به گزارش خبرنگار مجله آرونو، هفدهم مرداد ماه سال ۱۳۷۷، محمود صارمی، خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی در کنسولگری ایران در مزارشریف به دست تروریستهای طالبان به شهادت رسید و به همین دلیل این روز به عنوان روز خبرنگار نامگذاری شده است.
نامگذاری روز خبرنگار در این روز از مردادماه، بیانگر اهمیت رسالت چنین حرفهای است. حرفهای که حساسیت، جسارت، استرس و صدالبته فوریت و روزآمدی با آن عجین است و شاغل و فعال این حرفه، برای بیان و انعکاس واقعیت از پا نهادن به میدانهای سخت و نیمهسخت واهمه و ترسی به خود راه نمیدهد.
خبرنگار مرد روزهای خطر است؛ هم باید مردمدار باشد و هم با مسئول، مدیر، کارشناس و هر آن کسی را که در بانک تلفنی و سررسید روزشمار او جای دارد، ارتباط بگیرد و در گزارشها، مکتوبات و تولیدات خود از آنها بهره ببرد.
قدیمترها سررسید و سالنامه خبرنگار نقش محوری در نوشتن و برداشتن و آرشیو متنی او داشت و در یک دهه اخیر، سررسید کاغذی جای خود را به گوشیهای تلفن همراه و پلتفرمهای موبایلی و مجازی دادهاند.
او هر روز با سوژهها و اخبار ریز و درشت متعددی روبرو است و زمانی که خود برای تولید محتوای رسانهای دست به کار میشود از هر گوشه و کناری که دیده و خوانده برداشت خود را در نگاشتن با قلمی متفاوت به تحریر در میآورد.
زردنویسی ممنوع
خبرنگار بیش از حواشی، به متن توجه دارد چرا که میداند با اینکه باید به حاشیه هم توجه داشت اما زیاد از حد شدن این توجه به زردنویسی منتهی میشود و از کیفیت و ارزش کارش میکاهد.
او تیتر گمراه کننده نمیزند تا با جذابیت کاذب مشتری جذب کند؛ در حقیقت دوری از زردنویسی در خبرنگاری و روزنامهنگاری واقعی یک اصل در این حرفه است.
اصلی که اگر رعایت میشد این حجم از اخبار زرد بویژه در فضای مجازی و برخی زردنویسها را شاهد نبودیم و عرصهای سالمتر در جهان ارتباطات و اطلاعات را مشاهده میکردیم.
خبرنگار خوب بین دادههای بیاهمیت غرق نمیشود و از دل انبوه محتواها و کاراکترهای نرم، سخت و خنثی به سلامت خود را عبور میدهد تا جامعهای را که او در آن مسئولیت خطیر آگاهیبخشی منطقی دارد نیز سالم بماند و از آسیبها مصون باشد.
خبرنگار در همه ادوار تنها یک نویسنده خبر یا گزارشگر و یادداشتنویس صرف نبوده و گاهی در نقش مشاور امین یک مدیر و مجموعه دولتی و خصوصی هم نقش ایفا کرده است.
مشاوری که صدالبته با دیگر مشاوران تفاوتهایی دارد و قلم و بیان او همزمان انتقادی و پیشنهادی است و نیمنگاهی به رخدادهای پیرامونی هم دارد. جنس کارش او را بهگونهای تربیت کرده که حتی اگر روزی مسئول و مدیر یک مجموعه هم شود دیدگاه و نگاهش، با دیگران متفاوت است و زوایای پیدا و پنهان هر رویداد و رخدادی را بهتر از دیگران میبیند و در تصمیم گیریهایش لحاظ میکند.
خبرنگار از جمله روزآمدترین مشاغلی است که بواسطه درگیر بودنش با انواع محتواهای رسانهای باید روزآمدترین پدیدهها، علوم، دانشها و فناوریهای ارتباطی و حتی غیررسانهای را بشناسد و زودتر از دیگران متاورس، هوش مصنوعی و دیگر محیطها و فضاهای مجازی را بشناسد.
سواد رسانهای؛ خبرنگاران و مدیران رسانه
چندسالی است سواد رسانهای پای ثابت طرح مسئله در جامعه ایرانی شده و از سوی مؤسسات و نهادهای مختلف دولتی و فرهنگی، دورهها و کلاسهای مختلفی در همین رابطه برای اقشار مختلف، بویژه جوانان و نوجوانان برگزار میشود.
بهطور طبیعی روزنامه نگاران و خبرنگاران هم در خط مقدم این مسئله روز جامعه ایرانی جای دارند و علاوه بر اینکه خودشان باید در سواد رسانه بروز باشند، دیگران را هم باید باسواد کنند.
سواد رسانهای در دنیای امروز و با خوراکهای سمی و زهرآگینی که در فضاهای مختلف رسانهای منتشر میشود، لازمهای ضروری و ضرورتی لازم است.
باید اشاره کرد که حتی بخشی از هیجانزدگی و برانگیختگی افراد در جریان برخی حوادث و ناآرامیها ناشی از همین بیسوادی و کمسوادی رسانهای است.
امروزه حتی مدیران رسانه و حتی مدیران سایر بخشها هم باید سواد رسانهای را فرابگیرند و تمرین کنند. داشتن سواد رسانهای برای یک مسئول لزوماً حول اظهاراتش رقم نمیخورد، گاه درک صحیح از اینکه سکوت عالمانه و همراه با تدبیر خود نشان از داشتن سواد رسانهای است نیز مورد توجه است.
پس منظور از سواد رسانهای درک مبتنی بر شرایط (اعم از سکوت یا کنش) مدنظر است و شامل محورهایی از جمله: رصد همهجانبه، پرهیز از نگرش تکبعدی، واژهگزینی اقناعی، پرهیز از کندروی و تندروی، نگاه دایرهای نه خط سکوت عالمانه، اظهارنظر مدبرانه، ساخت روایت جریانساز، پرهیز از ساخت دوقطبی، توجه به فرامتن، فهم پازلسازی رسانههای معاند و مدیریت بحران نه تقویت آن میشود.
مدیر رسانه بدون سواد رسانه محکوم به شکست رسانهای است و سایر مدیران نیز بدون این سواد، دست کم گرفتار حاشیهها خواهد شد و در ورطه عملکرد لاکپشتی محافظهکارانه خواهد افتاد؛ در این مورد خاص به کار گرفتن یک خبرنگار در قامت مشاور رسانهای برای این مدیر سودمند خواهد بود.
امروز این رسانه است که جهانی را بالا و پایین میکند و نداشتن سواد رسانهای در هر سطح و جایگاهی به منزله بیسوادی محض است. این تعبیر همان نظریه ژوزف گوبلز معروف است که گفته بود رسانه بر مخاطب اثر مطلق میگذارد و حرف و سخن او در سایه همان بیسوادی رسانهای است که محقق میشود.
این بیسوادی یا کمسوادی خطرناک به تبیینگری فعالان و استادان رسانه نیازمند است تا سلامت رسانهای جامعه را تضمین کند و مانع فراگیری اخبار زرد و ضد و نقیض و زاییده افکار مریض شود.
یادداشت از: محمود افشاری خبرنگار مجله آرونو