مستند «خطوط ناپیدا» که درباره علی راشکی هنرمند نقاش فعال در زاهدان است، به نمایش درآمد و در نشست نقد و بررسی آن مطرح شد که «تصویربرداری این مستند مربوط به ۸ سال قبل است و اکنون به نسبت زمان فیلمبرداری، شرایط در سیستان متفاوت شده است؛ حتی مزارعی که در فیلم میبینید، دیگر نیست. شرایط زیست در آنجا خیلی دشوارتر شده است.»
در دومین شب از رویداد «سیستان؛ مشقت زیستن»، مستند «خطوط ناپیدا» ساخته مهدی رخشانی ۲۵ مرداد ماه در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران به نمایش گذاشته شد. سپس نشست تخصصی این جلسه با حضور مهدی رخشانی و عباس عارف برگزار شد.
به گزارش آرونو به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، مهدی رخشانی در این نشست گفت: دو نفر از کسانی که باعث شکلگیری این فیلم شدهاند، اکنون در این جلسه حضور دارند؛ استاد عباس عارف و استاد محمد تقی این دو تن هستند که در این راه خیلی کمک کردند و سبب شدند تا به سمت ساخت این فیلم بروم.
او افزود: من در دانشکده هنر زاهدان مشغول تحصیل در رشته صنایع دستی بودم و استاد علی راشکی در آنجا درس میداد و با بچههای هنر و صنایع دستی، درس نقاشی را داشت. بنابراین سالها او را میشناختم و با نگاه و علاقمندیهایش آشنایی داشتم اما هیچگاه به این فکر نکرده بودم که درباره او فیلمی بسازم. در حقیقت تلنگری که بزرگان زدند، سبب شد تا فکر کنم که میتوان وارد زندگی استاد شد.
این مستندساز ادامه داد: به این ترتیب برای ساخت مستند، نزدیک به یک سال همراه آقای راشکی شدیم و فیلمبرداری کردیم. اما بعد از دیدن راشها متوجه شدم آنها ارتباطی به علی راشکی ندارد. بنابراین تمام آنها را کنار گذاشتم. آن زمان تازه به او نزدیک شده بودم و باید با مسیر تازهای پیش میرفتم.
رخشانی با اشاره به مستند «خطوط ناپیدا» درباره شخصیت علی راشکی گفت: ما در ابتدا میبینیم که او در حال زندگی با عصا است اما از یک جایی به بعد که با سبک زندگی او آشنا میشویم، این موضوع را فراموش میکنیم. نکته جالب در فیلم جایی است که به او میگوییم، امید را تعریف کن؟ او در پاسخ میگوید: خسته شدم؛ بگذار بنشینم. تازه آنجا به خاطر میآوریم که او با عصا در حال زندگی است.
او افزود: در واقع استاد علی راشکی در حال زندگی کردن کلید واژه امید است. بر همین اساس باید بگویم در تمام این پروسه من در حال ساخت فیلم بودم و فیلم در حال ساختن من. به این ترتیب کمکم خطوط ناپیدای زندگی را در زندگی علی راشکی پیدا کردم و نتیجه مستندی شد که امروز دیدید.
این مستندساز با اشاره به زمان تصویربرداری این مستند که مربوط به ۸ سال پیش است، بیان کرد: اکنون به نسبت زمان فیلمبرداری، شرایط در سیستان متفاوت شده است؛ حتی مزارعی که در فیلم میبینید، دیگر نیست. شرایط زیست در آنجا خیلی دشوارتر شده است. به همین دلیل مدل امیدی که در این فیلم صحبت کردم هم تغییر کرده است. به صورتی که اگر امروز فرصتی مهیا شود، قطعا صحبتهای دیگری خواهم داشت.
رخشانی در بخش دیگری از صحبتهایش درباره چگونگی نمایش شخصیت متمایز علی راشکی توضیح داد: فیلم از یک جایی به بعد سعی میکند تفاوتی که در آدمها وجود دارد را نشان دهد. به عنوان مثال در جایی به علی گفته میشود که تو در حال زجر کشیدن هستی ولی او میگوید زجری نیست. در ادامه ما زیست علی را نشان میدهیم تا مخاطب ببیند که او در حال بزرگ شدن در چه جغرافیایی است.
