به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، در دههای که مصرف محتوای دیجیتال به سرعت در حال افزایش است و سبک زندگی مخاطبان ایرانی دستخوش تحولات جدی شده، شبکههای نمایش خانگی به عنوان یکی از مهمترین بازیگران عرصه رسانهای کشور، جایگاهی ویژه پیدا کردهاند. این پلتفرمها با عبور از مرزهای رسانهای رسمی، در رقابتی تنگاتنگ با تلویزیون سنتی و حتی پلتفرمهای خارجی، توانستهاند بخشی از اوقات فراغت مخاطبان را تسخیر کنند و گفتمانهای تازهای را وارد فضای فرهنگی جامعه کنند، اما در میانه این رشد پرشتاب، پرسشهای جدی نیز مطرح میشود: آیا این شبکهها فرصتی برای شکوفایی خلاقیت و تنوع فرهنگی هستند یا تهدیدی برای ساختارهای رسمی رسانهای کشور؟ چه عواملی باعث میشود برخی تولیدات این فضا با حساسیتهای اجتماعی و ارزشی جامعه در تعارض قرار گیرند؟ و در نهایت، چه نوع سیاستگذاری میتواند همزمان از آزادی خلاقانه پشتیبانی کند و در عین حال مانع از هنجارشکنیهای مفرط شود؟
به همین بهانه در گفتوگو با داوود نعمتی انارکی عضو هیئت علمی دانشگاه صدا و سیما و کارشناس حوزه رسانه و حمید ضیائیپرور پژوهشگر علوم ارتباطات، به واکاوی فرصتها، تهدیدها و پیامدهای فرهنگی، رسانهای و اجتماعی شبکههای نمایش خانگی پرداختهایم؛ گفتوگویی که نهتنها بازتابدهنده دیدگاههای علمی است، بلکه ریشه در تجربه، پژوهش و نگاهی نقادانه به ساختارهای موجود دارد.
مجله آرونو: امروزه حضور شبکههای خانگی چقدر میتواند به جذب مخاطبان داخلی و به طور کلی ایرانی کمک کند؟
نعمتی انارکی: شبکههای خانگی با ارائه محتوای متنوع و مطابق با سلیقههای مخاطبان، میتوانند جذابیت بیشتری نسبت به رسانههای سنتی داشته باشند. تولیدات نمایشی این شبکهها نشان داده که در ساخت محتوا از انعطاف بیشتری برخوردار هستند، یعنی خطوط قرمز آنها کمی متفاوت است و شاید به همین علت طیف بیشتری از افراد را به عنوان مخاطب به خود جلب میکنند.
این نکته را تاکید کنم که طبق نظریه استفاده و رضایتمندی مخاطبان به دنبال محتوایی هستند که نیازهایشان را برآورده کند، بنابراین شبکههای خانگی با ارائه فیلمها و سریالهای متنوع از درام تا کمدی، اجتماعی، سیاسی و انعطافپذیری در پخش و نیز عدم محدودیتهای رسانههای رسمی، میتوانند مخاطبان بیشتری جذب کنند. البته این یک نظر کارشناسی مبتنی بر تئوریهای ارتباطی است اما باید مطالعه و تحقیق بیشتری شود تا بتوان با قطعیت نظر داد.
همچنین برخی تحقیقات داخلی نشان داده است که تمایل به مصرف محتوای دیجیتال در ایران رو به افزایش است و شبکههای خانگی میتوانند با تولید محتوای بومی، جایگزین مناسبی برای پلتفرمهای خارجی مانند نتفلیکس باشند.
مجله آرونو: به نظر شما با توجه به پاسخ سوال قبلی، آیا شبکههای خانگی برای جریان رسانهای کشور فرصت محسوب میشوند یا تهدید؟
نعمتی انارکی: پاسخ من را شاید کلیشهای بدانید، اما باید عرض کنم این شبکهها هم فرصتاند و هم تهدید؛ فرصت از این بابت که میتوانند افزایش تنوع محتوایی و رقابت سالم را بین رسانههایی که تولید برنامههای مختلف دارند، پدید آورند، همچنین یک فرصت برای فیلمسازان مستقل و استعدادهای جدید محسوب میشوند که با تولیدات مختلف مخاطبانی را به خود جلب میکنند و از سویی دیگر شبکههای خانگی در کاهش وابستگی به رسانههای خارجی برای خرید محتوا موثرند، زیرا تولیدات زیادی دارند که این فرصت برای تولیدات داخلی است، اما این شبکهها میتوانند تهدید هم محسوب شوند، به عنوان مثال نظارت کمتر بر تولیدات آنها ممکن است به انتشار مطالب غیراخلاقی یا غیراستاندارد منجر شود که میتواند اثر منفی بر جامعه بگذارد؛ همچنین در فضای رقابتی که بین رسانهها وجود دارد، میتوانند تهدیدی برای مدلهای سنتی رسانه مثل صداوسیما در جذب مخاطب باشند. به هر تقدیر شبکههای خانگی به دلیل تنوع در برنامهها و فرو کاستن از خطوط قرمز مخاطبان بیشتری را جذب میکنند.
ضیایی پرور: به اعتقاد من شبکه نمایش خانگی برای جمهوری اسلامی ایران فرصت است، چراکه مخاطب ماهواره را هر شب حداقل برای دو ساعت پای شبکهای که استانداردهای ایرانی دارد، مینشاند؛ حالا اگر شبکه خانگی کپی صدا و سیما در بیاید، همین یک تنفس کوتاهی که برای مردم وجود دارد، گرفته میشود و به نظرم این سیاست اشتباهی خواهد بود.
مجله آرونو: به نظر شما شبکههای خانگی چقدر میتوانند بر تولید فیلمهای ایرانی خوب و برگزیده مؤثر باشند؟
نعمتی انارکی: این شبکهها میتوانند با بهرهگیری از ظرفیتهای متنوعی که در فضای رسانهای جامعه وجود دارد، در تولید محتوا، فیلم و سریالهای جذاب و دیدنی مؤثر باشند، زیرا طبق نظریه اکوسیستم رسانه، میتوانند فضای رقابتی ایجاد کنند که همین موضوع هم تولیدات را به لحاظ کمی افزایش میدهد و هم برای جذب مخاطب باید از کیفیتی برخوردار باشند که مخاطب را به خود جلب کند. از سویی دیگر، این شبکهها قادرند با توجه به تنوعی که در رسانهها و محتواهای آنها پدید آمده، امکان تجربهگرایی و پرداختن به سوژهها را به شکلی متفاوت و حتی جسورانه فراهم کنند و این میتواند منجر به تولیداتی شود که دیده شوند.
ضیایی پرور: زمانی که ژانر یک سریال درام و عاشقانه است، پس باید بدانیم این مستند تاریخی نیست که بخواهد وفادار به وقایع تاریخی بماند، که بعد ما بخواهیم بگوییم این تحریف میکند یا خیر. ژانر درام و عاشقانه بر اساس مقتضیات درام میآید و بخشهایی از یک واقعه را انتخاب میکند و در کنار داستان خودش، آنها را به شکلی که ممکن است، بیان میکند.
گاهی فکر میکنیم اگر یک سریالی قرار باشد در ژانرهای داستانی راجع به وقایع صدر اسلام ساخته شود، باید صد در صد به آن وقایع وفادار بماند، در صورتی که اینطور نیست و در یک بخشهایی وفادار میماند اما مابقی را طبق ژانر خود جلو میبرد. اشتباه ما این است که تفاوت بین سریال درام عاشقانه را با فیلم مستند تاریخی متوجه نیستیم.
مجله آرونو: آیا شبکههای خانگی رقیب صدا و سیما هستند یا به عنوان دوست میتوانند همکاری داشته باشند یا در موازات همدیگر حرکت میکنند؟
نعمتی انارکی: نظریه همزیستی رسانهها مطرح میکند که رسانهها میتوانند همکاری داشته باشند، یعنی صداوسیما میتواند از محتوای شبکههای خانگی استفاده کند، اما در عین حال، رقابت بر سر جذب مخاطب وجود دارد، چون هر رسانهای تلاش میکند مخاطبان بیشتری را جذب خود کند، همچنین اگر صداوسیما و این شبکهها از سیاستها و دستورالعملهای خاص حرفهای تبعیت کنند و انعطافپذیری بیشتری پیدا کنند، میتوانند مکمل هم باشند.
ضیایی پرور: من با برخوردی که با پلتفرم نماوا شده است مخالف هستم به خاطر اینکه نماوا، فیلیمو و سایر پلتفرمهای نمایش خانگی هرگز رقیب صدا و سیما یا رقیب به اصطلاح داخلی ایران نیستند بلکه این شبکهها رقیب ماهواره هستند. شبکههای خانگی اگر به هر دلیل و توجیهی بسته شوند، مخاطب سراغ رسانههای داخلی نمیرود بلکه سراغ شبکههای تلویزیونی ماهوارهای میرود.
مجله آرونو: اهمیت شبکههای خانگی در چیست؟
نعمتی انارکی: اهمیت این شبکهها به کارکردها و نقشهایی که مد نظر قرار میدهند بستگی پیدا میکند، ضمن آنکه این شبکهها میتوانند به تکثرگرایی رسانهای کمک کنند و دسترسی آسان مخاطب را به محتوای مورد علاقه خود فراهم سازند، همچنین این شبکهها شخصیسازی محتوا را پدید میآورند و تا حدودی پاسخگوی نیازهای متنوع مخاطبان هستند، وجود این شبکهها در ایجاد اشتغال و درآمدزایی در صنعت فیلمسازی نیز مؤثر است.
مجله آرونو: در شبکههای خانگی، فیلمهایی همچون جیران، سووشون، تاسیان و… تولید و پخش میشوند که گاه ممکن است بخشهایی از آن خلاف برخی ارزشهای جامعه باشند، در همین راستا به نظر شما هدف این رویکرد چیست؟
نعمتی انارکی: به اعتقاد من، هدف شبکههای خانگی از تولید و پخش فیلمهایی مانند جیران، سووشون، تاسیان و سایر آثاری که ممکن است تصاویری مغایر با برخی هنجارهای جامعه داشته باشند را میتوان از چند منظر علمی و رسانهای تحلیل کرد؛ نخست نظریه بازاریابی رسانهای و جلب مخاطب، یعنی این شبکهها برای جذب مخاطبان به سراغ سوژههایی میروند که جذابیت دراماتیک یا حاشیهسازی اجتماعی دارند، مثل سریال جیران با بازنمایی متفاوت از شخصیتهای تاریخی که مخاطب را به چالش میکشد و بحثهای داغی ایجاد میکند که خودش عاملی برای تبلیغات دهانبهدهان میشود. همچنین اهداف تجاری و رقابت با صداوسیما نیز میتواند عاملی بر این موضوع باشد، شبکههای خانگی برای رقابت با صداوسیما و جذب مخاطبان جوانتر، به سمت تولید محتوایی میروند که جسورانهتر، آزادانهتر یا حتی بحثبرانگیز است.
همچنین بر مبنای نظریه مدیریت تعارض و جریانسازی رسانهای میتوان گفت که این نوع محتواها ممکن است آگاهانه تولید شوند تا حساسیتزدایی از برخی هنجارها انجام شود، گفتمانهای جدیدی را در جامعه رواج دهند و عادیسازی برخی مفاهیم را مدیریت کنند.
ضیایی پرور: به اعتقاد من بستن نماوا به بهانه مجموعه سووشون که قسمت اول آن پخش شد، یک اقدام بر خلاف سیاستهای کلان کشور است و مخاطبان را به سمت پلتفرمهای خارجی و شبکههای تلویزیونی خارجیای که حداقل چهارچوب ما را هم ندارند سوق میدهد و در راستای جنگی روانی، تغییر سبک زندگی و ارزشهای ایرانی اسلامی میبرد؛ بنابراین تحمل نکردن این سریالها و این پلتفرمها کوتهبینانه است.
مجله آرونو: با توجه به برخی از صحنههای ناهنجار و مغایر با فرهنگ عمومی کشور، چطور در وهله اول به این کارها اجازه تولید و انتشار داده میشود؟ و اگر مجوز صادر میشود چرا بعد از پخش توقیف میشود؟
نعمتی انارکی: در پاسخ به این سوال باید گفت که دلیل میتواند به نوع نظارت و سیاستگذاری برگردد، به عنوان مثال ممکن است یک مجموعه اجازه ساخت دهد و یک مجموعه دیگر با پخش آن مخالفت کند، اگر چنین باشد نشانگر دوگانگی در تصمیمگیری است، همین سریال سووشون قبل از تولید حتماً نظارتی بر محتوای آن بوده، اما وقتی نظارت نباشد و یا دوگانگیهایی وجود داشته باشد نتیجه میشود توقف پخش که این هم نتایج منفی در اذهان مخاطبان دارد.
گاهی توقیف یک اثر پس از پخش باعث افزایش کنجکاوی عمومی و تبلیغ برای آن میشود. توقیف سریال سووشون پس از پخش قسمت اول، باعث میشود بسیاری از مردم که آن را ندیده بودند، به دنبال دانلود یا تماشای آن بروند. یعنی سریال دچار نوعی بازاریابی ویروسی میشود، به این معنی که هرچه یک سریال بیشتر مورد بحث قرار گیرد حتی به دلایل منفی، ترافیک تماشای آن افزایش پیدا میکند.
ضیایی پرور: در ابتدا شبکه نمایش خانگی زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود، دامنه فعالیت بازتری داشت و مخاطبان بیشتری را به سمت خود جذب میکرد، اما از زمانی که زیر نظر ساترا قرار گرفته، ممیزی شده است. باید بدانیم که حاضران در شبکه نمایش خانگی فرزندان همین مرز و بوم هستند و در همین سیستم بزرگ شدند، بنابراین اگر بخواهیم ملاکهای سخت گیرانه را به شبکه خانگی تعمیم دهیم، افراد فعال در آن سرمایه خود را برای سرمایهگذاری به کشورهایی چون دبی، ارمنستان، گرجستان و سایر موارد از این دست میبرند، پلتفرم خود را بالا میآورند و آن وقت است که دیگر محدودیتی نخواهند داشت.
مجله آرونو: چرا در سریالهای جدید اینقدر از لحاظ پوشش، دیالوگهای بازیگران، نوع روابط و… هنجارشکنی انجام میدهند و کسی جلوی آنها را نمیگیرد؟
نعمتی انارکی: رسانهها در نقشهایی که برای خود تعریف کردهاند، بخصوص نقش تفریحی که با اوقات فراغت مخاطبان گره خورده است، بهتدریج هنجارهای جدیدی را جایگزین ارزشهای گذشته میکنند. شبکههای خانگی هم از این قاعده مستثنی نیستند، بنابراین میتوانند مرزهای پوشش، روابط و دیالوگها را گسترش دهند تا ببینند واکنش جامعه تا کجا است؛ به عنوان مثال اگر در سریالی پوشش بازیگران آزادتر باشد و واکنش شدیدی رخ ندهد، این خط قرمز برای تولیدات بعدی کمرنگ میشود. در مورد اینکه چرا برخورد نمیشود، من شخصاً قائل به برخوردهای غیر منطقی نیستم، اما اگر معیارهای ممیزی شفاف و حرفهای باشد و ابهامی در آن نباشد، کمتر دچار چنین وضعیتی میشویم.
ضیایی پرور: سریال سووشون برگرفته از رمانی بود که مقامات کشور نسبت به آن دیدگاه مثبت دارند و ضد استعماری است. همچنین بر اساس بیانیهای که نماوا داده است نزدیک به ۲۰ دقیقه از این سریال با مشورت ساترا حذف شده و اختلاف نظر بر سر ۶۲ ثانیه از آن بوده که آن ۶۲ ثانیه را هم همه ملت ایران قبل از اینکه سریال پخش شود دیدهاند، یعنی چیزی که میخواست دیده نشود الان در کل کشور پخش شد.
حتی برخی میگویند این یک بازی از سوی خود نماوا و تهیه کننده سریال بوده تا کار بیشتر دیده شود؛ بنابراین من تصور میکنم اگر این فرآیند جدی بوده، یک اشتباه مطلق است و اگر یک سیاست بازاریابی از سوی نماوا بوده، اینجاست که آقای ساترا و قوه قضائیه در دامش افتادهاند و هر دو اینها اشتباه است.