آن برجستگی و تمایز تام و تمام را که بتواند آنها را کاملاً شاخص کند یا باعث پیشیگرفتن آنها بشود، ندارند.
– امینی: بله؛ البته منظورم متناسب با آن رایی است که در انتخابات ریاستجمهوری به دنبال آن هستیم؛ یعنی یک چیزی بالای 18تا20 میلیون رایی که میخواهیم.
* مجله آرونو: پس برای همین هماکنون فضا بسیار مبهم است و هر کسی را که میبینید سوال میکند که چه میشود و قبل از آن هم میگویند اصلاً کدام کاندیداها امکان رقابت و موضوعیت یافتن را پیدا میکنند.
– امینی: بله، به عبارتی کاندیداهایی که الان در صحنه هستند، به یک معنا آرای ایجابیشان بسیار محدود و مشخص است و این آرای ایجابی ظرفیت کسب آرای ویژه(در حدود 18 میلیون نفر) در انتخابات ریاستجمهوری را فعلاً ندارند.
بنابراین با وضعیت نامزدهای موجود، آرای سلبی موضوعیت بیشتری پیدا میکند.
هر نامزدی که وارد انتخابات میشود، در رقابتهای انتخاباتی یک آرایی دارد که ایجابی است؛ یعنی به دلایل مختلف، افرادی، کاندیدا و نامزد انتخاباتی را به عنوان وجه ایجابی و مثبتش انتخاب میکنند.
یک رای هم وجود دارد به عنوان رای نه! یعنی رای منفیِ افراد، درواقع برای اینکه فردی رای نیاورد، به فرد دیگری رای میدهند، یعنی رای آنها به آن فرد، ایجابی نیست، بلکه سلبی است، برای اینکه مانع رسیدن فردی به کرسی ریاستجمهوری شوند، به فرد دیگری رای میدهند که به نظرم این “رای نه” هم در این انتخابات پررنگ میشود.
* مجله آرونو: آیا میتوان درباره کاندیداهای شاخص تحلیل کرد که حوزههای “آری” یا “نه” آنها چیست؟ به طور مثال به هر یک از آقایان جلیلی، جهانگیری، بذرپاش، قالیباف و … در چه حوزههایی اقبال وجود دارد و رای “منفی” یا “نه” به اینها از کدام ناحیه صورت میگیرد؟
– امینی: ببینید در آن شکافهای اجتماعی که مطرح کردم، گفتم آنجایی که نمایندگان میتوانند از یک ظرفیت ایجابی استفاده کنند، کجاست. به طور مثال در پایگاه ایدئولوژیکشان میتوانند آرای ایجابی ایجاد کنند، ولی آرای سلبی در پایگاه ایدئولوژیک مقابل شکل میگیرد، یعنی اگر کاندیدایی داشته باشید که کمابیش آرای اصلاحطلبانه داشته باشد (به همان معنای کلاسیک و متعارفی که از اصلاحطلبی میشناسیم)، آنوقت ظرفیت ایجابیاش هم محدود باشد، یا کاندیدایی داشته باشیم که خیلی کاندیدای اصلاحطلبی نباشد ( یا در آن تعریف کلاسیک و شناخته شده و متعارف اصلاحطلبی قرار نگنجد) مثل آقای لاریجانی که رای ایجابیاش هم رای محدودی است، و رایدهندگان هم ناگزیر به انتخاب باشند، آنوقت یکی از استراتژیهای رقابتهای انتخاباتی برای افرادی مثل آقای لاریجانی تکیه به “رایِ نه” خواهد بود؛ یعنی رای دادن به من، برای اینکه مانع رای دادن به پایگاه جناح مقابل شویم.
از این منظر تجربهای هم در دوره آقای روحانی داشتیم، بنابراین همه این کاندیداهایی که الان وجود دارند، استعداد یا ظرفیتهای بالفعلِ رای منفی دارند؛ هر کدامشان به جهتی و از پایگاههای اجتماعی متفاوتی. همین افرادی که شما نام بردید، ظرفیتهای ایجابیشان، یعنی ظرفیتهایی که بتوانند به شکل ایجابی جذب کنند تقریباً محدود و مشخص است و برای پیروزی کفایت نمیکند.
* مجله آرونو: حتی اگر یک گروهی به نفع همدیگر کنار بروند هم در آن سطح بالا موثر نیست؟
– امینی: بله، خیلی موثر نیست، یعنی برای رسیدن به آن حد نصاب انتخابات ریاستجمهوری که چیزی حدود 18تا20 میلیون نفر است، موثر نیست. چون اگر بخواهیم مشارکت بالای50 درصد داشته باشیم، دستِ کم 16-17 میلیون رای برای فرد پیروز لازم است و این رای بالا با آن موضوع به دست نمیآید؛ لذا کاندیداها باید بتوانند آرای دیگری را از محیطهای اجتماعی دیگری کسب کنند. بنابراین میشود اینجا به یک احتمالی توجه کرد؛ احتمال اینکه انتخابات نتواند در مرحله اول به پایان و سرانجام برسد.
