به گزارش خبرنگار مجله آرونو، نداشتن سواد رسانهای در دنیای پیچیده امروز، یعنی هر مطلبی را بدون تحقیق و بررسی پذیرفتن. این جمله شاهکلید مبحث مهم سواد رسانهای است و بهخوبی اهمیت این مقوله مهم ارتباطی را میرساند.
ارتقا سطح سواد رسانهای یکی از نیازهای ضروری جوامع امروز است. سطح بالای سواد رسانهای، افراد جامعه را با بینش و قدرت تشخیص قویتر و مهارتهای بیشتری برای تفسیر انواع پیامها تجهیز میکند.
ازجمله اهداف مهم سواد رسانهای این است که مخاطب منفعل را به مخاطب فعال و مخاطب فعال را به مخاطب هوشمند تبدیل کند و ارتقا دهد. سواد رسانهای بحث نوینی است که در کشور ما و بیش از دو دهه است در کشورهای توسعهیافته مطرح است. بهراستی سواد رسانهای و موضوع نوجوان چه رابطهای میتوانند داشته باشند؟
بسیاری از اندیشمندان، رابطه سواد رسانهای، تعاملات و هیجانات اجتماعی را مستقیم و پیچیده میدانند. آنچه در عصر امروز از اهمیت ویژهای برخوردار است، قدرت رسانه، سواد رسانهای و قدرت و میزان آن، روی گروه سنی نوجوان است. اما در کنار این موارد پرسشهای کلیدی مطرح میشود که پاسخ به آن میتواند اهمیت سواد رسانهای دراین گروه سنی را مشخص کند.
پرسشهایی همانند بهراستی سطح سواد رسانهای در بین نوجوانان کشورمان به چه میزان است؟ تحقیقات و سیاستهای کلی کشورمان در بحث نوجوانان و آموزشها در این بخش به چه شکلی است و چه راهبردی را دنبال میکند؟
ازاینرو خبرگزاری مجله آرونو در پنجمین برنامه نقد و نظر خبرگزاری با عنوان «نوجوان، سواد رسانهای و هیجانات اجتماعی» که با حضور حسین حق پناه، صاحبنظر و مدرس حوزه سواد رسانهای، سیدمحمد صادق سجادزاده، جامعهشناس و کارشناس حوزه نوجوان، احمد فروزبخش، مدرس سواد رسانهای، بهناز عابدی، مدیر فرهنگسرای رسانه شهرداری اصفهان، حامد کمال، مدرس سواد رسانهای و مجید شریفیفر، جامعهشناس و کارشناس حوزه سواد رسانه برگزار شد به واکاوی سطح سواد رسانهای در کشور بهویژه نوجوانان و تأثیر این مهارت در کنترل هیجانات منفی اجتماعی در این گروه سنی پرداخته شد که مشروح آن را در ذیل ازنظر میگذرانید.
نبود آمار دقیق سطح سواد رسانهای در کشور
حسین حقپناه، مدرس سواد رسانهای اظهار کرد: رسانه میتواند، جامعهای که سطح سواد رسانهای پایینی دارد را در دست بگیرد حال باید پرسید این در کشور ما چگونه است؟ متأسفانه در پاسخ به این پرسش باید گفت آمارها و دادههای دقیقی در این رابطه در دست نیست عمده مصاحبهها و گفتوشنودها در این رابطه، فرضیات یا برداشتها درباره این است که مواجهه نوجوانان با رسانهها چگونه است، بنابراین بهترین پاسخ به این پرسش این است که پاسخ بدهم نمیدانم!
وی خاطرنشان کرد: چند سال قبل بود که تولید و رویش وبلاگها را در مقطعی داشتیم اما مجددپرسشهایی را مطرح میکند که همان زمان چرا نتوانستیم از ظرفیت پیامرسان داخلی استفاده کنیم. سیاستهایی که آموزشوپرورش در بخش سوادرسانهای دنبال میکند، اثرگذار بوده است؟ که در پاسخ ذکر دو نکته لازم و ضروری است. اول اینکه آیا توانستهایم از فرصت فناوریهای ارتباطی استفاده کنیم یا خیر؟ و دوم اینکه از فرصت آموزش رسمی سواد رسانهای بهره بردهایم یا خیر؟ برای پاسخ به پرسش اول باید اینگونه پاسخ دهیم که مقوله سواد رسانهای بر مصرف تمرکز دارد. بنابراین این مصرفکننده است که باید در برخورد با رسانهها توانمند شود. این مهم با دسترسی، مشارکت و درنهایت تبدیل مصرفکننده به تولیدکننده فعال رسانهای اتفاق میافتد.
این صاحبنظر و مدرس حوزه سواد رسانهای ادامه داد: طبیعی است که از سمت تولیدکنندگان محتوای سواد رسانهای، صاحبان پلتفرمها و سیاستگذارانی که برای آنها مسائل زیرساختی معماری رسانه مهم است، اولویت چندانی در بخش ارتقا سواد رسانهای شاهد نیستیم چراکه بیشتر اوقات این موارد باهم دچار تعارض میشوند، چراکه اگر قرار باشد مخاطبی داشته باشیم که بهخوبی بتواند پیامهای آشکار و پنهان رسانه را درک کند، رژیم مصرف رسانهای را اتخاذ کند که هر چیزی را نخواند، نشنود و نبیند و بخواهد وارد فضای مشارکت انتقادی و تعامل با تولیدکنندگان محتوای رسانه شود این درمجموع به سود شرکتها و حاکمان رسانه نیست، چون درجاهایی منجر به کاهش تأثیرپذیری میشود.
وی اضافه کرد: چالش بین آموزش سواد رسانهای و تولیدات رسانهای این مسئلهای است که سالهای سال است در دنیا مطرح است. بنابراین آنچه مهم است نهادهای بالادستی هستند که بتوانند ارتباط بین صنایع رسانهای و مخاطب را تنظیم کنند. بهنوعی سواد رسانهای یک سپر دفاعی در دست مخاطب است تا در مواجهه باانگیزهها و اهداف گوناگون تولیدکنندگان رسانهای بیپناه و بیدفاع نباشد و مخاطب بتواند گزینشگرانه با محتوای رسانه برخورد کند.
حق پناه بابیان اینکه مفهوم گزینشگری یکی از شاخصهای اصلی مخاطب فعال در رسانه است، ادامه داد: در حال حاضر یکی از راههای اصلی برای ما این است که با کنترل و نظارت از بالا به پایین و با محدودسازی دسترسی مخاطب، بتوانیم خیلی از آسیبها را کنترل کنیم و چه نیازی است که خود مخاطب را توانمند کنیم.
تأخیر ۵۰ ساله ورود مبحث سواد رسانهای به فضای آموزشی کشور
وی افزود: سواد رسانهای با یک تأخیر حداقل ۵۰ ساله نسبت به آموزش عمومی، وارد فضای آموزش عمومی کشورمان شده است؛ در حالی سواد رسانهای از دههها گذشته در کتابهای پیشدبستانی تا پیشدانشگاهی کشورهای مختلف دنیا شده است.
این صاحبنظر و مدرس حوزه سواد رسانهای اضافه کرد: برخی از آموزشها و مفاهیم مرتبط باسواد رسانهای در پایههای پایینتر تحصیلی و در کتابهای دیگر مانند مطالعات اجتماعی، سبک زندگی و آمادگی دفاعی به شکل انضمامی آمده است. واقعیت این است که هیچکدام از این موارد باوجوداینکه لازم است، اما کافی نیست. محوری که میتواند یک تغییر جدی ایجاد کند، تغییر نه در محتوا بلکه در نگاه و باور عاملان و متولیان تعلیم و تربیت است.
وی تاکید کرد: ابتدا باید از معلم تا مدیر مدرسه و مدیران آموزشوپرورش باور داشته باشند که رسانه عنصری کلیدی در تعلیم و تربیت است و سواد رسانهای یک مهارت کلیدی است. دوم اینکه آموزش سواد رسانهای را منحصر به آموزش رسمی و یک کتاب ندانیم. این باید به یکی از سیاستهای حاکم بر بستههای یادگیری و برنامههای درسی در نظام آموزشی تبدیل و به یک اولویت جدی در نظام آموزش رسمی ما به آن پرداخته شود که از اتفاق رسانه ملی در این رابطه نقش مهمی دارد.
حق پناه ادامه داد: پرسشی که مطرح میشود این است که آیا آموزش مدارس باعث ارتقا سواد رسانهای در بین دانشآموزان شده است؟ تا وقتیکه پژوهشهای قابل استناد در حوزه دانشگاهی نداشته باشیم نمیتوانیم پاسخ دقیقی برای این پرسش داشته باشیم؛ البته ممکن است مطالعاتی انجامشده باشد و بنده هم اطلاع نداشته باشم.