او افزود: پدر علی در جایی از فیلم میگوید: این نقاشیهایی که علی میکشد، کارهای بیخودی است. خیلیها به من ایراد وارد کردند و گفتند: علی راشکی اسطوره ماست؛ چرا این حرف را پخش کردی؟ ولی من در جواب گفتم اتفاقا این بخش مهمی از زیست علی است. اتفاقا اگر پدر علی با او اینطور نبود، او اینقدر قدرتمند نمیشد. انگار نقاشی بخشی از زیست علی راشکی است. او خودش میگوید نقاشی و معلولیت دو بال من است. در حقیقت زیست خاص، مطالعات و مواردی از این دست آرام آرام او را به جایی رسانده که دیگر معلولیت برایش چیزی نیست. او به تعریفی از خود و جامعه رسیده که دیگر این مسائل برایش مشقت نیست.
این مستندساز در ادامه صحبتهایش گفت: علی راشکی لیسانس نقاشی و فوق لیسانس مرتبط با این رشته را در دانشگاه هنر خوانده و مسیر را به صورت آکادمیک طی کرده است. اما خودش میگوید ۴ سالگی اولین عمل روی پاهایش انجام شده است. او برای این عمل تنها در بیمارستان بوده است. میگوید وزنههایی که به پاهایش وصل میکردند تا پاهایش باز شود، از وزن خودش بیشتر بوده است اما در همان شرایط از پرستارها کاغذ و قلم میخواسته تا نقاشی کند. در واقع انگار نقاشی انتخابی بوده که او از همان سن انجام داده است.
رخشانی درباره شرایط کنونی علی راشکی بیان کرد: آقای راشکی اکنون کارگاه خودشان را در زاهدان دارد و تدریس میکند ولی از آنجایی که ما جامعه نخبهکشی هستیم، ایشان دیگر در دانشگاه نیست.
او همچنین در بخش دیگری از صحبتهایش درباره شرایط کنونی سیستان و بلوچستان توضیح داد: شرایط آن منطقه سخت و عجیب است. عکسهایی را آوردم تا مسیری را برای صحبت کردن از این سختی باز کند. چند وقتی است میخواهم در این باره فیلم بسازم ولی متاسفانه هنوز شرایط آن فراهم نشده است. زیرا اجازه ساخت داده نمیشود. ما در موضوع مشکلات سیستان یک نگاه ژورنالیستی داریم که بیشتر به سمت اینستاگرام رفته و مسئله را سطحی جلوه میدهد. در صورتی که باید روی زندگی مردم آنجا تمرکز کنیم تا نگاه جامعتری نسبت به موضوع داشته باشیم.
در ادامه جلسه عکسهای مهدی رخشانی از شرایط مردم سیستان به نمایش گذاشته شد. رخشانی در خلال نمایش این عکسها که تصاویری دردناک از آسیبهایی بود که بر اثر سوختبری برای افراد رخ داده بود، داستان زندگی برخی از آنها را روایت کرد.
در بخش دیگر این مراسم عباس عارف (منتقد و پژوهشگر) درباره «کمال ایران و حال سیستان در تاریخ» سخن گفت و در بخش پایانی سخنانش گفت: بلوچستان از همه ایران ثروتمندتر بوده و پر از ذخایر اورانیوم و طلا و… است. عاجزانه خواهش میکنم گوهر و جوهر ایرانی خود را بیدار کنیم و کمپین میلیونی را از همین جا راه بیاندازیم و خطاب به سازمان ملل نامه بنویسیم و حقآبه زابل را بگیریم. اگر سیستان برود، وای بر بلوچستان میشود. یک همسایه شرقی داریم که یک میلیون خطرناکتر از بقیه است.
مدیریت این جلسه برعهده سامان بیات بود.
انتهای پیام