به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، پذیرش شرایط موجود، تنها یک واکنش منفعلانه به واقعیت نیست، بلکه نوعی انتخاب آگاهانه برای مواجهه با زندگی است و در روانشناسی تحولی، این پذیرش به فرد کمک میکند تا از مرحله انکار یا مقاومت عبور کرده و وارد فرایند سازگاری فعال شود، فردی که میپذیرد موقعیت فعلی او بخشی از مسیر رشد است، میتواند با نگاهی واقعگرایانهتر به آینده بنگرد و از گذشته درس بگیرد بدون اینکه در آن غرق شود و این نوع پذیرش، پایهای برای تنظیم هیجانات، بازسازی شناختی و آغاز تغییرات پایدار در رفتار و نگرش فرد است.
تمرکز بیش از حد بر گذشته یا آینده، ذهن را از لحظه حال دور میکند و فرد را در چرخهای از سوگ یا اضطراب گرفتار میسازد و در مقابل، ذهنآگاهی به فرد میآموزد که چگونه با مشاهده بی قضاوت افکار و احساسات، در لحظه حال حضور داشته باشد و این حضور ذهن نهتنها موجب کاهش تنشهای روانی میشود، بلکه ظرفیت فرد برای تصمیمگیری، همدلی و خلاقیت را افزایش میدهد و تمرینهایی مانند تنفس آگاهانه یا مشاهده افکار بهعنوان پدیدههای گذرا، ابزارهایی هستند که فرد را از اسارت زمان ذهنی رها میکنند و به او امکان تجربه زندگی در زمان واقعی را میدهند.
ایجاد وقفه بین محرک و پاسخ، یکی از مؤلفههای کلیدی در تنظیم هیجانات و رفتارهای تکانشی است و این مکث، فرصتی برای فعالسازی قشر پیشپیشانی مغز فراهم میکند که مسئول تصمیمگیری منطقی و ارزیابی پیامدها است و در شرایط پرتنش، فردی که توانایی مکث دارد، میتواند از واکنشهای هیجانی و غیرسازنده فاصله بگیرد و پاسخهایی متناسب با ارزشها و اهداف بلندمدت خود ارائه دهد که این مهارت در درمانهای شناختی-رفتاری، آموزش مدیریت خشم، و حتی در تربیت کودکان بهعنوان ابزاری حیاتی برای خودتنظیمی معرفی میشود.
خودآگاهی به معنای توانایی فرد برای مشاهده و تحلیل افکار، احساسات، انگیزهها و الگوهای رفتاری خود، بدون انکار یا تحریف است و این آگاهی، پایهای برای تصمیمگیریهای اخلاقی، ارتباط مؤثر و رشد فردی به شمار میرود؛ فردی که از خود شناخت دارد، میتواند در موقعیتهای پیچیده، انتخابهایی همراستا با ارزشهای درونی خود داشته باشد و از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری کند و در رواندرمانیهای مبتنی بر ذهنآگاهی یا اگزیستانسیال، خودآگاهی نهتنها بهعنوان ابزار درمان، بلکه بهعنوان هدف نهایی رشد روانی تلقی میشود.
تغییر زمانی ایجاد میشود که پذیرش شرایط اتفاق میافتد / تفاوت پاسخ و داشتن عکسالعمل نسبت به اتفاقات
سید علی کلاهدوزان، روانشناس و مشاور خانواده و عضو هیئت علمی دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار مجله آرونو با بیان اینکه تغییر زمانی ایجاد میشود که فرد شرایط حال حاضر خود را بپذیرد، اظهار کرد: پذیرش شرایط باید آگاهانه، منصفانه و بر مبنای واقعیت باشد و فرد باید بپذیرد آنچه که در آینده او است، هنوز به وجود نیامده و آنچه که مربوط به گذشته میشود، فرد از آن گذشته است.
وی با بیان اینکه گذشته و آینده در ذهن فرد است و تمرکز روی گذشته میتواند فرد را دچار غم، اندوه و سوگ کند و تمرکز بر آیندهای که در دسترس فرد نیست، میتواند منجر به اضطراب فرد شود، افزود: نخستین موضوعی که فرد برای شناخت واقعیت شرایط به آن نیاز دارد، تأمل است و فرد باید پیش از هر رفتار، وقفهای ایجاد کند.