وی اضافه کرد: اعتبارسنجی آموزشوپرورش در سال اولی که کتاب تفکر و سواد رسانهای چاپ شد و در مدارس تدریس شد، نشان میدهد که در حوزه تفکر انتقادی شاهد افزایش نگاه نقادانه بین نوجوانان هستیم، اما کمترین مصرف را در تغییر رژیم مصرف داشتهایم.
با سلبریتیزه شدن فرهنگی جامعه روبهرو هستیم
مدرس سواد رسانهای اظهار کرد: در جریان و وقایع اخیر کشور گفته میشود نوجوانان بیشتر در این ناآرامیها حضور داشتند در صورتیکه مشاهدات میدانی خلاف این را اثبات میکند. شاید در هفته اول شلوغیها حضور نوجوان را جدیتر داشتیم. البته در اینجا وقتی از نوجوان سخن به میان میآید، منظور گروه سنی ۱۲ تا ۱۸ سال است. آنچه بعد از اوایل ناآرامیها رخ داد این بود که به سمت خشونت رفت و بهندرت بود که شاهد حضور نوجوانان در آن فضاها بودیم.
وی خاطرنشان کرد: ما فکر میکنیم ماجرا، ماجرای برچسبزنی و به انحراف کشاندن موضوع برای تحلیل است. چه شد که نوجوان مهم شد و تا پیشازاین مهم نبود؟ واقعیت این است که نوجوان همیشه مهم بوده و برای آن ساختاری به وسعت و بزرگی آموزشوپرورش تعریفشده است. امروز هم طرحها، بنیادها و خانه نوجوان افتتاحشده اما این را خیلی به صلاح نوجوان در بلندمدت نمیبینیم زیرا اگر نوجوان را مسئله میدانیم باید بپذیریم بهاندازه کافی برای آن ساختار، فرآیند و مدیر وجود دارد.
حقپناه اضافه کرد: ۳۵ دستگاه در حوزه حجاب مسئولیت دارند و تنها ارگانی که این تکلیف را درست انجام میدهد نیروی انتظامی است که احتمال زیاد امروز با عواقب آن روبهرو شده است.
وی اظهار کرد: هم پژوهش داخلی و پایاننامههای مختلفی در این زمینهداریم و هم پیمایشها و پژوهشها در جامعه سلبریتی زدهای مثل جامعه آمریکا وجود دارد. آنچه خروجی اینها نشان میدهد این است که سلبریتی مهم نیست، بلکه سلبریتیزه شدن فرهنگی جامعه مهم است. در حقیقت اینطور نیست که بگوییم نوجوانان ما از سلبریتیها تأثیرپذیری کامل دارند و هر چه آنها بگویند، انجام میدهند؛ که اگر قرار بود این محقق شود، رئیسجمهور ایران در سال ۹۶ باید فردی دیگر میشد و همین تحلیلهای غلط و شبهعلمی هم آن زمان وجود داشت.
محقق و مدرس سواد رسانهای تصریح کرد: سلبریتیها بلندگوهای خوبی هستند و ذات سلبریتیها مبتنی بر دیده شدن و در مرکز توجه قرار داشتن است و موتور محرکه و سوخت آن توجهی است که از مخاطبان خود به عاریت میگیرند. سلبریتی خوب میداند چگونه هر حرفی را جوری بزند که توجهها را به خود جلب کند اما آیا مخاطب هر چه را میبیند و میشود میپذیرد؟
خوانش مطالعات نوجوان از سلبریتیها خوانش مذاکرهای است
وی ادامه داد: مطالعات نشان میدهد خوانش مطالعات نوجوان از سلبریتیها خوانش مذاکرهای است که در نظریه دریافت به آن توجه میشود. یعنی هر چیزی را که سلبریتی میگوید مخاطب نمیپذیرد؛ اما یک نکته اینکه پس چرا در شلوغیهای اخیر شاهد اثرگذاری سلبریتیها بودیم؟
حقپناه با اشاره به اینکه در مسئله سلبریتیزه شدن فرهنگ یا همان فرهنگ شهرت مطرح است، اظهار کرد: در اینجا با یک پلتفرم به نام توئیتر و اینستاگرام مواجه هستیم که سلبریتی پروری میکنند و مخاطبی که در این فضاها سیر میکند، ارزش او شهرت است و سبک هویتیابی او مبتنی بر دیده شدن است. بستری که این پلتفرمها در اختیار نوجوان قرار میدهد به این صورت است که باید خودش را به اشتراک بگذارد. درواقع سلبریتی بخشی از همان پازل است.
