به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، در دنیای پرشتاب امروز، نبرد میان حقیقت و تحریف شکل تازهای از جنگ را به خود گرفته است؛ «جنگ روایتها» نبردی است که در آن رسانهها، ابزار اصلی هدایت افکار عمومی به شمار میروند. در این میدان، روایتگری صحیح یا تحریفشده میتواند بهگونهای سرنوشتساز، بر هویت ملی و انسجام اجتماعی تأثیر بگذارد.
پژوهشهای علمی و تجربیات بینالمللی نشان میدهد رسانهها، بهویژه در بزنگاههای بحرانی، نقشی کلیدی در ایجاد همدلی عمومی و تقویت هویت جمعی ایفا میکنند. در چنین شرایطی، رسانههایی که با رویکرد حرفهای، مسئولانه و واقعگرایانه عمل میکنند، قادر هستند فضای اعتماد اجتماعی را تقویت کرده و حس تعلق و مشارکت ملی را افزایش دهند.
تجربه جنگ ۱۲ روزه در کشور، نمونهای قابل توجه از این نقشآفرینی رسانهها بود؛ در این دوره، رسانههای ملی با اطلاعرسانی دقیق و تحلیلهای شفاف توانستند تصویر واقعی وقایع را برای افکار عمومی ترسیم کنند. این عملکرد موجب افزایش اعتماد مردم به رسانههای داخلی و تقویت انسجام اجتماعی در آن مقطع شد.
در نقطه مقابل، رسانههای معاند و وابسته به جریانهای دشمن تلاش میکنند با بهرهگیری از تکنیکهای جنگ شناختی، تصویری مبهم، اغراقآمیز و بحرانزا ارائه دهند. این رسانهها با تفکری جهتدار و تحریفشده میکوشند تا پیوندهای ملی را تضعیف کرده و جامعه را به سوی واگرایی سوق دهند.
اگر قرار است همبستگی اجتماعی حفظ و تقویت شود، باید رسانهها به آینهای شفاف از واقعیتها بدل شوند و مخاطبان، ناظران هوشمند و تحلیلگر باشند. جنگ روایتها، جنگی خاموش اما عمیق است که پیروزی در آن تنها با شفافیت، آگاهی و مسئولیتپذیری ممکن خواهد بود.
تمرکز بر ارزشها و اهداف مشترک، عامل تجربه موفق همبستگی ملی در جریان جنگ ۱۲ روزه
محسن شهاب، جامعهشناس و مدرس دانشگاه فرهنگیان با اشاره به نقش رسانهها در ایجاد و حفظ همبستگی و وحدت ملی به خبرنگار مجله آرونو میگوید: رسانههای کشور باید تمرکز خود را بر تقویت وحدت ملی بر پایه ارزشهای مشترک عمومی معطوف کنند؛ ارزشهایی که مورد مطالبه و خواست بیشتر جامعه است، از جمله حس وطندوستی، تعلق به میهن و بهرهمندی از رفاه و امکانات زندگی.
وی میافزاید: تجربه همبستگی ملی در جریان جنگ ۱۲ روزه، نمونهای موفق از این انسجام بود که بر هویت ملی تمرکز ویژهای داشت و اکنون نیز ضروری است که پس از پایان آن جنگ، همان مسیر با همان جدیت و انسجام پیگیری شود و استمرار داشته باشد.
این جامعهشناس ادامه میدهد: رسانههای خارجی و معاند با هدف ضربه زدن به این انسجام ملی، در تلاش هستند تا با ایجاد تفرقه، شکاف اجتماعی و جدایی میان آحاد مردم، همبستگی شکلگرفته را تضعیف کنند. از اینرو، ضروری است در برابر این هجمههای دشمنانه با هوشیاری و پایداری ایستادگی کنیم و همچنان تمرکز خود را بر تقویت ارزشهای مشترک ملی معطوف بداریم.
شهاب با بیان اینکه از منظر جامعهشناسی، هیچ متغیری بهطور مطلق مستقل نیست، بلکه تمام متغیرها در ارتباط متقابل قرار داشته و بر یکدیگر تأثیر میگذارند، عنوان میکند: ضروری است که ابتدا اولویتها بهدقت شناسایی و تعیین شود، سپس متناسب با اهمیت هر اولویت، تمرکز و تلاش بیشتری در جهت حل آنها صورت گیرد تا در نتیجه، بعضی دیگر از مشکلات و چالشهای جامعه نیز بهتبع آن کاهش پیدا کند و رفع شوند.