این احتمال دور دومی شدن انتخابات را به دلیل کثرت کاندیداها و اینکه هیچ کسی رای قاطعی بویژه به شکل ایجابی ندارد، میشود مطرح کرد. البته این قطعی نیست، چون هنوز وارد رقابتهای انتخاباتی نشدهایم و آن مرحله پس از اعلام نهایی اسامی از سوی شورای نگهبان و مرحله تبلیغاتی که بیشتر در تلویزیون اتفاق میافتد، انجام میشود و آن زمان میتوان برآوردهای دقیقتری داشت، اما الان تکیه بیشتر نامزدها در رقابتهای انتخاباتی ممکن است به سمت “نه” برود، بهویژه تیپی مثل آقای لاریجانی ناگزیر است که بخشی از استراتژی انتخاباتیاش را در “نه” به دیگران تعریف کند، برای اینکه در پایگاه ایدئولوژیکی که قبلاً به آن تعلق داشت، نسبت به کاندیداهای دیگر ظرفیت و رمقش کمتر است و در آن پایگاه مقابل هم به لحاظ ایدئولوژیک چندان موضوعیت گسترده اجتماعی ندارد. پس لاریجانی درواقع باید بتواند آن پایگاه ایدئولوژیک را به یک معنایی متوجه خودش کند و این را کمتر از طریق ایجاب و بیشتر از طریق “نه” به یک رقیب انتخاباتی ( که در واقع در پایگاه اجتماعی او نسبت به آن واکنشهای منفی و تندی وجود دارد، مثل آقای جلیلی) پیش ببرد. حالا اینطور که معلوم است آقای لاریجانی میخواهد با همین ایده کار کند، البته یک بحثی وجود دارد که اگر ایشان میخواهد یک کمپین انتخاباتی ایجاد کند، تاکتیکهای رقابتهای انتخاباتیاش باید ذیل یک استراتژیهای کلانی باشد.
* مجله آرونو:خب حالا این بحث درباره آقای لاریجانی مطرح میشود که اگر یک فرد نزدیکتر به طیف اصلاحطلبان مثل آقای جهانگیری وجود نداشته باشد، اساساً امکان موضوعیت یافتن جدی برای او وجود دارد؟
– امینی: بله، البته در آن صورت کارش خیلی سختتر میشود، چون در این طرف خیلی آرای تثبیتشدهای ندارد و در آن طرف هم اگر آلترناتیو دیگری باشد که به آن پایگاه نزدیکتر باشد، کارش خیلی سخت میشود. به هرحال آقای لاریجانی مشکلی که در وهله اول دارد این است که خودش را به عنوان یک طرف نزاع تثبیت کند و افکار عمومی را درواقع مخیر کند که بین او و دیگری، یکی را انتخاب کند. باید بتواند نزاع را به شکلی پیش ببرد که یک طرف نزاع باشد، و اگر نتواند این کار را بکند، ممکن است به طور کل از دایره اولویت و ترجیحات انتخاب خارج بشود، مثل آنچیزی که در انتخابات سال 84 تجربه کردیم.
* مجله آرونو:در آن سال رقابت اصلی بین احمدینژاد و هاشمیرفسنجانی شکل گرفت و عملا بقیه افراد مثل لاریجانی و قالیباف از صحنه خارج شدند.
– امینی: همه کاندیداهایی که الان در رقابتها هستند،کار بسیار سختی دارند و درواقع یک راه نجاتشان یا راهی که بتوانند مسیرشان را هموار کند، خطاهای رقیب است؛ چیزی که برای آقای روحانی در سال 92 اتفاق افتاد. آقای روحانی تلاشهای بسیاری کرد، یعنی رنگ بنفش انتخاب کرد و نماد کلید و … ولی اینها آن تاثیر شگرف را بر فضای انتخاباتی آقای روحانی نداشت، آنچه که آقای روحانی را توانست در فضای اجتماعی مطرح و پررنگ کند، درواقع خطای رقبای او بود.
* مجله آرونو:از آن مجری در برنامه گفتگوی ویژه خبری شروع شد و …
– امینی: و بعد هم در مناظره سوم که پاس گلی داده شد و …
* مجله آرونو: الان این ذهنیت وجود دارد که چون هنوز فهرست تایید صلاحیتها نیامده، قطببندیها مشخص نیست…
– امینی: بله، نظر شورای نگهبان خیلی موثر است؛ در واقع تصمیمی که در شورای نگهبان گرفته میشود در الگوی رقابتها خیلی مهم و تاثیرگذار است. همینطور این موضوع که منازعات کجا شکل میگیرد و بازیگران و کاراکترهایی که نامزد انتخابات شدهاند، چطور و چگونه صحنه انتخابات را بچینند. چون صحنه انتخابات را باید روی نقاط قوت خودشان و در محدودیتهای رقبا بنا کرده و بسازند، و اینکه رقیب اصلی چه کسی میشود.