وی تصریح کرد: امروز شاهد کاهش اعتبار رسانههای رسمی هستیم. همین منجر میشود در بقیه موارد نوجوان و جوان ما را بزرگسال معرفی کنند. آنها به رسانههای غیررسمی و رسانههای فرعی که سلبریتیها پادشاهان آن هستند اعتماد میکنند. اما آیا هر کاری که علی کریمی بگوید مخاطب انجام میدهد؟ خیر؛ او منظومه فکری خود را تطبیق میدهد اما ما میگوزیم نهتنها سلبریتیها مهم نیستند بلکه اخبار جعلی هم مهم نیستند به همین دلیل طبق نظریه ناهماهنگی شناخت افراد چیزی را که میشنوند قبل از اینکه درباره آن فکر کنند، با احساسات و هیجاناتشان به سراغ آن میروند و تطبیق میدهند که آیا باورهای قبلی آنها همساز است؟
این صاحبنظر در حوزه سواد رسانهای افزود: این گروه اگر همساز باشد آن را میپذیرند حتی اگر جعلی باشد، اما اگر همساز نباشد، حتی اگر واقعی باشد تلاش میکنند آن را کماهمیت جلوه بدهند یا به شکلی دیگر توجیه کنند. به همین دلیل بعد از انتخابات در آمریکا این مطرح شد و جواب نداد، چون اگر سواد رسانهای جواب میداد مردم با اخبار جعلی به دونالد ترامپ رأی نمیدادند بنابراین باید گفت سواد رسانهای بخشی از راهحل است.
وی در موضوع بیان راهکارها اظهار کرد: ابتدا باید مسئله را خوب تعریف کرد و شناخت؛ پس گام و راهکار اول تبیین درست مسئله است. به شرایط اجتماعی اخیر خوشبین هستم که این مسئله را جلوی چشم بیاورد زیرا حالا کمتر کتمان میشود و میتواند دقیقتر تحلیل شود. نشانهها هم امیدوارکننده است.
حقپناه خاطرنشان کرد: اگر اقدامی بخواهد در کشورمان انجام شود میتوان از تخصیص بودجه به آن بخش متوجه اهمیت دادن یا ندان به آن موضوع شد. شاهد هستیم که در روزهای اخیر بودجه وزارت فرهنگ و نهادهای مرتبط فرهنگی بیشتر شده و همین نشان میدهد، در نهادهای تصمیمگیری این موضوع دیدهشده، رشد کرده و میتوان امیدوار بود.
وی با برشمردن برخی راهکاری بلندمدت در مواجهه با این مسائل افزود: سواد رسانهای نهفقط بهعنوان یک کتاب، بلکه بهعنوان یک اولویت جدی در آموزشهای رسمی و غیررسمی باید موردتوجه قرار گیرد. تربیتمعلم سواد رسانهای به تعداد زیاد و در ابعاد گسترده و همچنین جانمایی و تقسیم آنها در ابعاد گسترده و حتی در ساختارهای رسمی در این رابطه پیشنهاد میشود.
فعال حوزه رسانه و مدرس سواد رسانهای گفت: نظام رسانهای کشور که صداوسیما بخشی از آن است باید بهطورجدی در رابطه با برخی پیشفرضها، روالها و فرآیندها تجدیدنظر کند. مواجهه جسورانه با واقعیت میتواند مسئله راحل کند. راهحل دیگر شنیدن نوجوان است. باید بستری برای آنها فراهم کنیم که حتی اگر رفتارشان و گفتارشان ناهنجار باشد شنیده شوند.
خبرهای دروغ ۶ برابر خبرهای واقعی تکثیر میشوند
احمد فروزبخش، مدرس سواد رسانهای اظهار کرد: نوجوان و جوان ما در دو ساحت حقیقی و مجازی زندگی میکند. زیستبوم مجازی بخشی متفاوت از زیستبوم حقیقی تصور میشود. بهطورمعمول یک نوجوان میتواند دو تا سه ساعت بگردد، تفریح کند یا خرید برود، اما همان نوجوان بیش از شش ساعت در فضای مجازی سیر میکند بنابراین زیستبوم فضای مجازی بهطور کامل حقیقی و مؤثر بر زندگی افراد است.
وی اظهار کرد: این در نوجوانان به دلیل علاقه به دوستیابی و تأثیرپذیری بیشتر است. باوجوداین، تأثیر زیستبوم حقیقی بزرگترها بر زیستبوم مجازی بیشتر است، اما این موضوع در نوجوان برعکس است.
