وقتی گفت‌وگو قربانی ترند می‌شود

فهرست مطالب

به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، در سال‌های اخیر، موج تازه‌ای از برنامه‌های گفت‌وگومحور، پادکست‌ها و ویدئوهای مصاحبه‌محور با حضور چهره‌های شناخته‌شده، چهره رسانه‌ای کشور را در مسیر دیگری قرار داده است. این برنامه‌ها با شعار صمیمیت، شفافیت و گفت‌وگوی بی‌پرده پا به میدان گذاشتند و مدعی هستند که قصد کاهش فاصله میان چهره‌ها و مردم را دارند. اما در عمل، بسیاری از آن‌ها از مسیر اصلی خود فاصله گرفته و بیش از آن‌که بستری برای تبادل اندیشه و طرح مسائل واقعی باشند، به میدان رقابت برای جذب توجه، هیجان و جنجال بدل شده‌اند.

در فضای رسانه‌ای امروز، ارزش گفت‌وگو گاه در هیاهوی «دیده شدن» گم شده است. مصاحبه‌ها به جای عمق‌بخشی به اندیشه‌ها و گشودن افق‌های تازه، به صحنه‌هایی نمایشی تبدیل شده‌اند که هدف اصلی‌شان تولید محتوای پربازدید و ترند شدن در شبکه‌های اجتماعی است. در این میان، سرعت، شهرت و هیجان جای دقت، تحلیل و گفت‌وگوی اصیل را گرفته‌اند. مرز میان «گفت‌وگو» و «نمایش» کم‌رنگ شده و بسیاری از گفت‌وگوها بیش از آن‌که بر پایه تفکر و تعامل شکل گیرند، به رقابتی برای محبوبیت و جلب مخاطب شباهت پیدا کرده‌اند.

این وضعیت، بازتابی از واقعیتی عمیق‌تر در جامعه است: میل فراگیر به دیده‌شدن در شرایطی که بسترهای گفت‌وگوی جدی و انتقادی محدود است. در چنین فضایی، رسانه به جای آن‌که آئینه‌ای از دغدغه‌های اجتماعی و فرهنگی باشد، بیشتر به بازتاب‌دهنده هیجان‌های زودگذر و احساسات لحظه‌ای تبدیل شده است. از این‌رو، پدیده گفت‌وگوهای جنجالی را می‌توان نشانه‌ای از تغییر ذائقه رسانه‌ای جامعه دانست؛ ذائقه‌ای که سرگرمی را بر معنا، و هیجان را بر تفکر ترجیح می‌دهد.

با این حال، همین جریان فراگیر فرصتی نیز پیش رو می‌گذارد تا بار دیگر به مفهوم واقعی گفت‌وگو، رسالت رسانه و تفاوت میان «محتوای اثرگذار» و «نمایش سرگرم‌کننده» بیندیشیم. شاید زمان آن رسیده باشد که از دل این هیاهو، معنای اصیل گفت‌وگو را بازتعریف کنیم؛ گفت‌وگویی که هدفش فقط شنیده شدن نیست، بلکه فهمیدن، ارتباط و رشد متقابل است.

چرا گفت‌وگوهای ایرانی به شو تبدیل شده‌اند؟

سید نوید موسوی، کارشناس رسانه و ارتباطات در گفت‌وگو با خبرنگار مجله آرونو اظهار کرد: برنامه‌های گفت‌وگومحور همچون «پادکست با ضیا»، «نیمه‌شب» و… مسائلی را مطرح می‌کنند که به‌نظر من مسئله بخش عمده‌ای از جامعه نیست و تنها در اثر هیجانات، مخاطبانی محدود را گرد هم آورده‌اند؛ همین هیجان نیز موجب دیده‌شدن و ترند شدن آن‌ها شده است.‌

وی افزود: وقتی به شرایط جامعه و مشکلات امروز همچون بحران اقتصادی، جنگ و… نگاه می‌کنم، پرداختن به چنین موضوعاتی آسیب‌زننده است و هیچ محتوای جدی و اثرگذاری در آن‌ها نمی‌بینم.

کارشناس رسانه و ارتباطات تصریح کرد: امروز جامعه ما بیش از شوآف، پُز دادن و به رخ کشیدن، نیازمند آموزش است.

موسوی ادامه داد: مسائل امروز کشور، آب، آلودگی هوا، بحران جنگ، افت مشارکت سیاسی، کاهش مشارکت انتخاباتی و مواردی از این دست است؛ بر همین اساس، پرداختن به مباحث متفرقه و کم‌اهمیت در چنین برنامه‌هایی بیشتر متعلق به جوامع صنعتی پیشرفته و مرفه است که از فرط رفاه، به چنین موضوعاتی می‌پردازند.

وی گفت: از آن‌جا که جامعه ما گرایش به شخصیت‌نمایی دارد، این نوع گفت‌وگوها به یک رویکرد تاریخی در کشور شده و از آن استقبال می‌شود؛ اما ما رسانه‌ای‌ها باید هشدار بدهیم که به این سمت و سو نرویم.

این کارشناس رسانه اظهار کرد: امروز رسانه در کشور ما بیش از آن‌که به چنین برنامه‌هایی نیاز داشته باشد، به آموزش، همکاری، حل بحران آب و توجه به مسائل جدی همچون محیط‌زیست نیازمند است. در همین راستا، مجریان این برنامه‌ها می‌توانند به‌جای دعوت از سلبریتی‌ها، نهادها و موضوعات مهم را فعال کنند.

موسوی می‌افزاید: وضعیت امروز شبیه کشتی‌ای است که در حال غرق‌شدن است و ما در آن دست می‌زنیم و مهمانی گرفته‌ایم! این مسخره است… اوضاع کشور هر روز بدتر می‌شود اما برخی همچنان به تولید برنامه‌های غیرضروری مشغولند.

وی با اشاره به ذائقه مخاطب امروز تصریح می‌کند: متأسفانه جامعه ما سرخورده است؛ مجاری گفت‌وگو بسته شده و این امر افسردگی جمعی ایجاد کرده است. از همین رو، خنده‌ها و شوخی‌های این برنامه‌ها واقعی نیستند و به‌نظر من پشت بسیاری از این خنده‌ها تحقیر، خشم و عصبانیت نهفته است.

کارشناس رسانه و ارتباطات ادامه داد: وقتی از رسانه و اینستاگرام برای شناخت افکار عمومی استفاده می‌کنیم، چیزی جز خشم، عصبانیت و پرخاشگری نمی‌بینم و این عصبانیت نتیجه همان سرخوردگی رسانه‌ای است.

موسوی در ادامه گفت: در جامعه ما طی دو تا سه دهه گذشته به‌تدریج مجاری مشارکت شکل نگرفته تا گفت‌وگو صورت بگیرد و در نتیجه جامعه به سمت مسخره‌بازی، شوآف و خودنمایی رفته است. حتی در جوامع صنعتی پیشرفته مانند اروپا و آمریکا نیز من با این نوع برنامه‌ها چندان موافق نیستم، زندگی یک سلبریتی چه اهمیتی دارد؟! یک بازیگر در حد یک بازیگر است، اما چون جامعه علاقه دارد، برنامه‌ها به این موضوعات می‌پردازند.

میان عمق و هیجان؛ سرنوشت گفت‌وگو در رسانه‌های امروز ایران

کارشناس رسانه افزود: اگر به سینمای امروز نگاه کنیم، مشاهده می‌شود که در یکی دو دهه اخیر، محرک‌ها و شوخی‌های جنسی افزایش یافته‌اند. وقتی تهیه‌کننده‌ها آزمودند و دیدند این شوخی‌ها فروش را بالا می‌برد، بر اساس منطق بازار که منطق جهان سرمایه‌داری است و در کشور ما هم نفوذ دارد به سمت چنین داستان‌هایی رفتند.

موسوی تصریح کرد: در فیلم‌های دهه ۷۰، شوخی جنسی وجود ندارد و بیشتر آثار با محوریت جنگ یا موضوعات جدی تولید شده‌اند؛ اما از دهه ۸۰ به بعد این روند آغاز شد و در دهه ۹۰ به اوج رسید؛ به‌گونه‌ای که فوران شوخی‌های جنسی در سینما مشاهده می‌شود که بسیار زننده است.

وی ادامه داد: این رویکرد از سینما آغاز شد؛ سینما آن را آزمود و دید چنین شوخی‌هایی فروش را بالا می‌برد و همین باعث شد این روند وارد برنامه‌های غیرسینمایی هم بشود.

کارشناس رسانه و ارتباطات گفت: این رویکرد به نظر من با فرهنگ ما سازگار نیست و ما را در مسیر بحران فرهنگی قرار داده است.

موسوی اظهار کرد: مسئولان ما در دو تا سه دهه اخیر عرصه‌هایی را بستند که همین موضوع میدان را برای عرصه‌های بی‌ارزش باز کرد. من مطمئنم تصمیم‌گیران فرهنگی و سیاسی موافق این روند نبودند اما نتیجه این شد که جامعه به این سمت رفت.

وی افزود: شاید امروز بتوانیم دوباره به آثار هنری فاخر و ارزشمند بازگردیم و آن‌ها را پررنگ کنیم، اما نمی‌توان آثار ضعیف را حذف کرد، زیرا این کار نتیجه معکوس دارد و جامعه را حریص‌تر می‌کند. با نسل جوانی که اگر بگوییم کاری را نکن، لج می‌کند و انجامش می‌دهد، نمی‌توان با زبان تحکم سخن گفت. بهترین راه ایجاد فضای مناسب برای پیام‌های رسانه‌ای، تولید محتوای ارزشمند، برنامه‌های گفت‌وگومحور جدی، نقدهای حرفه‌ای، تلویزیون‌های خصوصی فرهنگی و رسانه‌های مستقل و پرمحتواست.

این کارشناس رسانه تصریح کرد: مخاطب عاقل است؛ اگر محصول خوب ارائه شود، آن را می‌فهمد و به‌تدریج به سمت آن می‌رود.

موسوی در پاسخ به این پرسش که آیا الگوریتم‌ها در حال شکل‌دادن به سبک گفت‌وگوها و شخصیت‌های رسانه‌ای مؤثر هستند؟ بیان می‌کند: تا حدودی این فرایند درست است. به‌طور کلی، گفتمان، ترکیبی از دانش و قدرت است و حتی برخی ناهنجاری‌ها نیز به جریان تبدیل شده‌اند و بخشی از قدرت نرم و سخت را در خود دارند. با این حال، قالب‌های موجود باعث می‌شود افراد ناخواسته در این چارچوب قرار بگیرند؛ مثلاً برای پرفروش‌شدن مجبورند از منطق بازار پیروی کنند، در حالی‌که بازار چندان به اخلاق وفادار نیست.

وی می‌گوید: تصمیم‌گیرندگان سیاسی باید مراقب باشند مسیر به کجا می‌رود و اهالی فرهنگ نیز باید دغدغه داشته باشند تا از انحراف جلوگیری شود.

این کارشناس رسانه در ادامه اظهار کرد: تصمیم‌گیران سیاسی برای جلوگیری از برخی اقدامات، ناچارند از قانون استفاده کنند و این کار درستی است؛ اما مهم‌تر از آن‌ها، نیروهای اجتماعی مؤثر هستند که باید به آن‌ها میدان داده شود تا فعالیت بیشتری داشته باشند.

میان عمق و هیجان؛ سرنوشت گفت‌وگو در رسانه‌های امروز ایران

وی با ذکر مثالی افزود: بیست سال پیش استادی داشتیم که می‌گفت عرب‌ها به خلیج ما می‌گویند «خلیج عربی» و ادعا دارند! ما که نمی‌توانیم دهان آن‌ها را ببندیم، اما می‌توانیم در همه‌جا از «خلیج فارس» استفاده کنیم تا این نام تغییر نکند. داستان همین است، نمی‌توانیم جلوی یک مجری را بگیریم، اما می‌توانیم محتوایی تولید کنیم که به‌تدریج جای او را بگیرد.

کارشناس رسانه در پاسخ به این پرسش که وقتی مخاطب جذب محتوای جنجالی می‌شود، مقصر کیست؟ تصریح کرد: من مقصر را دولت می‌دانم، زیرا بررسی جامعه وظیفه دولت است و جامعه نمی‌تواند خود را تحلیل کند. دولت‌ها در جهان جوامع را بررسی می‌کنند تا مسائل‌شان مشخص شود. باید پژوهش‌های دقیق، پرسش‌نامه، نظرسنجی و مطالعات جدی انجام شود و نتایج روی میز قرار گیرد؛ سرزنش جامعه مشکلی را حل نمی‌کند.

موسوی در پاسخ به این‌که رسانه‌ها چگونه می‌توانند بین جذابیت و اصالت تعادل ایجاد کنند؟ ادامه داد: سوال دشواری است، زیرا رسانه‌ها به درآمد نیاز دارند و رسانه بدون منابع مالی نمی‌تواند ادامه پیدا کند. به همین دلیل، رسانه‌های خصوصی به‌دنبال جذب مشتری‌اند و بررسی می‌کنند مخاطب چه می‌بیند و چه می‌خواهد؛ سپس همان مسیر را دنبال می‌کنند.

وی گفت: رسانه‌های دولتی خط مشخصی دارند و به سمت اصالت حرکت می‌کنند و کمتر گرفتار این جریان‌ها می‌شوند.

وی اظهار می‌کند: اکنون رسانه‌های اصلی، مجله‌ها، روزنامه‌ها و سایت‌های تحلیلی خوبی داریم که نباید حق‌شان نادیده گرفته شود؛ اما واقعیت این است که محتواهای سطحی رواج یافته و بسیاری در حال ادامه این مسیر هستند.

کارشناس رسانه با بیان این‌که رسانه‌ها ناگزیرند برای بقا چنین کنند، افزود: رسانه‌های قدیمی اصالت را می‌شناسند اما رسانه‌های جدید اغلب چنین پشتوانه‌ای ندارند؛ این برنامه‌های مبتذل پیشینه و هویت رسانه‌ای ندارند.

به گزارش مجله آرونو، در نهایت، آنچه در فضای رسانه‌ای امروز ایران به چشم می‌خورد، بیش از هر چیز، نبردی میان عمق و هیجان است. رسانه‌ها در تلاشی بی‌وقفه برای دیده‌شدن، گاه رسالت خود را در آینه جذابیت گم کرده‌اند. مخاطب تشنه صداقت و معناست، اما در دریایی از محتوای سطحی و واکنش‌محور سرگردان است.

آینده رسانه نه در «ترند شدن»، که در بازسازی اعتماد و گفت‌وگو نهفته است؛ جایی که گفت‌وگو به جای جنجال، به تفکر دعوت کند، و پادکست یا برنامه گفت‌وگومحور به جای بازتاب هیجان‌های زودگذر، روایتگر دغدغه‌های واقعی مردم باشد. اگر رسانه بتواند از مدار نمایش فاصله بگیرد و به مدار آگاهی بازگردد، شاید بتوان دوباره پلی میان جامعه و فهم، میان مردم و امید ساخت.

رسانه امروز بیش از هر زمان دیگری در نقطه‌ای تعیین‌کننده ایستاده است: یا به مسیر بازاریِ لایک و شهرت تن می‌دهد، یا به رسالت دیرین خود یعنی روشنگری، آموزش و ایجاد گفت‌وگوی واقعی بازمی‌گردد. آینده، بی‌تردید از آنِ رسانه‌ای است که به جای فریاد، فهم را ترویج دهد.

مرتبط نوشته ها

فال حافظ

استخاره آنلاین با قرآن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿۱﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿۲﴾ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ﴿۳﴾ وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾

سه مرتبه سوره اخلاص را بخوانید و دکمه بعدی را کلیک کنید.

تلویزیون شهری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *