خبرگزاری مجله آرونو؛ فرزانه دهقانی، دکترای مدیریت رسانه و اطلاعات در یادداشتی نوشت: «امروزه رسانه جزئی جداییناپذیر از زندگی روزمره انسان است؛ در دنیای امروز رسانهها و فناوریهای جدید اطلاعاتی و ارتباطاتی همچون گوشیهای هوشمند تلفن همراه، تبلت، همچنین ظهور شبکههای اجتماعی، امکانات جدیدی را در جوامع فراهم کرده است، افراد جامعه نیز برای استفاده از قابلیت این فناوریهای رسانهای، نیازمند دانش و مهارتهای جدیدی هستند که به این مهارتها سواد رسانهای و اطلاعاتی گفته میشود.
سواد رسانهای و اطلاعاتی این فرصت را در اختیار کاربران قرار میدهد تا قضاوت آگاهانه در خصوص رسانهها و پیامهای آن داشته باشند، هدف از سواد رسانهای و اطلاعاتی رشد تفکر انتقادی و مهارتهای یادگیری برای اجتماعی شدن و داشتن شهروندان فعال است.
در تعریف ابتدایی یونسکو افراد باسواد کسانی بودند که توانایی خواندن و نوشتن را داشتند، بهتدریج تعاریف «سواد» از نظر یونسکو در عصرهای متفاوت شد، تا اینکه در عصر اطلاعات و رسانه خواندن و نوشتن نه تنها نشاندهنده سواد نیست، بلکه اگر سواد باسواد اطلاعاتی و سواد رسانه همراه نباشد، میتواند به نادانی بیشتر ناشی از پذیرش اطلاعات گمراهکننده و نادرست منتهی شود.
سواد رسانهای و اطلاعاتی کمک میکند در روزگاری که مخاطب با حجم زیاد اطلاعات درست و نادرست بمباران میشود، بتواند مطالب درست و نادرست و بیطرف و هدفمند را تا حد امکان از یکدیگر تفکیک و بر اساس سلیقه و خواست واقعی خود آنها را انتخاب، دریافت و تحلیل کند.
سواد رسانهای و اطلاعاتی ترکیبی از دانشها، نگرشها، مهارتها و تجربیات مورد نیاز برای دستیابی، تحلیل، ارزیابی، استفاده، تولید و برقراری ارتباط با اطلاعات و دانش به صورتی خلاقانه، قانونی و اخلاقی با تأکید بر حقوق انسانها است.
افراد باسواد رسانهای و اطلاعاتی میتوانند انواع مختلف رسانهها، منابع و مجراهای اطلاعاتی را در زندگی خصوصی، شغلی و عمومی خود به کار برند، آنها میدانند چه موقع و چه اطلاعاتی نیاز دارند، برای چه، کجا و چگونه آن را دست آورند، همچنین این که چه کسی و چرا اطلاعات را تولید کرده و نیز نقش، مسئولیت و عملکرد رسانه و فراهمکنندگان اطلاعات را درک میکنند؛ آنها میتوانند اطلاعات، پیامها، اعتقادات و ارزشهایی را که در رسانه و در هر تولیدکننده دیگر محتوا نقل شده تحلیل و اطلاعات را ارزشگذاری کنند.
شهروندانی که در پرتو سواد رسانهای به چنین توانایی و مهارتهایی دست مییابند، با قدرت نقادی و پرسشگری راه را بر هر نوع انسداد و تحریف میبندند و امکان کنترل اطلاعات و آگاهی و سرمایهگذاری بر جهل انسانها را مسدود و به گزینهای عبث و بیاثر تبدیل میکنند، از سوی دیگر تجهیز شدن به چنین مهارتهایی به افزایش قدرت ابتکار، خلاقیت و شکوفایی استعداد و توانایی حل مسئله افراد کمک میکند و از آنان شهروندانی گزینشگر، فعال، پرسشگر، نقاد و مشارکتجو میسازد که قادر خواهند بود در برابر انواع تلقینها، عقاید قالبی و پیشداوریهای رسانهها مقاومت کنند.
پس در عصر دیجیتال در حالی که در جریان زندگی روزمره از میان فضایی غنی از پیامهای رسانهای عبور میکنیم هر کس باید با در نظر گرفتن نیازهای خاص خود، راهبردی شخصی داشته باشد که بر فرآیند اثرگذاری رسانهها، کنترل بیشتری داشته باشد؛ فرآیند اثرگذاری در حال حاضر زیر سلطه رسانهها قرار دارد و این راهبرد باید بهگونهای باشد که به یاری آن مخاطب بتواند بهتدریج، آگاهی خود را نسبت به فرآیند اثرگذاری ارتقا دهد و کنترل بیشتری بر این فرآیند داشته باشد.»