این مدرس سواد رسانهای ادامه داد: نکتهای که در این فضا وجود دارد، بزرگتر بودن جهان پیرامون است. بنابراین وقتی به یک مصرفکننده فضای مجازی یا نوجوان بگوییم که فقط رسانههای داخلی را انتخاب کن همان نوجوان به دنبال آن است که بیابد کدام رسانه یا پلتفرم برای او جذابیت بیشتری دارد و کاربردیتر است. بهعنوانمثال شبکه اینستاگرام هیچ جایگزین بومی در ایران ندارد و از طرف دیگر همه اشخاص معروف و هنرمندان دنیا در آن حضور دارند، ازاینرو دچار یک مشکل در منابع میشویم. منابع مختلف و متعدد که برخی اوقات تأثیرگذاری ما روی آنها اندک است و نوجوان ما فقط یک مصرفکننده است.
غفلت برخی از مدیران کشور نسبت به مقوله سواد رسانهای
وی تصریح کرد: اینکه رسانههای داخلی موفق نبودهاند بخشی به همین دلیل است. نخست اینکه انسان شبکهای که در فضای مجازی فعال است باهمه دنیا ارتباط دارد، یعنی شما باید با شبکهای که در اصفهان تأسیسشده با شبکه چندملیتی که در آمریکا راهاندازی شده، رقابت کنید. بنابراین شاهد رقابت نابرابر رسانهای بین رسانههای داخلی با رسانههای چندملیتی هستیم. اینکه سایر رسانهها از آنها ضعیفتر هستند در همه دنیا وجود دارد چون شرکتهای چندملیتی قدرت، سرمایه و نیروی انسانی بیشتری دارند.
فروزبخش خاطرنشان کرد: درگذشته اگر به مدیران میگفتیم رسانه تأثیرگذار است فقط نگاه میکردند اما امروز وضع کمی بهتر شده و سرشان را تکان میدهند اما اقدام خاصی نمیکنند! در همین وقایعی که از مهرماه امسال در کشورمان روی داد، آمریکا در همان اوایل یک بسته ۵۵ میلیون دلاری وارد چرخه رسانهای خود کرد. این مبلغ میتواند موازنه رقابت و تأثیرگذاری در این بخش را عوض کند؛ این در حالی است که در ایران تازه باید توجیه کنیم که رسانه مهم است و احتیاج به کار بیشتر، هزینه دارد.
وی تاکید کرد: متأسفانه همچنان فهم مدیران در رابطه بااهمیت رسانه به نسبت سایر کشورها کمتر و عقبتر است هرچند امکانات رسانهای ما کمتر از کشورهای توسعهیافته است اما مهم فضای فکری مردم است که باید تقویت شود هرچند گاهی برخی نرمافزارها در یک مسیر آرام و عادی توانستهاند خودشان را از نرمافزارهای خارجی قویتر نشان دهند. به نظر میرسد گذشت زمان و سهم بهتر مدیران و کار فرهنگی روی مردم میتواند باعث شود رسانههای داخلی هم بهمانند رسانههای خارجی تأثیرگذارتر باشند.
تأثیر فیک نیوزها بر هیجانات اجتماعی
این فعال و مدرس سواد رسانهای با تاکید بر اینکه سواد رسانهای موضوعی جدا از هیجان رسانهای است اضافه کرد: سواد رسانهای مثل مسیر یک رودخانه است که میتواند هیجان اجتماع را به سمت و سویی هدایت کند اما نمیتوانید هیجانات اجتماعی را آرام کنید. درواقع برای هرکدام از گروههای سنی احتیاج دارید که هیجان اجتماعی را تخلیه کنید. سواد رسانهای در اینجا کمک میکند این هیجانات بهجای اینکه جای اشتباهی برود، بهجای درستی هدایت شود؛ بنابراین سواد رسانهای نمیتواند جای هیجانات اجتماعی را بگیرد.
وی در ادامه بابیان اینکه یکی از مهمترین تکنیکهایی که برای افزایش هیجانات در بین مردم استفاده میشود تکنیک اخبار جعلی است ادامه داد: امروزه اینیکی از تکنیکهای مؤثر برای تغییر نگاه مردم است. سال ۲۰۱۳ که فیک نیوزها مهمترین معضل فضای مجازی معرفی شدند، شاید فردی فکر نمیکرد فیک نیوزها در انتخابات آمریکا، ذهنها، باورها و سلیقهها را تغییر بدهند.