افزایش چشمگیر اعتماد عمومی در جنگ ۱۲ روزه
وی با اشاره به نقش رسانهها در بازتاب اخبار اضافه میکند: در رسانههای معاند که از سوی دشمنان کشور اداره میشوند، بعضی از چالشها با اغراق و از زوایای خاصی بازتاب داده میشود تا فضای ناامیدی و بیاعتمادی ایجاد شود.
استاد و مدرس دانشگاه خاطرنشان میکند: در این میان، رسانههای داخلی باید با رویکردی واقعگرایانه، ضمن تشریح اصل موضوع به تبیین راهکارها، اقدامات مؤثر و ابعاد گوناگون آن بپردازند تا مخاطبان با درک صحیحتری از مسائل به رسانههای داخلی اعتماد بیشتری پیدا کنند.
شهاب میافزاید: در جریان جنگ ۱۲ روزه، اعتماد عمومی به رسانههای ملی بهطور چشمگیری افزایش پیدا کرد، چرا که در این مقطع، حقایق و واقعیتها با دقت بیشتری برای افراد تبیین و تحلیل شد؛ این رویکرد حرفهای و مسئولانه رسانهها در اطلاعرسانی موجب شد، مخاطبان با اطمینان بیشتری به آنها رجوع کرده و روایت رسمی را بهعنوان مرجع اصلی اخبار و تحلیلها بپذیرند.
وی با اشاره به اهمیت توجه به سواد رسانهای به ویژه در شرایطی که با جنگ رسانهای روبهرو هستیم، تاکید میکند: افزایش سواد رسانهای از جمله وظایف مهمی است که بر عهده مردم قرار دارد و ضروری است افراد جامعه در این زمینه از دانش و مهارت کافی برخوردار باشند؛ هرچند آموزشهایی در این زمینه در مدارس ارائه میشود، اما این روند همچنان نیازمند توسعه و بهبود جدی است.
این جامعهشناس با تاکید بر اینکه تنها مسیر مؤثر و پایدار، ارتقای آگاهی و توان تحلیل رسانهای در میان مردم است، میگوید: در ابتداییترین سطح، لازم است افراد بیاموزند که نباید تنها به یک منبع خبری بسنده کنند، بلکه باید با گوشدادن به دیدگاههای مختلف و تحلیل آنها، به درک جامعتری از واقعیتها دست پیدا کنند.
انسجام و فضای روانی جامعه بهطور جدی مورد هدف دشمن قرار گرفته است
علی صالحی، کارشناس و فعال رسانه با تاکید بر اینکه پیروزی مقتدرانه جمهوری اسلامی ایران، سیلی محکمی به آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی وارد کرد که باید بهطور شایسته در حافظه تاریخی ملت ثبت شود، به خبرنگار مجله آرونو میگوید: در پی این پیروزی، شاهد شکلگیری اقداماتی با رویکردی نمایشی یا طرح فریب از سوی طرف مقابل هستیم که در پنج محور دنبال میشود که شامل کنترل افکار، ایجاد فضای رعب و وحشت، القای ناکارآمدی تلاشهای گروههای مختلف غیرنظامی و نظامی، تضعیف نقش رهبر انقلاب در هدایت جنگ و کوچکنمایی دستاوردهای ایران است.
وی میافزاید: دشمن برای ایجاد تصویری نادرست از پیروزی خود، تلاش میکند و با بزرگنمایی ساختگی موفقیتهای جبهه مقابل و وعدههایی همچون خروج گروههایی مانند تحریرالشام از فهرست تروریستی یا لغو تحریمها، در حالیکه بیش از ۵۰۰ حمله به خاکشان صورت گرفته، در پی القای تسلیم ملت ایران هستند.
این کارشناس رسانه با بیان اینکه در روزهای اخیر، انسجام و فضای روانی جامعه بهطور جدی مورد هدف دشمن قرار گرفته است، ادامه میدهد: دشمن تلاش دارد با فعالسازی کانونهای دو قطبیسازی، آرامش جامعه را بر هم بزند، همچنین پرداختن به موضوعاتی نظیر برداشتن تحریمهای سوریه و بازی با مکانیزم ماشه، دو نمونه دیگر از تلاشهای دشمن برای شرطیسازی جامعه به شمار میرود.
صالحی عنوان میکند: به علاوه دشمن با القای این گزاره که مشکلش با جمهوری اسلامی است و نه با ایران، سعی دارد عملکرد مسئولان را منشأ مشکلات معرفی کند و این در حالی است که با رجوع به بیانات رهبر معظم انقلاب درباره تاریخ ایران و سوابق دشمنی رژیم صهیونیستی علیه کشورمان، بهروشنی میتوان دریافت که دشمنی آنها سابقهای طولانی دارد و در هر دوره با بهانهای جدید، آن را دنبال کردهاند و مسائلی همچون برنامه هستهای، حقوق بشر، موضوعات زنان و مانند آنها، تنها بهانههایی برای این دشمنی دیرینه است.
وی اضافه میکند: به نظر میرسد هدف نهایی این مجموعه اقدامات اثرگذاری جنگ روانی، ارعاب و تخریب باور مردم نسبت به موفقیتها است و راهکار مقابله، حفظ انسجام ملی، تقویت اقتدار بینالمللی و روایت دقیق و مستند پیروزیهای ۱۲ روزه است.
سه محور «انسجام ملی»، «اقتدار ایران» و «پیروزی در برابر استکبار» باید در دستور کار کوتاهمدت و میانمدت قرار گیرد
این فعال و کنشگر رسانه با اشاره به اینکه در شرایط فعلی به جز فضای نظامی و آفندی، دو نقطه قوت جدی قابل تحلیل است، خاطرنشان میکند: نخست نوع نگاه مردم ایران به حوزه نبرد برای وطن و دوم، انسجام و وحدت میان مردم که سبب خاکستر شدن تلاش دشمن برای تأثیرگذاری بر فضای اجتماعی به دنبال ایجاد جنگ تحمیلی بود؛ تلاش ما در این راستا باید تقویت این دو عنصر فرهنگی و اجتماعی باشد تا در ادامه مسیر به نظام آفندی ما کمک شود.
صالحی میافزاید: حضور و پشتیبانی مردم، زمینهساز بازدارندگی پایدار خواهد بود. این نسخهسازی برای سایر کشورهای منطقه نظیر سوریه، عراق، ترکیه، عربستان و پاکستان نیز در حال تکرار است که در صورت پیشروی دشمن، شرایط آن کشورها نیز دگرگون خواهد شد.
وی با بیان اینکه امروز استمرار خدمترسانی با تمرکز بر حفظ انسجام ضروری است، تاکید میکند: سه محور انسجام ملی، اقتدار ایران و پیروزی در برابر استکبار باید در دستور کار کوتاهمدت و میانمدت قرار گیرد، همچنین باید هزینههای سیاسی، اقتصادی و نظامی دشمن برای مردم تبیین شود.
کارشناس و فعال رسانه میگوید: تصویر واقعی دشمن از آنچه که در ذهن خود ترسیم کرده است، فاصله دارد و این تصویر فروریخته باید بهدرستی و هوشمندانه در جامعه بازنمایی شود.
صالحی با تاکید بر اینکه شش دسته اقدام اساسی را برای مقابله با جنگ روایتها در این شرایط باید در دستور کار مراکز فرهنگی و رسانهای باشد، عنوان میکند: این موارد شامل تبیین چرایی جنگ، روایت تاریخ ایران، تقویت روال جاری خدمترسانی، حفظ انسجام ملی و شکستن مارپیچ سکوت، جذب مؤثر نهادها و افراد تأثیرگذار و تعاملات بینالمللی است.
جنگ روایتها فراتر از یک مفهوم رسانهای ساده است؛ این نبردی بر سر حقیقت، هویت و وحدت ملی است و رسانهها نقش کلیدی در شکلدهی به این جنگ دارند که میتوانند پل اعتماد و همبستگی یا ابزاری برای ایجاد شکاف و تفرقه باشند. تجربههای موفق نشان میدهد که تنها با شفافیت، صداقت و مسئولیتپذیری رسانهها و افزایش سواد رسانهای مردم، میتوان این نبرد پیچیده را به سود جامعه و همبستگی ملی پایان داد. امروز بیش از هر زمان دیگری، همدلی و آگاهی، کلید مقاومت در برابر جنگ روایتها و تضمین آیندهای پایدار برای کشور ماست.
در این میدان، انکار مشکلات از سوی رسانههای رسمی نهتنها راهحل نیست، بلکه میتواند اعتماد عمومی را خدشهدار کند. رویکرد درست، پذیرش واقعیتها، تحلیل آنها و ارائه راهحلهای مؤثر از مسیر اطلاعرسانی دقیق و اقناعکننده است.
در کنار عملکرد رسانهها، ارتقای سواد رسانهای جامعه نیز اهمیتی دوچندان دارد. جامعهای که بتواند روایتهای مختلف را تحلیل کند، بهسادگی قربانی جریانهای تحریف و عملیات روانی نمیشود. این آگاهی، باید از نظام آموزشی آغاز شود و با آموزش عمومی، رسانهها و تلاش فردی شهروندان تداوم پیدا کند.