اسرائیل و توهم پیروزی/معادله شهید نصرالله ورق را برمی‌گرداند

|

فهرست مطالب

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری مجله آرونو، رژیم صهیونیستی که بعد از آغاز عملیات طوفان الاقصی توسط مقاومت فلسطین در 7 اکتبر 2023 ، شکست‌های متعددی از مقاومت در نوار غزه و نیز سایر جبهه‌های مقاومت دریافت کرده و بازدارندگی و هیبت پوشالی خود را در برابر جهانیان از دست داد، طی مرحله اخیر به استراتژی سنتی خود یعنی توحش بیشتر برای جبران خسارات هنگفت مقابل محور مقاومت متوسل شده است؛ با این تصور که با وحشی‌گری و قتل عام هرچه بیشتر غیرنظامیان، می‌تواند وضعیت آشفته و متشنج خود را سر و سامان داده و بخشی از اعتبار جعلی از دست رفته‌اش را بازگرداند.

چرایی تجاوزات وحشیانه صهیونیست‌ها به لبنان

بر همین اساس، رژیم غاصب صهیونیستی طی دو هفته گذشته حملات وحشیانه‌ای به لبنان آغاز کرد که طی آن هزاران غیرنظامی قتل عام شدند. در این تجاوزات وحشیانه صهیونیست‌ها، شماری از فرماندهان حزب الله به شهادت رسیدند تا اینکه دشمن با ترور سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله در جنایت تروریستی روز جمعه در ضاحیه بیروت، توحش و جنایات خود را به اوج رساند.

در دو هفته‌ای که گذشت، رژیم صهیونیستی وحشیانه‌ترین تجاوزات خود را به لبنان انجام داد که پیش از این سابقه نداشت. این رژیم بعد از ترور شهید سید حسن نصرالله، همچنان به حملات وحشیانه خود در لبنان ادامه می‌دهد و غیرنظامیان به ویژه زنان و کودکان، طبق معمول بزرگترین قربانی جنایات اسرائیل هستند.

جنایاتی که اسرائیل در این مدت انجام داده، مبتنی بر راهبردی است که این رژیم از سال‌ها پیش تهیه کرده بود و هزینه زیادی برای ضربه زدن به ساختار مقاومت لبنان صرف کرده است. در نبرد کنونی، مقامات صهیونیست که در نتیجه حملات شدید حزب الله به جبهه شمالی فلسطین اشغالی، تحت فشار بالای افکار عمومی اسرائیلی‌ها به ویژه آوارگان شهرک‌های شمالی قرار داشتند، تصمیم گرفتند با گسترش جنگ علیه لبنان واقعیت امنیتی در منطقه شمالی اراضی اشغالی را تغییر دهند و آوارگان صهیونیست را به این شهرک‌ها برگردانند.

همچنین هدف بزرگ رژیم اشغالگر در این زمینه، حذف خطر حزب الله در مرزهای شمالی فلسطین اشغالی است؛ به گونه‌ای که مقاومت لبنان به طور کامل از مرزهای جنوبی این کشور عقب نشینی کند و صهیونیست‌ها به یک امنیت دائمی در شمال برسند.

سردرگمی اشغالگران بعد از یک سال شکست مقابل مقاومت

این تصمیم صهیونیست‌ها بعد از آن اتخاذ شد که یک سال جنگ فرسایشی و بیهوده در نوار غزه، رژیم اشغالگر را به هیچ چیز نرساند؛ زیرا استراتژی این رژیم این بود که طی چند ماه، حماس را در غزه نابود کند و سایر جبهه‌های مقاومت را هم از کار بیندازد.

اما با شکست این راهبرد دشمن صهیونیستی، در نتیجه استواری بی‌نظیر و غافلگیر کننده مقاومت در غزه و همچنین سایر جبهه‌هایی که برای حمایت از مردم و مقاومت فلسطین گشوده شده بودند، اسرائیل در میان یک دوراهی قرار گرفت: اینکه باید توافق آتش بس با مقاومت فلسطین را با هدف بازگرداندن اسرای خود از نوار غزه می‌پذیرفت که این به معنای پذیرش رسمی شکست در برابر حماس و پایان جنگ بدون تحقق هیچ یک از اهداف صهیونیست‌ها در آن بود.

اما راه دومی هم که اشغالگران پیش روی خود می‌دیدند، این بود که همچنان جنگ را ادامه دهند تا شاید موقعیت نظامی و سیاسی مقاومت تضعیف شود. اسرائیل بعد از گذشت نزدیک به یک سال جنگ در غزه، خود را درگیر نبردی دید که نه می‌تواند به اهدافش در آن برسد و نه چشم اندازی برای خروج صحیح از آن دارد. از طرف دیگر سایر جبهه‌های مقاومت که برای حمایت از غزه گشوده شده بودند هم، تبدیل به یک معضل اضافی برای صهیونیست‌ها شدند و رژیم اشغالگر به این نتیجه رسید که حتی اگر جنگ غزه هم پایان یابد، خطر جبهه‌های مقاومت به شکل دائمی این رژیم را تهدید خواهد کرد.