فروزبخش اظهار کرد: فیک نیوزها کاربردهای متعددی در بخشهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارند و حتی نهادهای مختلفی از آنها استفاده میکنند؛ بهویژه سیاستمدارها برای تغییر ذهن مردم از این تکنیک بهره میبرند.آمارها نشان میدهد تعداد فیک نیوزها زیاد شده و تلاشهایی برای کنترل آنها انجامشده است اما چندان موفق نبودهاند.
وی تاکید کرد: اگر فردی تفکر انتقادی و تحلیل سیاسی نداشته باشد و از سواد رسانهای بیبهره باشد مثل برگی است که در خزان پاییزی اینطرف و آنطرف میرود. اخبار جعلی در بحرانها کاربرد بیشتری دارند. فیک نیوز هم طوری طراحی میشود که بخشی از آن به عقبه ذهنی فرد مرتبط میشود و بخشی دیگر هیجانات را بالا میبرد.
مدرس سواد رسانه با اشاره به اینکه ذات شبکههای اجتماعی به شکلی است که روی برخی احساسات انسانی مثل خشم، نفرت، تعجب حساس است افزود: تحقیقات نشان میدهد خبرهای دروغ شش برابر خبرهای واقعی منتشر و تکثیر میشوند. این نشان میدهد ۷۰ درصد مردم در انتخاباتها تحت تأثیر اخبار جعلی هستند.
وی اظهار کرد: زمانی شما از دیدن ایتا یا صفحه اینستاگرام خود لذت میبرید که یک خبر یا محتوایی عجیب ببینید. وقتی این فضا بتواند هیجانات و احساسات شمارا تحت تأثیر قرار دهد، این شما هستید که واکنشی همچون شادی یا ناراحتی از خود بروز میدهید.
نفرت و خشم در شبکههای اجتماعی
فروزبخش خاطرنشان کرد: خشم و نفرت، مؤثرترین حسها در شبکههای اجتماعی است. این شبکهها سطح احساسات و هیجانات را بالا میبرند اما آن را در حیطه نفرت گسترش میدهند، اما در یک خبرگزاری رسمی نمیتوان خشم و نفرت را به این راحتی اشاعه و نشر داد.
وی با اشاره به یک تحقیق انجامشده اظهار کرد: در این تحقیق مشخص شد اگر در تولیتها واژگان احساسی بگنجانید، سریعتر از تولیتهای معمولی پیش میروند. به نظر میرسد اگر در بحث سواد رسانهای کار دقیق و مطالعه شد ای روی اقشار مختلف بهویژه نوجوانان انجام ندهیم، در کنترل هیجانات نسل جوان و حتی بزرگسالان دچار مشکل میشویم.
این مدرس سواد رسانهای تصریح کرد: سواد رسانه در کشور ما عقبتر از بقیه کشورها شروع شد. امروزه سواد رسانهای در یک ریل متناسب با «وب دو» قرار دارد و آموزشهای امروز در کتابهای درسی مبتنی بر همان زمان است. از طرفی شبکههای اجتماعی مشکلات جدیدتری را شکل دادند بنابراین ما نیز باید در مسیر آموزش سواد رسانهای تغییراتی ایجاد کنیم.
وی بابیان اینکه جدی گرفتن درس سواد رسانهای در نظام تعلیم و تربیت در دوران کنونی اهمیت دوچندانی دارد افزود: همین کورسوی امید که در مدارس انجام میشود باید تقویت شود. جدی گرفتن به این شکل باشد، که معلمان و مدرسان این درس تقویت و تربیت شوند. این درس باید بازبینی شود و در موضوع آموزش رسانه تقویت و توانمندسازی در بحث فرصتها و در حقیقت تفکر و سواد رسانهای در موضوع تهدیدها میتواند کمککننده باشد.
فروزبخش افزود: متأسفانه نسبت به ماهیت رسانه در ایران غفلت شده است که لازمه بررسی آن تشکیل اتاق فکرها و اندیشکدهها و دوم هزینه کردهای لازم در این حوزه تأثیرگذار است. تصور افراد این است که رسانه وارد افکار میشود و میرود اما درواقع به این شکل نیست. واقعیت این است که رسانه به مسائل فکری و هزینهای نیاز دارد و نیازمند هزینه است. اگر به این دو مبحث توجه شود بخشی از عقبماندگی ما در موضوع رسانه جبران میشود.
ادامه دارد…
تنظیم از: محمود افشاری خبرنگار مجله آرونو