روانشناس و مشاور خانواده و عضو هیئت علمی دانشگاه با بیان اینکه واکنش و پاسخ با یکدیگر متفاوت است، تصریح کرد: پاسخ فکورانه است و واکنش عمل و عکسالعمل است که فرد بر اساس یک عمل، به صورت ناخودآگاه عکسالعملی از خود نشان میدهد و اگر قصد فرد پاسخ به شرایط یا موقعیت باشد و تنها قصد داشتن عکسالعمل نداشته باشد، باید وقفهای ایجاد کند و مکث داشته باشد.
داشتن مکث به فرد اجازه میدهد که تصمیمات خردمندانهتری بگیرد
کلاهدوزان با بیان اینکه داشتن مکث به فرد اجازه میدهد که تصمیمات خردمندانهتری بگیرد، ادامه داد: گاهی اوقات افراد در این مدت زمان مکث متوجه میشوند که ابزار لازم برای پاسخگویی به شرایط و موقعیت را ندارند و باید از فرد دیگری برای ارائه پاسخ مشورت بگیرند و گاهی همین تأمل چند ثانیهای باعث میشود فرد تصمیمگیریهای بسیار بهتری داشته باشد.
وی با بیان اینکه فرد باید از محیطی که در آن قرار دارد و از هویت خود آگاهی داشته باشد، گفت: افراد باید به این پذیرش برسند که موجودی ثابت هستند که هیچگاه تغییر نمیکنند و این موجود ثابت، همواره شاهد اتفاقات متغیر درون و بیرون خود است و افراد تغییراتی را در محیط و در افکار و احساسات خود تجربه میکنند.
روانشناس و مشاور خانواده و عضو هیئت علمی دانشگاه با بیان اینکه افراد باید نگاه واقعبینانهای به خود داشته باشند، اضافه کرد: متغیرها عبور میکنند و شرایط هیچگاه ثابت نیست و همین موضوع به فرد فرصتی میدهد که اجازه عبور به شرایط بدهند و باید توجه داشت که افراد نباید نگاه منفعلانه به خود داشته باشند و تأثیرگذار بودن خود را نادیده بگیرند.
در مواجهه با تغییرات محیطی، اجتماعی یا روانی، حفظ حس ثبات در هویت فردی نقش مهمی در سلامت روان دارد که این ثبات به معنای ایستایی نیست، بلکه نوعی آگاهی از خودِ ناظر است که در دل تغییرات، همچنان حضور دارد و میتواند تجربهها را معنا کند و فردی که به این سطح از آگاهی رسیده باشد، میداند که افکار، احساسات و حتی نقشهای اجتماعی او ممکن است تغییر کنند، اما جوهره وجودیاش ثابت باقی میماند و این دیدگاه، فرد را از بحرانهای هویتی، احساس گمگشتگی و وابستگی افراطی به شرایط بیرونی محافظت میکند.
پذیرش فعال، نقطه مقابل تسلیم منفعلانه است و فردی که شرایط دشوار را میپذیرد، نه برای فرار از درد، بلکه برای مواجهه با آن و یافتن معنا در دل رنج، وارد فرایند عبور میشود که این نوع پذیرش، با تابآوری روانی پیوند دارد و به فرد اجازه میدهد تا از منابع درونی مانند امید، معنا و هدفمندی بهرهبرداری کند و در روانشناسی مثبتگرا، عبور از بحرانها با حفظ حس کنترل و معنا، یکی از نشانههای رشد پس از آسیب تلقی میشود که میتواند فرد را به سطحی بالاتر از بلوغ روانی برساند.
واقعیت روانی، تنها بازتابی از شرایط بیرونی نیست، بلکه محصول تفسیر، معنا دادن و انتخابهای آگاهانه فرد است و فردی که خود را موجودی منفعل میبیند، قدرت تأثیرگذاری بر زندگی را از دست میدهد و در چرخهای از نارضایتی و بیهدفی گرفتار میشود و در مقابل، فردی که نقش فعال خود را در شکلدهی به تجربههای خود میپذیرد، میتواند با بازسازی شناختی، هدفگذاری و اقدام مؤثر، واقعیتی جدید خلق کند و این دیدگاه، پایهای برای درمانهای مبتنی بر معنا، روانشناسی انگیزشی و حتی آموزش مهارتهای زندگی در نظامهای تربیتی است.