محاسبات غلط اسرائیل مقابل معادله جنگی شهید نصرالله

به این ترتیب دشمن صهیونیستی تصمیم به گسترش جنگ در جبهه شمالی گرفت. رژیم اشغالگر تجاوزات خود علیه لبنان را گسترش داد، با این تصور که می‌تواند آوارگان مناطق شمالی فلسطین اشغالی را به آنجا برگرداند، اما به نظر می‌رسد به این نکته توجه نکرده بود که حزب الله می‌تواند با همان شتابی که اسرائیل تجاوزات خود را آغاز کردهف طبق معادله شهید سید حسن نصرالله در «جنگ بدون کنترل و سقف»، شمال اراضی اشغالی را ویران کند و عملیات‌های حزب الله تا مناطق مرکزی فلسطین اشغالی از جمله تل‌آویو خواهد رسید.

ناظران امور و کسانی که تحولات نبرد طوفان الاقصی و عملکرد حزب الله در این نبرد را از ابتدا تاکنون دنبال کرده باشند، می‌دانند که تاخیر حزب الله در رفتن به سمت تشدید رسمی حملات علیه دشمن، به معنای ضعف مقاومت لبنان یا فروپاشی ساختار آن نیست؛ بلکه فداکاری‌های فراوان حزب الله در جبهه حمایت از غزه و از دست دادن فرماندهان و در راس آنها شهادت سید حسن نصرالله، موجب شده تا مقاومت لبنان نیاز به اتخاذ یک تصمیم راهبردی و حساب شده برای ادامه مسیر خود در تقابل با دشمن غاصب صهیونیستی داشته باشد.

علاوه بر آن، نباید فراموش کنیم که حزب الله از زمان شکل‌گیری تاکنون، دوره‌های بسیار سختی را پشت سر گذاشته و فرماندهان و رهبران بزرگی را از دست داده است. اما هیچ یک از این‌ها نه تنها موجب ادامه مسیر مقاومت نشد؛ بلکه اراده آن را برای تقابل با رژیم سرطانی اسرائیل و نابودی آن چند برابر کرد و همواره فرماندهان و رزمندگان بزرگی همانند سید حسن نصرالله، در مکتب مقاومت لبنان پرورش یافته‌اند که مسیر شهدای خود را ادامه می‌دهند.

حزب‌الله چگونه ورق را برمی‌گرداند؟

همچنین باید این مسئله را در نظر بگیریم که حزب الله در این دو هفته مصیبت‌های بزرگی را تحمل کرد و کاملاً طبیعی است که برای تجدید قوا و اتخاذ یک تصمیم استراتژیک نیاز به زمان داشته باشد. البته این زمان طولانی نخواهد بود و بسیار نزدیک است.

با نگاهی به تجربه جنگ جولای 2006 که در روزهای ابتدایی آن، صهیونیست‌ها به شدت بر جنگ مسلط شده بودند، اما به طور ناگهانی ورق برگشت و مقاومت موفق شد برای دومین بار اشغالگران را با خفت و خواری از لبنان بیرون کند، متوجه می‌شویم که حزب الله در جنگ کنونی که در آن قدرتی چند برابر نسبت به جنگ جولای 2006 دارد، قطعاً به زودی دوستان خود را شاد و دشمنانش را شوکه و وحشت زده خواهد کرد.

علاوه بر همه این‌ها، درک این نکته بسیار مهم است که ساختار سازمانی و اجتماعی حزب الله، یک ایدئولوژی ریشه‌دار و قوی دارد که از بین رفتنی نیست. همچنین روابط منطقه‌ای مقاومت لبنان، به اندازه‌ای قدرتمند است که موجب می‌شود حزب الله بتواند خیلی زود این روزهای سخت را پشت سر بگذارد.

از این رو می‌توان گفت که تشدید تنش‌ها و جنگ، اجتناب ناپذیر شده و راهکار دیپلماتیکی هم برای پایان این وضعیت وجود ندارد. برخی تحلیلگران معتقدند که پیش از این، علت اجتناب حزب الله از تشدید درگیری‌ها با دشمن صهیونیستی، محافظت از مردم لبنان بود و نمی‌خواست که آسیبی به غیرنظامیان وارد شود. اما در شرایط کنونی که رژیم اشغالگر همه خطوط قرمز را زیر پا گذاشت و طی تنها چند روز هزاران غیرنظامی لبنانی را قتل عام کرد، حزب الله هم همانطور که شهید نصرالله تاکید کرده بود، با معادله «چشم در برابر چشم» پاسخ دشمن را می‌دهد و دیگر دلیلی برای پایبندی به قواعد قبلی درگیری ندارد و این بار جبهه داخلی رژیم صهیونیستی، همانطور که محافل این رژیم نگرانند، جهنم را با چشم خود خواهد دید.

صهیونیست‌ها بعد از این دو هفته خونین در لبنان، احساس می‌کنند به یک پیروزی بی‌سابقه رسیده‌اند و بسیار سرمست هستند و تصور می‌کنند که با هزینه تقریباً صفر و در حالی که سلاح‌هایشان را هم آمریکا و غرب تامین می‌کنند، یک پیروزی سریع را برای خود محقق ساخته‌اند. اما این تصور بسیار احمقانه و کودکانه است؛ زیرا طبق قانون جنگ، هرگز در میان نبرد، پیروزی معنایی ندارد و احساس پیروزی و دستاورد در وسط جنگ یک احساس موقت است که خیلی زود به پایان می‌رسد و تا زمانی که جنگ به انتها نرسیده، نمی‌توان درباره پیروزی یا شکست در آن نظر داد.

مرتبط نوشته ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *