بهار سال ۱۳۵۰ آیدین آغداشلو به امید روحانی خبر داد که قرار است جوانی به نام سهراب شهید ثالث فیلمی در ایران بسازد. جوانی که هیچ آگاهی از مناسبات فیلمسازی در آن مقطع نداشت. روحانی به خانه شهید ثالث رفت و دوستی میان آنها شکل گرفت. رفاقتی که تا سالهای طولانی ادامه پیدا کرد، هر چند با قهر و آشتیهایی هم همراه بود.
سهراب شهید ثالث تازه از سفر ماه عسل به بندر شاه ( بندر ترکمن فعلی) بازگشته بود، بندری بیغوله که آخرین بندر دریای خزر است و گویی آخر دنیاست. او در آن بیغوله پرت، معلمی را دید و نطفه ساخت «یک اتفاق ساده» از همان جا شکل گرفت. فیلمی که هرگز برای سرگرمی ساخته نشد و مردم به هنگام تماشای آن صندلیهای سینما را پاره کردند ولی افتخارات جهانی متعددی را برای سینمای ایران در پی داشت.
به گزارش آرونو ، تازهترین نشست «شنبههای خانه هنر کاج» به نمایش و نقد و بررسی فیلم «یک اتفاق ساده» ساخته سهراب شهید ثالث اختصاص داشت. در این برنامه که شامگاه شنبه ۱۹ شهریور با حضور امید روحانی برگزار شد، این منتقد و بازیگر سینما توضیحاتی درباره چگونگی ساخت این فیلم و مناسبتهای روشنفکری آن دوره، بخشی از ناگفتههای مهم فرهنگی، همکاری نافرجام کیارستمی و شهید ثالث، وجه سیاسی آثار علی حاتمی ارائه کرد و یکی از اشتباههای خود را بازی در بعضی از فیلمهای سینمای ایران دانست.
روحانی که همزمان پزشک و منتقد سینماست، ابتدا به سرآغاز دوستی خود با شهید ثالث اشاره کرد و گفت: اوایل دهه ۵۰ که به واسطه آیدین آغداشلو با سهراب شهید ثالث آشنا شدم، هر دو بسیار مغرور بودیم و فکر میکردیم قرار است جهان را جا به جا کنیم. جوان بودیم و جاهل و تصور میکردیم نابغه هستیم و دیگران چیزی نمیدانند. ما نمیخواستیم فقط یک فیلم بسازیم بلکه میخواستیم تحولی در هنر ایجاد کنیم. من و سهراب هر دو عاشق چخوف بودیم. سهراب با ادبیات و سینما به خوبی آشنا بود. او در دوران نوجوانی کافکا خوانده بود. ما خیلی زود شروع به کتاب خواندن و فیلم دیدن کرده بودیم و فکر میکردیم میتوانیم جهان را دگرگون کنیم.
او با بیان خاطراتی از سالهای آغازین دوستی با سهراب شهید ثالث اضافه کرد: سهراب در یک خانواده متزلزل بزرگ شده بود. پدرش در اوایل جوانی او را به آلمان فرستاده بود که در آنجا با خسرو سینایی آشنا شد که هر دو میخواستند، فیلم بسازند. او اوایل دهه ۵۰ به ایران بازگشت در حالیکه تربیتی ایرانی نداشت و میخواست در ایران فیلم بسازد اما مناسبتهای سینمای ایران را نمیدانست.
روحانی ادامه داد: سهراب بعد از بازگشت به ایران به کانون پرورش فکری رفت. در آن دوره ابراهیم فروزش مدیریت بخش سینمای کانون را بر عهده داشت. سهراب طرحی تکفریمی داشت به اسم سیاه و سفید که آن را پسندیدند و اولین فیلمی بود که مهرداد فخیمی فیلمبرداری کرد. در آن مقطع کانون پرورش فکری جشنواره فیلمهای کودک و نوجوان را برگزار میکرد. جشنوارهای عجیب که سبب شد ما باغولهای سینمای انیمیشن دنیا آشنا شویم و در همان دوره بود که فیلمسازانی مانند کیارستمی و بیضایی اولین فیلمهای خود را ساختند. مدتی بعد وزارت فرهنگ و هنر نیز در رقابت با کانون تصمیم گرفت چند فیلم کوتاه و انیمیشن بسازد. سهراب شهید ثالث نیز از این وضعیت استفاده کرد و طرحی نوشت که وزیر فرهنگ و هنر وقت با آن موافقت کرد.
او که در ساخت دو فیلم «یک اتفاق ساده» و «طبیعت بیجان» و در نگارش چندین طرح سینمایی با شهید ثالث همکاری داشته است، توضیحاتی درباره چگونگی ساخت فیلم «یک اتفاق ساده» ارائه کرد و افزود: سهراب تازه از سفر ماه عسل به بندر شاه ( بندر ترکمن فعلی) بازگشته بود. بندری بیغوله که آخرین بندر دریای خزر است و گویی آخر دنیا است. او در آن بیغوله پرت، معلمی را دید و نطفه ساخت «یک اتفاق ساده» از همان جا شکل گرفت.
روحانی که در نگارش فیلمنامه این فیلم با شهید ثالث همکاری داشته است، افزود: فیلمنامه طی دو سه شب نوشته شد چون دیالوگی نداشت و همان دیالوگ محدود هم سر صحنه به بازیگران گفته میشد. ما مدام ایدهپردازی میکردیم و گاهی هم دعوا داشتیم تا این که در آخرین روز اسفند سال ۵۱، یک گروه ۸ نفره برای ساخت این فیلم به بندر ترکمن رفتیم و کل فیلم در مدت دو هفته ساخته شد. فیلمی با رئالیسیمی خشن و بیرویا با ریتمی بسیار کند که تعمدی بود. ما هرگز این فیلم را برای سرگرمی نساختیم و از همان آغاز میدانستیم که تماشاگران در اعتراض به این فیلم، صندلیهای سینما را پاره میکنند.
او با بیان خاطراتی از چگونگی ساخت موسیقی این فیلم و نیز صدابرداری آن ادامه داد: در وزارت فرهنگ و هنر پیانویی بود که سهراب موقع عصبانیت به دکمههای آن میکوبید ما همین صدا را ضبط کردیم که تبدیل به موسیقی فیلم شد. تمام بازیگران فیلم محلی هستند و این فیلم جزو معدود آثار آن دوره بود که صدابرداری سر صحنه داشت، چون ما با دوبله مخالف بودیم.در اولین روز فیلم برداری، صدابردار ما قهر کرد و اسحاق خانزادی که دستیار او بود، جور فیلم را به دوش کشید.
روحانی اضافه کرد: هر گونه عنصر سینمایی در این فیلم باید حذف میشد؛ گریم، نور پردازی، طراحی و بازیگری و حتی دراماتیزاسیون، چون میخواستیم فیلمی کاملا خشک و سبع، حتی در اجرا و پرداخت بسازیم. فیلمی کاملا مینیمال در حالی که آن زمان اصلا بحث سینمای مینیمال نبود. هدف این بود که چقدر میشود فاصله زمانی بین سینما و واقعیت را از بین برد.
او همچنین با بیان خاطراتی از ساخت فیلم «طبیعت بیجان» دیگر فیلمی که با همکاری سهراب شهید ثالث و روحانی ساخته شده است، یاد آوری کرد: سال ۵۴ فیلمسازان موسوم به موج نو، تعاونی فیلمسازی را تشکیل دادند که اولین محصول آن «طبیعت بیجان» بود اما تعاونی خیلی زود شکست خورد.
روحانی در ادامه با اشاره به وضعیت سینمای ایران در سالهای پیش از انقلاب اضافه کرد: تنها دوره فیلمسازی این کشور، دوران فیلم فارسی است که متکی به بودجه کسی نبود بلکه هزینههای ساخت خود را از مردم میگرفت اما ما منتقدان باید از ملت ایران عذرخواهی کنیم که در آن مقطع بسیاری مسائل را نگفتیم و این نا گفتهها خلاءهای فرهنگی ما است. همچنان که بسیاری از افراد قدر ندیدند. ما هرگز نگفتیم سیاسیترین فیلمساز ما علی حاتمی است. چرا که مهمترین تم فیلمهای او تقابل هنرمند و قدرت است. همچنان که سهراب شهید ثالث بعد از حدود ۳۰ سال از مرگش تازه دارد کشف میشود. فیلم «یک اتفاق ساده» جوایز متعددی برای سینمای ایران آورد و تاثیرات او در فیلمسازانی مانند کیارستمی، ابوالفضل جلیلی، امیر نادری، و …. غیر قابل انکار است.
روحانی از فیلم «اون شب که بارون اومد» ساخته کامران شیردل به عنوان دیگر اثر مهم اما قدر ندیده سینمای ایران یاد کرد که فرهنگ قلابی بودن را به خوبی نشان میدهد. همان حرفی که سالها بعد اصغر فرهادی در سینمایش مطرح میکنند.
این بازیگر سینما با اشاره به موفقیتهای بینالمللی فیلم «یک اتفاق ساده» ادامه داد: سینماهای ما، بعد از ۳ روز ناچار شدند فیلم را بردارند چون صندلی سالمی در سینما باقی نمانده بود. اما بعد از اکران فیلم در سینما تک پاریس بود که قدر آن دانسته شد.
روحانی ادامه داد: همه روشنفکران آن سالها ضد حکومت بودند بحث چپ مطرح نبود. بلکه ضدیت با وضعیت موجود مهم بود. ما آمده بودیم تا جهان هنر را متحول کنیم. هدفمان این بود که در قبال این دنیای تقلبی و ریاکارانه این واقعیت خشک را به تلخترین شکل اجرا کنیم.
او درباره همکاری نافرجام کیارستمی و سهراب شهید ثالث توضیح داد: کیارستمی فیلمنامهای داشت درباره یک مربع عشقی در برلین و بازیگر ایرانی مسلط به زبان آلمانی میخواست. از من خواست تا شهید ثالث در آن فیلم بازی کند و من از او خواستم تا این فکر را از ذهنش بیرون بیاورد چون آنها اصلا نمیتوانستند با یکدیگر همکاری کنند.
روحانی در پایان و در پاسخ به این پرسش که چرا خودش ساخت فیلم را ادامه نداده است، توضیح داد: جزء کسانی بودم که سعی کردم با یک دست چند هندوانه بردارم. یکی از مواردی که در آن موفق نشدم احتمالا بازی در بعضی فیلمهای سینمای ایران است. بعد از انقلاب فیلمسازی شرایط متفاوتی پیدا کرد و بهتر دیدم دنبال رشته خود پزشکی بروم که در آن زمینه به موفقیت نزدیک شده بودم. از این که فیلم نساختهام، پشیمان نیستم. همان دو فیلمی که با سهراب شهید ثالث ساختیم، کافی است. بنابراین به منتقد و تماشاگر سینما تبدیل شدم.
انتهای پیام