* مجله آرونو: در فرآیند ثبتنامها، خیلیها روز آخر به میدان آمدند و البته بعضی نیز از همان روزهای اول وارد صحنه انتخابات شدند. اما با توجه به شرایط خاص این دوره خیلیها عملاً هنوز کاری در زمینه کمپینهای انتخاباتی نکرده و کارزاری تشکیل ندادهاند، ولی مثلاً آقایان جلیلی و لاریجانی فعالتر بودهاند. تا این لحظه عملکرد این کمپینها را چطور ارزیابی میکنید؟
– امینی: ببینید وقتی ما وارد بحث کمپین یا بحثهای بازاریابی سیاسی میشویم، سه فاز مهم دارد. اول اینکه ببینید تقاضا چیست؟ یعنی بازاریابی که از یک مفهوم اقتصادی است میگوید اول جنسی را تولید نکنید، بعد برای آن بازار پیدا کند، بلکه اول ببینید بازار چه چیزی میخواهد و بعد همان را برای بازار تولید کنید. به همین ترتیب وقتی وارد حوزه سیاست میشوید گفته میشود که وقتی میخواهید کالایی را در بازار سیاست ارائه بدهید که از طریق رای خریداری میشود، اول ببینید تقاضا در فضای اجتماعی چیست و چه تقاضایی وجود دارد. این را هم بگویم که تقاضای خام به درد نمیخورد، چون شما میتوانید سراغ نظرسنجیها بروید و با نخبگان گفتوگو کنید و به لحاظ جغرافیایی تقاضا را تقسیمبندی کنید اینکه چه جاها و در چه بخشهای مختلف جمعیتی و سنی و … چه تقاضاهایی وجود دارد، اما همه اینها الگوهای خام است و شما باید بتوانید از دل این تقاضایی که میفهمید به یک ساختار پختهای برسید که بتوانید با این تقاضا کار کنید.
مرحله دوم پس از درک تقاضا، این است که ببینیم مشخصات محصول و برندی که میخواهیم با آن وارد کارزار رقابتهای انتخاباتی بشویم، چیست؟ برندی که تقاضا با آن سازگار باشد، یعنی تقاضا بتواند محصولی که من در بازار سیاست عرضه میکنم را بخرد.
اینجا یک نکته وجود دارد و آن نکته این است که وقتی کاندیدایی دارید که تصویر ذهنی از او در جامعه وجود ندارد و جامعه هیچ شناخت پیشینی از او ندارد، اینجا دست شما بازتر است برای اینکه بتوانید مشخصات برند را به گونهای متناسب با تقاضا کنید، حتی اگر مشخصاتی که برای برند میسازید در فرد وجود نداشته باشد. اما برعکس اگر کاندیدایی باشد یا محصولی در انتخابات ارائه کند که یک زمینه ذهنی و ذهنیت و تجربهای از آن وجود دارد، در اینجا دیگر کار خیلی دشوارتر میشود.
* مجله آرونو:بهویژه اگر آن ذهنیت منفی باشد باید آن را بشکنید و دوباره از نو بسازید.
– امینی: بله، بهویژه اگر این ذهنیت منفی باشد؛ نکته مهم دیگر این است که کاندیدا باید مراقب باشد تصویری که از خودش میسازد با آن تصویر پیشینی که از او وجود داشته، خیلی در تضاد نباشد و تفاوت نداشته باشد.
* مجله آرونو:کاریکاتور نشود.
– امینی: بله، همینطور است. پس کار دوم این است که مشخصات برند را بسازیم.
سومین کار و مرحله هم این است که این مشخصاتی که برای برند خودمان ساختیم را به کالای رسانهای و تبلیغاتی تبدیل کنیم، یعنی برای فضای افکار عمومی مطرح کنیم تا جنس ما را بپسندند. پس این سه مرحله باید طی شود.
البته در مرحله دوم یک نکته ثانویه هم وجود دارد و آن اینکه وقتی مشخصات برند را تعریف میکنید باید بتوانید مشخصاتی به شکل ثانویه برای برند رقیب هم تعریف کنید. یعنی رقیبت را هم با مشخصاتی به گونهای تعریف کنید که برای شما آورده داشته باشد و در مقایسه با آن، کار را پیش ببرید. مثلاً احمدینژاد در سال 84 یک برندی از خودش ساخت و در مقابل تعریفی هم از هاشمی و موسوی ارائه داد. در سال 88 خطاب به موسوی به عنوان اینکه رقیب من شما نیستید و رقیب من هاشمی است، ظرفیت منفی هاشمی را در رقابت با خودش قرار داد. یا در 84 وقتی برند خودش را ایجابی و به صورت سادهزیستی، مردمی بودن، پرکار بودن و متوجه طبقات ضعیف بودن، تعریف کرد، درواقع با این تعریف داشت مشخصات طرف مقابل را هم میساخت، به این نحو که او کسی است که در واقع بر همه ارکان قدرت چمبره زده است، کسی است که در ارتباط با او فساد شکل میگیرد، کسی است که منشا نابرابری و بی عدالتیها در جامعه است، و وقتی این فضا را به صورت کلان شکل میدهد، آنوقت یک گزاره موثر در سال 84 دارد، به این صورت که: من وارد منطقه ممنوعه قدرت شدهام و این جمله اینجا کار میکند. لذا حرف مهم این است که اینطور نیست که شما این جمله را در هر جایی و در هر وقت و زمانی و به هر شکلی بگویید و اثر کند.
* مجله آرونو:یا اینکه اول جمله را بگویید و بعد تازه بروید فضای مربوط به آن را بسازید!
– امینی: بله، دقیقا… حالا ایرادی که به کمپین آقای لاریجانی در این مدت وارد است، این است که آقای لاریجانی، هم در تقاضا و هم در تعریف مشخصاتِ برند و هم در عرضه و ظهور رسانهای و تبلیغی در مسیر خطاست. شبیه به این، کمپینی بود که در سال 84 برای آقای هاشمی درست شد.
آقای هاشمی واجد یک سری ویژگیهای مثبتی بود که تقاضای اجتماعی اتفاقاً آن ویژگیها را میخواست ولی در تعریف برند ایشان براساس درک غلط از تقاضا، یک برندی ساخته شد که آن ویژگیها را از او گرفت.
چرا؟! چون پس از دوم خرداد؛ سال 76 به بعد، در فضای توسعه سیاسی، آزادی و تنشهای اجتماعی یک جور بهمریختگی اجتماعی بهوجود آمده بود و تقاضای اجتماعی به سمت یک آدم مقتدر بود، ولی آنهایی که کمپین را برای هاشمی تعریف میکردند، درکشان این بود که در دوره دموکراتیزاسیونِ بعد از دوم خرداد و پس از آن فضای عالیجناب سرخپوش، دیگر نمیشود آقای هاشمی را به شکل سابق به صحنه انتخابات آورد، لذا تعریف برندشان به سمت یک برند اقتدارزدایی شده رفت و گمان میکردند باید آن ساختار اقتدار یا آن ذهنیت اقتدارگرایانه از آقای هاشمی کَنده شود؛ با اینکه اقتدار در آن دوره، یک ویژگی مثبت بود و جامعه اصلاً چنین چیزی را میخواست، اما او را به کالای رسانهای تبدیل کردند که چند تا جوان دور میز بنشینند و از آقای هاشمی بپرسند که شماره کفش شما چند است و او هم مثلاً بگوید بله شماره کفش من 43 است، ولی من بعضی وقتها 42 میخرم که به پایم بیاید و اصلاً یک ذره آن زمینههای اقتدار در او نباشد.
* مجله آرونو: فضایی که اصلاً به ایشان نمیخورد و کمدی شد!
– امینی: بله، درواقع از ایشان اقتدارزدایی کردند، درحالی که اقتدار ویژگی مثبت آقای هاشمی در آن دوره بود و تقاضا برای آن وجود داشت. یا مظلومیتسازی برای آقای هاشمی که در فیلم دوم، محورش همان بود، آنجا که در جملهای گفت که من به شهید بهشتی گفتم چرا از خودت دفاع نمی کنی؟ و شهید بهشتی گفت که آسیاب به نوبت! یعنی من کاراکتر و مظلومیتم شبیه شهید بهشتی است که البته این اصلاً باورپذیر هم نبود. میخواهم بگویم آن کالای رسانهای غلط بود، تعریف برند غلط بود و تقاضا هم غلط بود.
الان به نظرم همین فکر و همین ذهن دارد برای آقای لاریجانی کار میکند، یعنی کمپین آقای لاریجانی هم درکشان از تقاضایی که در جامعه میشود، غلط است و هم برندی که برایش تعریف میکنند، غلط است و درنهایت محصول رسانهای که شکل میگیرد غلط از آب در میآید.
شما الان آقای لاریجانی را تقریبا در شمایل آقای آذری جهرمی در انتخابات مشاهده میکنید، یعنی اسم کاندیدا علی لاریجانی است، ولی ظهوری که در انتخابات میکند به نام آذری جهرمی است. آن هم با سابقهای که از آقای آذری جهرمی در دوره وزارتش داریم و کارهایی میکرد که در شان وزیر و کاراکتر وزیر هم نبود، ولی خب احساس میکرد که یک ارتباطی به اصطلاح با تینیجرها و جوانها و نوجوانها برقرار میکند…
* مجله آرونو: خود آقای لاریجانی هم ظاهراً نمیداند چه اتفاقی دارد می افتد و بعضی جاها جا میخورد از این تعریف و برندی که برایش ساختهاند، به طور مثال در همان شروع کار و انتشار آن توئیت شبیه نقشه اسنپ و تپسی، خبرنگاری از او در هنگام ثبت نام پرسید که با اسنپ آمدید یا تپسی؟ که لاریجانی گفت نکتههای مهمتر در این توئیت بود که شما نگرفتید، یعنی خودش هم با آن برداشتها از توئیت ارتباط برقرار نکرده است، اما بعد دوباره دیدیم که همان فاز را ادامه دادند و کلیپ تبلیغاتیاش را با این عنوان که «سفیر شما رسید» ساختند!
– امینی: ببینید اصلا انتخابات ریاستجمهوری آرای بسیار بالایی میخواهد و شما به عنوان یک کاندیدا باید یک فضای بزرگی بسازید و در دل آن فضای بزرگ و در واقع در ذیل آن راهبردهای کلانی که برای انتخابات دارید، دو سه حرکت تکنیکی، در جای مناسب و شرایط مناسب که اثرگذار باشد، ایجاد کنید. به طور مثال آن جملهای که آقای احمدینژاد میگوید که من وارد منطقه ممنوعه قدرت شدهام که در هر وضعیتی کار نمیکند، قبل از آن باید یک فضای بزرگی ساخته شود که در دل یک فضای دیسکورسی ( گفتمانی) کار کند.
* مجله آرونو:این جملات شاید به نوعی شتابدهنده است…
– امینی: اصلا تعیین کننده است، ولی در خدمت آن فضای کلان، نه اینکه وقتی هنوز هیچ چیزی شکل نگرفته، اول بیایید و چنین جملاتی بگویید.
* مجله آرونو:در سال 1400 هم به طور مثال فکر میکردند آن جمله “صدای من می آید”، جمله تاثیرگذاری است و همان ابتدای کار گفته شد، بدون آنکه ساز و کاری باشد …
– امینی: به نظر میرسد یک ذهنیت فنی و تکنیکی پشت کمپین آقای لاریجانی است و در این کمپین یک درک توئیتری از جامعه وجود دارد، برای همین کمپین ایشان به نظر من تا اینجا بدترین نحوه ورود به انتخابات را داشته است.
* مجله آرونو:کمپین به آن صورت فعال دیگری هم غیر از کمپین لاریجانی تاکنون نداشتهایم.
– امینی: بله، نداشتیم، آقای جلیلی هم الان یک ورودی در انتخابات دارد، ولی از نظر شیوه و سازوکار و نحوه ورود چیز جذابی نیست، یا فعلاً صورتبندی جذاب و موثری ندارد.
* مجله آرونو:در مورد بحث جملات تاثیرگذاری که به آنها اشاره کردید، در سال 1400 هم فکر میکنم نمونه خوبی داشتیم. مثلاً صحبتی از آقای رئیسی که فکر میکنم در مناظره اول بود که خطاب به برخی از رقبا گفتند اگر با اهانت به من مسئلهای یا مشکلی از مشکلات کشور حل میشود، ادامه بدهید؛ آن جمله را هم میتوان جزو همین جملات تعیینکننده دانست؟
– امینی: بله همینطور است.آن جملات بایددر کانتکس ( بافت و ترکیب متناسب با خود) شکل بگیرد. آن مناظرهای که شما میگویید موضوعش اقتصادی بود، ولی با توهینهایی که به آقای رئیسی شد، محل نزاع از اقتصاد به سمت اخلاق آمد و در فضای اخلاقی ویژگیهای کاراکتر آقای رئیسی همین ویژگیهای اخلاقی را متبادر میکند که با ذهنیت اجتماعی آشناست و لذا این جمله در آن میدان کار میکند، نه اینکه شما 5 جمله، یا چند فعل و کُنش داشته باشید و آنها را در خلا رها کنید.
اصلا پیش از این حتما باید یک فضای کلانی بسازید، یعنی اشکال کمپین آقای لاریجانی این است که درواقع آن سطح کلان رها شده است و میخواهد با حرکت تکنیکی و حرکت فنی جلو برود، حرکت تکنیکی و فنی ظرفیت حجم وسیعی از آرا یعنی 18تا20 میلیون رای را ندارد، ارتباط شما را با تودهها برقرار نمیکند، ارتباط شما را با فضای عمومی جامعه نمیسازد. وقتی در این مسیر میافتد؛ همان مسیر تبلیغ با اسنپ و … آن بخش نخبگان را هم دچار مشکل و تردید میکند که برای او کار سیاسی و اجتماعی انجام بدهند، به عبارتی با شیوهای که در پیش گرفته است، نه تنها چیزی به دست نمیآورد، بلکه مزیتهایی که دارد را هم از دست میدهد.
* مجله آرونو: صحبت از آقای رئیسی شد؛ ما الان در شرایطی هستیم که بعد از شهادت آقای رئیسی فضا به طور کامل یا تا حد بسیار زیادی معطوف به خود کاراکتر و شخصیت آقای رئیسی و سابقه ایشان است؛ چه فضای عاطفیِ شکل گرفته و چه صحبتهایی که درباره شخصیت و کاراکتر و کارآمدی دولت ایشان میشود. خب به صورت طبیعی خیلیها هم علاقهمند هستند که با عنوان امتداد دولت آقای رئیسی، یا به نوعی شباهتسازی با آقای رئیسی بتوانند حداقل یک بخشی از آن فضای اجتماعی را از آنِ خودشان کنند. حال به نظر شما میراث آقای رئیسی در این انتخابات چهکار میکند و چه نقشآفرینی میتواند داشته باشد؟
– امینی: بله، باز یکی از چیزهایی که باید به آن توجه کرد، این است که وقتی یک کاراکتری در این حد ظهور میکند و در موقعیت اجتماعی وسیعی قرار میگیرد و درواقع در جایگاه رئیسجمهور قرار میگیرد، چنین افرادی معمولاً مجموعهای از تجربهها، گفتارها، کنشها، کاراکترها، شمایلها و … هستند، یعنی یک موجودیت تقریباً منحصربهفردی دارند، مثل آقای خاتمی که یک موجودیت منحصربهفرد دارد، یا آقایان احمدینژاد و هاشمی که موجودیتهای منحصربهفردی دارند و این موجودیت قابل تقلیل و تحویل یا انتقال کامل به افراد دیگر نیست. یعنی این یک سادهسازی است که فکر کنیم آقای رئیسی یک پایگاه اجتماعی دارد و ما بیاییم خودمان را شبیه آقای رئیسی کنیم و بعد همه آن آرا را برای خودمان جمع کنیم؛ این به نظرم اتفاق نمیافتد.
ببینید آقای رئیسی یک کاراکتر خاصی دارد؛ چون ایشان یک تجربهای در آستان قدس داشته و یک تجربهای در قوه قضاییه و در نتیجه یک شمایل خاصی دارد، خصلتها و خصوصیتهای شخصیتی، اخلاقی و فردی خاصی دارد و همچنین یک ظرفیتهای تودهای و اجتماعی دارد که اینها قابل انتقال به هر کسی نیست، یا هر کسی با یک شباهتسازی مکانیکی نمیتواند آن آرای متعلق به ایشان را به دست بیاورد. مثل تجربه آقای معین در سال 84 که میخواست خاتمی باشد، اما نفر پنجم شد.
* مجله آرونو:یا مشایی که میخواستند احمدینژاد باشد!
– امینی: بله؛ همینطور است؛ درواقع اگر اشتراکات و شباهتهایی هم وجود داشته باشد، آرای کمی را به خودش اختصاص میدهد. در حالی که باید توجه کنید که انتخابات ریاستجمهوری مثل مجلس نیست که با 100 و 200 و 300 هزار تا رای، یا در تهران در بالاترین حد با 400 و 500 هزار رای، میتوانید نماینده اول مجلس شوید!
پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری نزدیک به 18 یا 20 میلیون رای میخواهد و با آن شیوه، جمعآوری این میزان رای شدنی نیست. به اضافه اینکه تجربه ما هم نشان داده این کار موفق نبوده و نیست.
و نکته مهم بعدی اینکه، این افرادی که الان کاندیدا هستند، همه در گذشته بهنوعی در رقابت با آقای رئیسی بودند؛ هم آقای قالیباف؛ هم آقای لاریجانی و هم آقای جلیلی… خب وقتی این افراد در رقابت با او قرار بگیرند، یعنی دو ویژگی دارند؛ اول در تفاوت با او خودشان را قرار میدهند، چون اگر وجوه متفاوتی نداشته باشند که کاندیدا نمیشوند. دوم اینکه وقتی او هست یعنی نسبت به او خودشان را اصلح و موجه میدانند. خب وقتی این واقعیتشان است و وقتی بخواهند با این استایل ( ظاهر و ترکیب) در انتخابات شرکت کنند، همین موضوع بین آنها و واقعیتی که میخواهند از خودشان در عرصه نشان بدهند، فاصله میاندازد. نکته بعد اینکه وجوه دیگری از انتخابات، یعنی آرایی که در واقع در استمرار آقای رئیسی، به او تعلق نمیگیرد، آن را میخواهند چه کنند و آن آرا را چهطور میخواهند به دست بیاورند؟
درنتیجه اینکه تمام آن کمپین و رقابتهای انتخاباتی که تعریف میکنند خودش بهنوعی به محدودیتی تبدیل میشود که دیگر از آن محدودیت نمیتوانند بیرون بروند.
* مجله آرونو:کسانی که از دولتآمدهاند، چطور؟ این نکات برای آنها هم صدق میکند؟
– امینی: این هم خودش یک نکتهای است، یعنی وقتی سه چهار کاندیدا از دولت هستند، ممکن است بخواهند تمایزگذاری بکنند…
* مجله آرونو: تمایز با آنهایی که از بیرون دولت میآیند و میگویند میراث رئیسی را قبول دارند؟
– امینی: بله، این تمایزگذاری میتواند به این معنا باشد که آنها آن افرادی که از بیرون دولت میخواهند خودشان را تداوم رئیسی معرفی کنند، را قبول ندارند و تایید نمیکنند.
به هرحال من هم با آقای رئیسی مراوده و گفتوگوهای متعددی داشتم و میدانم و باور دارم که بین این کاندیداها بهخصوص با یکی از کاندیداهایی که بیشتر تاکید دارد که میخواهد از سرمایه اجتماعی آقای رئیسی استفاده و مسیر او را محقق کند، تمایز و تفاوتی واقعی وجود دارد.
ولی یک مسیر دومی هم هست که اصلاً هیچ استعداد و امکانی در تداوم سنت و میراث آقای رئیسی در حوزه سیاست ندارد، یعنی پایگاه رایی که بخواهد کسب کند، آرایی که بخواهد به خودش متوجه کند را نمیتواند از طریق مسیر تداوم آقای رئیسی به دست بیاورد. به یک معنایی ناگزیر است که وارد مرزگذاری، تفاوتگذاری و درواقع افتراق خودش با دولت آقای رئیسی بشود، به طور طبیعی آقای لاریجانی از این جنس است. نکتهای که اینجا وجود دارد این است که چگونه این تفاوتگذاری، مرزگذاری و این افتراق را میخواهد ایجاد کند؟ چون ما انتخابات را در یک وضعیتی برگزار میکنیم که رئیسجمهور در یک حادثهای که تلخ بوده و باعث برانگیخته شدن عواطف اجتماعی شده، شهید شده است و انتخابات در پسِ آن واقعیت رخ میدهد، خب در چنین وضعیتی، این نحوه و روشی که آقای لاریجانی وارد شد، حالا با تفسیری که از آن مطرح شد و آن هشتکی که منتشر شد، به شدت کار غلطی بود، اگر ایشان چنین منظوری نداشت و از آن چنین برداشتی شد که مضاعف غلط بود! چرا؟… چون حتی چیزی که نیت او نبوده را در فضای اجتماعی شکل دادهاند و مسیر اشتباهی در فضای رسانه یا فضای اجتماعی رفتهاند که چنین برداشتی از آن شده است. حالت دیگر اینکه اگر ایشان دقیقاً همین نیت را داشته که آن مسیر هم مسیر خطایی است. درواقع چه ایشان و چه هر کاندیدای دیگری باید بتواند موقعیتهای انتقادی و موقعیتهای تفاوتگذار خودش را با لحاظ احترام و توجه به آقای رئیسی، به گونهای بیان کند که برانگیختگی اجتماعی یا تحریک عواطف را علیه خودش صورت ندهد.
* مجله آرونو:من درباره بحث ارثبری نکتهای را بگویم و بعد سوالی درباره نحوه شکلگیری مناظرات دارم. درخصوص موضوع ارثبری یک تجربهای از سال 92 هست که میگویند روحانی به نوعی آن پایگاه هاشمیِ اولیه را به ارث برد و بعد رفت و خودش هم کارهایی انجام داد و رئیسجمهور شد. مثلاً آیا میشود گفت که این یک استثناست یا اینکه ممکن است در این دوره هم تکرار شود؟
– امینی: نه! اصلا اینطور نیست و مسیر پیروزی آقای روحانی در انتخابات اینگونه نبود. چون در آن انتخابات آقای هاشمی رد صلاحیت شده بود و یک جمعبندی هم درباره آقای روحانی ]دربین خودشان[ صورت گرفت که ایشان رایبیار نیست و اصلا نه ایشان یعنی آقای هاشمی و نه آقای خاتمی، تمایلی هم به حضور در انتخابات نداشتند …
* مجله آرونو: یعنی روحانی لزوماً رای از هاشمی و خاتمی به ارث نبرد و خودش کار کرد؟
– امینی: اصلا اصلا … آن کانون اولیه و فضای اولیه را خودش ساخت، البته خطای رقبایش خیلی موثر بود، و آقایان هاشمی و خاتمی زمانی به سمت حمایت از روحانی آمدند و آقای عارف هم زمانی به نفع او کنار رفت که آقای روحانی در مناظره سوم فضای اجتماعی را معطوف به خودش کرده و تمایزش را با سایر رقبا نشان داده بود. به یک معنا فضای انتخاباتی را مالِ خود کرده بود و در وضعیتی که به حدود 35 درصد از آرا رسیده بود، آنها ( هاشمی و خاتمی) حامی او شدند و آقای روحانی در ابتدا اصلا از طریق و مسیر هاشمی و خاتمی معرفی نشد.
درواقع آقایان هاشمی و خاتمی با آن بدنه اجتماعی که داشتند، ادامه مسیر پیروزی را برای روحانی هموار و تکمیل کردند وگرنه آقای روحانی حتی در دور اول رقابتها اگر پیروز نمیشد، یعنی آرایش به حد نصاب نمیرسید، در دور دوم به دلیل فضایی که با حرکت و عمل سیاسی خودش شکل داده بود، برنده میشد، البته همان طور که پیشتر گفتم خطای رقبا هم عامل تاثیرگذاری در پیروزیاش بود. درنهایت اینکه با تاکید میگویم هیچکس نتوانسته و نمیتواند از ظرفیت دیگری استفاده کند، چون چنین ظرفیتی قابل انتقال به دیگری نیست، برای اینکه هر فرد مجموعهای از تجارب است و این تجاربی که مثلا فردی مثل رئیسی کسب کرده، را نمیشود به یک فرد بیتجربه منتقل کرد.
* مجله آرونو:حتی بعضی از ویژگیهای کاراکتری را ؟ …
– امینی: شمایلی!… حتی نه کاراکتری! حتی شمایلی هم قابل انتقال نیست و اگر کسی میخواهد روی این موضوع ارثبری حساب باز کند و تمام کمپینش را معطوف به این مسئله کند، به نظر من راه به جایی نمیبرد. البته خب با مسئله روراستی هم سازگار نیست و منافات دارد، چون همه این کاندیداها با آقای رئیسی رقابت کردند و خودشان را نسبت به رئیسی متفاوت و حتی شاید ارجح میدانستند و الان دیگر این معنا ندارد که بگویند ما آن میراث را میخواهیم.
* مجله آرونو: یک تفاوت و تمایز بارز در این انتخابات این است که ما در گذشته در هر انتخاباتی تقریبا این رویه را داشتیم که افرادی میآمدند، یا فردی میآمد و در نقد وضع موجود و یا با یک فاصلهگذاری نسبتا حداکثری با شرایط موجود، میتوانست خودش را معرفی کرده و یک فضایی را از آنِ خود کند. اما در این انتخابات به نظر میرسد با توجه به فضایی که وجود دارد، این رویه تغییر کرده است. حتی آقای لاریجانی هم که میخواهد بیاید ( برخلاف سال 1400 که میخواست با آقای رئیسی یک تقابلی داشته باشد)، الان دیگر با یک توصیفات و تمجیداتی نسبت به آقای رئیسی وارد میشود و شاید حتی یک نظری هم به بخشی از آن پایگاه اجتماعی آقای رئیسی دارد و خب این رویه و خرق عادت بهنوعی، مهمترین تفاوت این دوره است…
– امینی: بله کار ظرافت بسیار زیادی دارد؛ آنهایی که همپایگاه ایدئولوژیک با آقای رئیسی هستند که اصلا برایشان خیلی دشوار است که مسیرهای گذشته در انتخابات را تکرار کنند، چون مسیرهای گذشته در انتخابات، شامل نقد رئیسجمهور موجود و نقد دوران و سیاستهایی که او داشته، میشود و بخش عمدهای از کمپینشان از همینجا شکل میگیرد، بنابراین برای آنها بسیار دشوارتر و سختتر است.
برای جناح مقابل که این محدودیت و ملاحظه را ندارد، ولی به هرحال رعایت آن احترام عمومی و آن فضای عمومی لازم است و اگر در این موقعیت خیلی سرمایهگذاری کند، به نوعی ریسکش خیلی بالاست، زیرا به هرحال جامعه یا فضای اجتماعی انتظار دارد که نسبت به رئیسجمهور فقید و شهید و میراث او با یک ملاحظه بیشتری نسبت به گذشته صحبت شود. از همین رو باز هم میگویم که ورود آقای لاریجانی به این شکل خیلی تعجب برانگیز بود!
* مجله آرونو: و نکته پایانی اگر هست؟
– امینی: دیگر عرضی نیست، جز اینکه یک بار دیگر در پایان شهادت آیتالله رئیسی و همراهانش در حادثه جانگذار بالگرد را تسلیت عرض میکنم.
* مجله آرونو: بسیار ممنونم از شما که این وقت را در اختیار مجله آرونو قرار دادید.
– امینی: من هم از شما ممنونم.
انتهای پیام/