رسول ملاقلیپور میگفت:اگر قرار بود بنده از برخی نقدها تاثیر بگیرم مسلما بعد از “مزرعه پدری” نباید فیلم میساختم. ولی معتقدم این نقدها تاثیر بدی بر روی نسل جوانی که در رشته سینما درس میخوانند خواهد گذاشت. با بعضی نقدها نگاه غلطی به آنها در سینما داده میشود.
به گزارش آرونو ، این کارگردان که امروز ۱۵ اسفند ماه سالروز درگذشتاش است، به بهانه اکران “میم مثل مادر” به آرونو آمده بود و حالا این خبرگزاری به بهانه سالروز درگذشتاش بخشی از گفتگویش را بازنشر میکند.
در ادامه بخشهایی از مصاحبه رسول ملاقلیپور را میخوانیم:
* از نسل ما گذشته است که نگاهی دیگر و متفاوت به جنگ ارائه کنیم که از جنس نگاه نسل امروز باشد. نسل ما قدرت ریسک و توانای ریسک را از دست داده است، ولی اگر یک فرد جوان یک سینماگر جوان با استعداد پیدا شود، میتواند با خلاقیتهای که دارد از ادبیات جنگ به بهترین شکل استفاده کند.
* من همان آدم گذشته هستم اما محتاط تر شدهام. یک واقعیت این است که ملاقلی پور در سینما سرکوب شد، نه از جانب ممیزی ارشاد بلکه متاسفانه از جانب منتقدین بیسواد این اتفاق افتاد. وقتی منتقدین بیسواد مواردی را به فیلم نسبت دادند طبیعتا مسوولین فرهنگی نسبت به کارهای من حساسیت پیدا کردند.
* هر چه ساختم و نوشتم آنها فکر کردند منظورم مساله دیگری است. مثلا در دورانی که فیلمهای “سفر به چزابه” ، “نسل سوخته” و…. را ساختم بسیاری از این فیلمهای من را برخی منتقدین بیسواد به مسخره گرفتند. ولی الان نقد همان آدمها را در رابطه با “میم مثل مادر” میخوانم و میبینم از آن فیلمهای قبلیام همچون “نسل سوخته” و “هیوا” به عنون آثاری زیبا و شاعرانه یاد میکنند در حالیکه این فیلمها را در زمان اکران قبول نداشتند.
* منتقدین خط دادند و اشتباه خط دادند و حساسیتها زیاد شد.همین موضوع باعث شد من سه سال نتوانم کار بکنم و زحمت برخی از این خطهای اشتباه و نسبتهای ناروا به فیلم را بعضی از همکارانمان در نهادهای صنفی سینما هم کشیدند. من نمیخواهم منتقدین را رد بکنم، بسیاری از نقدهایی را که میخوانم برای من راهگشا است. من قلم آنهایی را میبوسم که نقطه قوت و ضعف کارم را بگویند، ولی نقد کسی که فیلم من را ندیده است نمیتوانم بپذیرم.
* اگر قرار بود بنده از برخی نقدها تاثیر بگیرم مسلما بعد از “مزرعه پدری” نباید فیلم میساختم. ولی معتقدم این نقدها تاثیر بدی بر روی نسل جوانی که در رشته سینما درس میخوانند خواهد گذاشت. با بعضی نقدها نگاه غلطی به آنها در سینما داده میشود.
این کارگردان که با همراهی گلیشفته فراهانی بازیگر فیلمش در این نشست که متن کامل آن در این لینک قابل رویت است، حاضر شده بود.
ملاقلیپور فیلمهای ماندگاری همچون «سفر به چذابه»، «میم مثل مادر»، «نجات یافتگان»، «پرواز در شب»، «مزرعه پدری»، «قارچ سمی» را ساخت و بسیاری از همکارانش معتقدند او در دوران بلوغ و پختگیاش در سینما از این دنیا رفت در حالی که بخشی از عمرش برای پیگیری مسائل فیلمسازیاش هدر شد و اگر فرصت ساخت چند فیلم بیشتر داشت سینمای ایران صاحب غنای بیشتری بود.
او در نامه ای که سال ۸۳ با عنوان“خداحافظ سینما”! در اختیار آرونو قرار داد، (در آن مقطع صحنه هایی از فیلم “مزرعه پدری”برای اکران حذف شده بود) نوشت: “چه حاصل از اینکه کی بودم و چهکردم؟ منتی هم نیست و صد البته که طلبکار هم نیستم حرف من بماند با تاریخ. روزگاری نه چندان دور به گوشهای از این دیار عشق و میراث تعرضی شده بود.
جوانانی بودند، مردانی بزرگ، زمینی بودند و روحشان آسمانی، دوربین عکاسی و سوپرهشت من شرمنده بود از معرفتشان. هر چند کوتاه ولی مردانه زیستن را دیدم و بیدلیل نیست که هر روز دورتر و تنهاتر شدم.
جرم من ساختن “پرواز در شب” و دعوت “سفر به چزابه” برای دیدن “نجاتیافتگان” و ملاقات با بانوی عشق خانم “هیوا” بود. البته این جرم کمی نبود همزمان با نمایش تحقیرشان کردند و درگوشی و علنی نجوا کردند ، برو، فراموش کن، و این زمانه را آنطور که ما میگوییم ببین. از نگاه مجنون، “نسل سوخته” را نبین. در همان خوابگردی بمان تا “خوابگرد” را نسازی، مگر نمیبینی با “مزرعه پدری” این سرزمین پدریت چه میکنیم؟
اگر راه پیروزی فرهنگی عدهای در گروه این است که من دیگر فیلم نسازم، به همه دوستداران و ارزش پیشگان و همراهان این قافله مژده میدهم که این پیروزی گوارایتان باد. رسول ملاقلیپور دیگر فیلمی نخواهد ساخت تا … زهی خجسته زمانی که یار باز آید بکام غمزدگان غمگسار بازآید به پیش خیالش کشیدم ابلق چشم بدان امید که آن شهسوار باز آید.”
در ادامه عکسهای که موزه سینما همزمان با سالروز درگذشت رسول ملاقلیپور منتشر کرده است، را میبینیم:
انتهای پیام