به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، در دنیایی که مرزهای جغرافیایی در صفحه گوشیهای هوشمند گم شدهاند و الگوریتمها برای ما تصمیم میگیرند چه چیزی ببینیم، بپوشیم و حتی چه کسی باشیم، سبک پوشش دیگر فقط انتخاب یک لباس نیست، تبدیل به بیانیهای بصری از هویت، باور و جهانبینی شده است، در این میان، بلاگرها و اینفلوئنسرهایی که با هر استوری و پست، پازل جدیدی از سبک زندگیشان را به اشتراک میگذارند، نهتنها در حال تبلیغ برندها هستند، بلکه الگوهای فرهنگی و ارزشی را بازتعریف میکنند.
آیا پوششهایی که امروز در فضای مجازی ترند میشوند، تنها جلوهای از آزادی انتخابند یا در خدمت یک گفتمان پنهان جهانی؟ آیا تقابل میان «پوشش اسلامی» و «پوشش آمریکایی» یک نزاع ایدئولوژیک است یا بازتابی از نبرد بیصدا در جنگ نرم رسانهها؟ بر این اساس در گفتوگویی با الهه خوانساری، معاون آموزش انجمن سواد رسانهای و مدیر آموزش خبرگزاری فارس به بررسی پشت پرده این روایتهای بصری میپردازیم؛ جایی که پوشش، پیام است و بلاگرها، معلمان ناخواسته نسل جدید.
مجله آرونو: با توجه به اینکه کشور ما جمهوری اسلامی ایران است و مدعی داشتن حکومتی بر مبنای اسلام ناب محمدی است، اما امروزه شاهد هستیم که بلاگرهای ایرانی سبک جدیدی از پوشش و بهنوعی همان پوشش آمریکایی را اختیار کردهاند و بر سبک پوشش مخاطبان خود نیز اثر میگذارند؛ با این رویکرد آیا به نظر شما این سبک با پوشش اسلام ناب محمدی در تضاد است، یا رابطه تنگاتنگ دارند یا دو مسیر موازی هستند که ایرادی را وارد نخواهند کرد؟
خوانساری: رویکردی که درباره با آن صحبت میکنم یعنی سبک زندگی و سبک پوشش، از منظر سواد رسانهای است و به همین خاطر لازم است مقداری عمیقتر به ماجرا نگاه کنیم.
در فضای رسانه امروز، ما دیگر با یک پیام یکطرفه روبهرو نیستیم؛ در دنیای شبکهای کاربرهایی که ما در فضای مجازی میبینیم تولید محتوا میکنند در واقع درگیر خلق، بازنشر و بازتعریف مفاهیم شدهاند.
پوشش یکی از مهمترین نمادهای فرهنگی و هویتی ما محسوب میشود و وقتی بلاگرها و اینفلوئنسرها م در رابطه با لباس و استایل یا در رابطه با یک برند خاص صحبت میکنند، در واقع الگوهای زیستی ما را بازتعریف میکنند، در همین راستا فضای مجازی یک ویترین پرفشار رقابت سبک زندگی و پوشش هم بهعنوان یک زبان بصری برای القای معناها است.
برخی معتقدند که شیوه لباس پوشیدن سلیقهای فردی است و میگویند من دلم میخواهد هر چیزی که دوست داشتم را بپوشم، حالا ممکن است که حجاب هم داشته باشم، اما ما میبینیم بلاگرها در واقع حجاباستایل را پیش میبرند!
وقتی سواد رسانهای داشته باشیم متوجه میشویم که پشت هر انتخاب سادهای یک نظام معنایی و گفتمانی وجود دارد، در همین راستا پوششی که در فضای مجازی توسط اکانتهای پرمخاطب تبلیغ میشود، حامل پیام است، اما چه پیامی دارد؟ درباره هویت، ارزشها و مناسبات قدرت پیامهایی ارسال میکند که ما میتوانیم از این پوششها استنباط کنیم.
وقتی که بلاگر ایرانی یکدفعه سبک پوشش آمریکایی را بازنمایی میکند، این دیگر فقط یک سلیقه نیست، بلکه به نظر من تکرار ناخواسته آن گفتمانی است که از آزادی فردی و از بیمرزی فرهنگی در آمریکا دارد حرف میزند، یعنی بدون اینکه مخاطب بداند در حال جذب چه معناهایی است، ناخودآگاه دارد از گفتمان بیمرز فرهنگی و گفتمان آزادی فردی که در آمریکا به آن معتقد هستند، پیروی میکند.
سبک پوشش آمریکایی بخشی از پازل فرهنگ مصرفی آمریکایی است، چرا اینقدر من با جرئت میگویم بخشی از پازل فرهنگ مصرفی آمریکایی است؟ بهدلیل اینکه فرهنگ مصرفی آمریکایی چند ویژگی دارد که ما در این سبک پوششها آن را میبینیم؛ از جمله اینکه در سبک پوشش آمریکایی نمایش بدن بهعنوان یک ابزار ارزشآفرین محسوب میشود، دوم لوکسگرایی، تاکید بر برند و تنوع بیقاعده پوشش در این سبک دیده میشود و سوم اینکه یک فردگرایی رادیکال دارند و مرزهای فرهنگی و ملی را دارند با پوششی که سبک آمریکایی است، حذف میکنند.
در فضای مجازی سبک پوشش آمریکایی با ترفندهای هوشمندانه الگوسازی میشود، چگونه؟ بلاگرها میآیند و بخشی از زندگی خود را نمایش میدهند و با نمایش دادن بخشی از زندگیشان الگویی خواستنی از زیستن را میسازند، مهم هم نیست چقدر این ماجراها واقعیت دارد، بلکه مهم تصویری است که آنها در فضای مجازی میسازند.
میدانیم که بسیاری از بلاگرها در فضای مجازی بهطور مثال یک رابطه عاشقانه و یک سبک زندگی آرمانی را نمایش میدهند، اما وقتی که بیشتر دقت میکنیم، بهویژه آنهایی که معروفتر هستند و خبر جداییشان میپیچد، میبینیم که تا چند روز گذشته داشتیم روابط عاشقانه آنها را میدیدیم یا تا چند روز گذشته داشتیم سفر لاکچری یا زندگی پرزرقوبرقشان را میدیدیم، در صورتی که حالا متوجه شدیم n تومان بدهی بالا آوردهاندو یک ناهنجاری اتفاق افتاده است.
بلاگرها با نشان دادن بخشی از زندگی خود یک الگوی خواستنی از زیستن را میسازند و اینجا دقیقاً همان جایی است که سواد رسانه باید وارد میدان شود و مخاطبان باید مهارت داشته باشند تا واقعیتها و جعلیات را از یکدیگر تشخیص دهند.
در مقابل سبک پوشش آمریکایی با آن سه ویژگیای که بیان کردیم، پوشش اسلامی نیز ویژگیهایی دارد که البته ناگفته نماند این مورد در رسانهها محجور مانده است و شاید به فرض من رسانهای یا دوستان رسانه آنطور که باید و شاید نتوانستیم سبک پوشش اسلامی را بهصورت جذاب تعریف کنیم که جوانها به آن جذب شوند.
شاید در ظاهر همه تصور کنند صحبت ما از پوشش اسلامی درباره یک چارچوب شرعی است، اما به نظر من پوشش اسلامی فقط یک چارچوب شرعی نیست، بلکه پوشش اسلامی ناب محمدی در واقع یک منظومه معنایی است که ریشه در کرامت، هویت جمعی، وقار و خودآگاهی دارد. پوشش اسلامی به زن ما اجازه میدهد بدون اینکه بر اساس فیزیک بدنش بخواهد مصرف شود، بر اساس مهارتهایش دیده شود، پوشش اسلامی زیبایی را در حضور مؤثر تعریف میکند نه در جلب نگاه، اما چون روایت رسانهای قوی از این سبک پوشش اسلامی نداریم، جذابیتهای پوشش اسلامی بسیاری اوقات گم میشود.
مجله آرونو: نقش بلاگرها در این میدان چیست؟ آیا بلاگرهای مثبت میتوانند روایت جدیدی از پوشش اسلامی در رسانه بسازند؟
خوانساری: بهطور قطع میتوانند، فضای رسانه ما تغییر کرده است و بیشتر مردم به شبکههای مجازی دسترسی دارند، در همین راستا خواه یا ناخواه به هر حال فضای مجازی دارد الگوسازی میکند و به همین دلیل ما نیاز به بلاگرهای باسواد داریم؛ افرادی که هر پست و استوریای که میگذارند بخشی از جنگ روایتهاست.
اگر بلاگری فقط از برند، خرید و زیبایی صحبت میکند باید بدانیم که این در حال خدمت به فرهنگ مصرفی و ترویج مصرفگرایی است، حتی اگر خودش هم نداند، اما اگر بلاگری بتواند پوشش اسلامی را در قالب یک سبک زندگی معنادار، متنوع، زیبا و روزآمد روایت کند آن وقت سبک زندگی اسلامی هم میتواند دوباره برای جوانان و نوجوانان محبوب، خواستنی و جذاب باشد.
مجله آرونو: چطور از فضای مجازی که امروزه دست همه گروههای قرار دارد، تبیین این موضوع را به شیوه اثرگذار شروع کنیم و پیش گیریم؟
خوانساری: ما فعالان رسانهای میگوئیم هر جایی که به صورت محسوس توصیه کردیم، نسخه پیچیدیم و در واقع بهصورت خیلی مستقیم در رابطه با چیزی حرف زدیم و جنگیدیم جواب نگرفتیم، در همین راستا من فکر میکنم اگر به جای جنگیدن با این مظاهر فهم عمیقتری از محتواهایی که پشت تصاویر پنهان هستند را اشاعه دهیم، بهتر خواهد بود، چراکه جوان امروز ما باهوش است و بهخاطر اینکه ابزار تحلیل نداشته و ما قدرتمندش نکردیم قربانی موجها شده است.
خانوادهها، مربیهای سواد رسانهای، رسانهها و بلاگرهای دغدغهمند خوب کم نداریم که در راستای ارزشها و مفاهیم معرفتی و مفاهیم ارزشی کشور حرکت میکنند، بنابراین این افراد باید کمک کنند تا مخاطب از یک مصرفکننده منفعل رسانه بتواند به یک تحلیلگر فعالِ پیام تبدیل شود؛ اگر این کار اتفاق بیفتد ما میتوانیم از سواد رسانهای برای نجات هویت و سبک پوشش اسلامی خود استفاده کنیم و کمک بگیریم.
مجله آرونو: چرا موضوع پوشش اینقدر در فضای مجازی داغ شده است و به غیر از آن موضوعات تبلیغی که مباحث درآمدی است با پوشش دوخت شدهاند؟
خوانساری: دلیلش ساده است، امروز فضای مجازی تبدیل به یک آینه سبک زندگی شده است، دیگر مثل گذشته پوشش فقط انتخاب شخصی ما یا انتخاب خانوادگی ما نیست و هر لباسی که تن ماست پیامی را به دیگران و مخاطبی که ما را میبینند میفرستد.
وقتی که بلاگری با چند هزار دنبالکننده هر روز از مدل شلوار جین و از برند کیفش تولید محتوا میکند، در عمل دارد به مخاطب میگوید اگر مثل من لباس بپوشی باکلاسی، بهروز دیده میشوی و ببین من چقدر مورد توجه هستم، پس شبیه من زندگی کن.
به نظر من این فرایند نشان میدهد که پوشش فقط یک سلیقه شخصی نیست، شاید در ظاهر یک سلیقه شخصی باشد، اما در عمل پوشش ما یک تصمیم فرهنگی، اقتصادی یا حتی سیاسی است، بهعنوان مثال وقتی که من و شما بهصورت ناخودآگاهشبیه بازیگرهای آمریکایی و بلاگرهای اروپایی و شخصیتهای مطرح فیلمها لباس بپوشیم و از آنها الگوبرداری کنیم، در واقع داریم سبک زندگی خاص یرا انتخاب میکنیم که پشت آن مفاهیمی همچون فردگرایی، مصرفگرایی و حتی مقاومت در برابر هنجارهای بومی و ارزشی کشور یا وطنی که در آن زندگی میکنیم، قرار دارد.
بلاگرهای ما در این فضا و در این زمینه بسیار تأثیرگذارند؛ در واقع بلاگرها معلم سبک زندگی شدهاند، بهطوری که نوجوان پانزدهساله ما، نوجوانی که تازه از فضای کودکانه خارج شده و هویت خود را شناخته است و یکسری هویتهای استقلالگرانه دارد، میخواهد بگوید من صاحب سبک و صاحب استقلال هستم، با اینکه شاید نداند ابنسینا چه کسی بوده است، اما ۱۰ فشن بلاگر با نام و برند لباسش را میشناسدو این نشان میدهد که ما وارد عصر سرمایه رسانهای شدهایم.
حتی اگر بلاگرها قصد تخریب فرهنگ بومی ما را هم نداشته باشند، اما بازهم وقتی از محتواهای سبک زندگی کپی میکنند، ناخواسته فرهنگ پوشش بومی و دینی ما را تضعیف میکنند.
مجله آرونو: یعنی ما باید با بلاگرها برخورد کنیم؟ برخورد قضائی یا برخورد قهری؟
خوانساری: به نظر من برخورد سلبی جواب نمیدهد و تصورم این است که راهحل در تولید هوشمندانه محتوا است؛ ما باید از بلاگرهای باسواد، متعهد و خلاق که پوشش اسلامی هم داشته باشند و بتوانند زیبایی، هویت، رنگ، تنوع و جذابیت پوشش اسلامی را به زبان پلتفرمها عرضه کنند استفاده کنیم، چراکه اگر فقط تذکر و محدودیت باشد مخاطب به سمت محتواهای خارجی میرود، همانطور که داریم در رسانه میبینیم هر زمان که ما نتوانستیم به زبان مخاطب صحبت کنیم، به جای اینکه فرد از منِ رسانه اخبار و اطلاعاتش را بگیرد، به سمت رسانههای معاند رفته است، پس زبان مخاطب مهم است و باید بتوانیم با زبان مخاطب خوراک را به آن عرضه کنیم، همچنین اگر روایتهای ما از پوشش اسلامی واقعی، جذاب، رنگی، حرفهای و بهروز باشد شک نکنید که جریان فرهنگی را برمیگرداند.
به نظر من در کنار افراد رسانهای، خانوادهها هم وظایفی دارند؛ خانواده خوب به جای اینکه فقط عنصر نگران باشد باید سواددار شود و از نگرانی عبور کند. والدین خانواده باید بداند بچههایش چه بلاگرهایی را دنبال میکنند تا متوجه ذائقه و سلیقه آنها شود، همچنین با زبان نسل زد و آلفا صحبت کند، نه با دستور، فریاد، اجبار و تحمیل، از همه مهمتر اینکه خود را یک مدل جایگزینی که جذابیت دارد به فرزندشان معرفی کنند. به نظر من پدر و مادری که خودشان لباس متنوع با رنگ جذاب و زیبا در چارچوب اسلامی میپوشند، بهتر از هزار ساعت نصیحت میتوانند روی فرزند خود تأثیر بگذارند.
مجله آرونو: چطور با تأثیر رسانه و بلاگرها، برای نسل جدید سبک پوشش اسلامی یا آمریکایی تبیین شود که مخاطب آگاه و بر عمق آن توجه داشته باشد؟
خوانساری: ما در جنگ شناختی و جنگهای ترکیبی هستیم که پوشش هم یکی از میدانهای مهم جنگ نرم امروز قرار دارد، اما ما بهجای تقابل باید بتوانیم تولید روایت کنیم، در همین راستا اگر بتوانیم سواد رسانهای مردم را افزایش دهیم، خود مردم متوجه میشوند که چه محتواهایی آنها را به سمت دیده شدن و مصرفگرایی میبرد و چه محتواهایی هم که به آنها شخصیت، آرامش و هویت میدهد.
پیامبر شخصی بودند که همیشه خوشبو، مرتب و تمیز و دور از آلودگی بودند، در همین راستا اگر پوشش اسلامی و پوشش به سبک ناب محمدی درست روایت شود، میتواند به برند جهانی تبدیل شود، به شرط اینکه با زبان رسانهای که برای مخاطب جذاب است توضیح داده شود نه اینکه با زبان نصیحت، محدودیت و تذکر باشد، بلکه با زبانی که هممعنا و هممفهوم با زبان مخاطب است، پیش برود.
گفتوگو از: زهرا سادات سلطانی، خبرنگار مجله آرونو