به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، استعدادیابی به معنای کشف تواناییهای درونی است که فرد میتواند با پرورش آنها به شکوفایی برسد و این فرایند نهتنها مسیر تحصیلی و شغلی را روشنتر میکند، بلکه به فرد کمک میکند تا خود را بهتر بشناسد، انتخابهای آگاهانهتری داشته باشد و احساس معنا و رضایت بیشتری از زندگی تجربه کند و استعدادها مانند چراغهایی هستند که مسیر رشد را روشن میکنند و مانع از سردرگمی در میان گزینههای متعدد زندگی میشوند.
کودکی دورهای است که ذهن انسان بیشترین ظرفیت یادگیری و انعطافپذیری را دارد و اگر در این مرحله استعدادهای کودک شناسایی شوند، میتوان با آموزش هدفمند و محیط حمایتی، مسیر رشد را هموار کرد؛ کودکانی که استعداد آنها شناخته و تقویت میشود، به طور معمول اعتماد به نفس بالاتری دارند، با انگیزهتر هستند و در آینده کمتر دچار بحران هویت یا بیانگیزگی میشوند و غفلت از این مرحله، ممکن است فرصتهای طلایی رشد را از بین ببرد.
خانواده و نظام آموزشی نقش کلیدی در کشف و پرورش استعدادها دارند؛ والدینی که به علایق و ویژگیهای فرزندان خود توجه میکنند، با ایجاد فرصتهای تجربه، گفتوگو و تشویق، زمینه رشد سالمتری را فراهم میسازند و مدارس نیز باید از رویکردهای سنتی نمرهمحور فاصله بگیرند و با استفاده از روشهای متنوع، استعدادهای مختلف دانشآموزان را شناسایی و تقویت کنند و آموزش متناسب با استعداد، یادگیری را لذتبخشتر و مؤثرتر میسازد.
زمانی که فرد استعداد خود را بشناسد و در مسیر رشد آن قدم بردارد، بهتدریج احساس توانمندی و کنترل بر زندگی پیدا میکند و این باور که «من میتوانم» همان خودکارآمدی است و این مفهوم در روانشناسی نقش مهمی در موفقیت، تابآوری و سلامت روان دارد و استعدادیابی به فرد کمک میکند تا با اعتماد به نفس بیشتری با چالشها روبهرو شود، تصمیمگیریهای مؤثرتری داشته باشد و از شکستها کمتر آسیب ببیند.
هر کودک استعداد منحصر به فرد خود را دارد و نمیتوان انتظار داشت که در تمام زمینهها استعداد داشته باشد
محسن دهقانی، روانشناس و مشاور خانواده با بیان اینکه برخی خانوادهها ممکن است نسبت به استعداد فرزندان خود بیتوجه باشند و به صورت دقیق وارد عرصه استعدادیابی فرزندان نشوند، به خبرنگار مجله آرونو میگوید: در طول تاریخ، نمونههای بسیار بارزی از کشف استعداد افراد موفق ثبت شده است که توجه به آنها، به خوبی اهمیت استعدادیابی افراد را نشان میدهد.
وی با بیان اینکه استعدادیابی و شناسایی استعدادهای فرزندان، موضوعی بسیار مهم است که باید اقدامات خوبی در این راستا انجام شود، میافزاید: هر کودکی استعداد منحصر به فرد خود را دارد و نمیتوان انتظار داشت که یک کودک، در تمام زمینهها استعداد داشته باشد و مسیر استعدادیابی به همین منظور طی میشود.
روانشناس و مشاور خانواده با بیان اینکه با طی شدن مسیر استعدادیابی، انتظار میرود تواناییهای نهفتهای که درون هر فرد است، شناسایی شود، تصریح میکند: ممکن است کودکی در موسیقی، دیگری در مسائل فنی و دیگری در مسائل ورزشی توانمندی داشته باشد، البته این امکان وجود دارد که یک نفر در دو یا چند عرصه استعداد داشته باشد.
چگونه استعداد فرزند خود را تشخیص دهیم؟
دهقانی با بیان اینکه والدین باید تشخیص دهند که فرزند آنها درون خود چه ویژگی خاصی دارد، ادامه میدهد: والدین باید نسبت به کشف و شناسایی استعداد فرزندان خود اقدام کنند و پس از این اقدام، فرزند را در مسیر توانمندی که دارد، قرار دهند و از او حمایت کنند و در واقع استعدادیابی، تشخیص شایستگی پیشرفت در یک کار خاص است.
وی با بیان اینکه برای استعدادیابی، روشها و تستهای علمی وجود دارد که بعضی از آنها سنتی و بعضی دیگر نوین است، میگوید: بعضی روشها نیز به طور عادی توصیه میشود که میتواند به والدین در کشف و شناسایی استعداد فرزندان کمک کند؛ به عنوان مثال، در سنین نوجوانی میتوان توانایی ادبی را در فرزندان تشخیص داد و داشتن دایره لغات گسترده، علاقه بیشتر به نوشتن و نوشتن شعر، نشانههایی از توانایی بالای فرزند در سنجش هوش ادبی است.
روانشناس و مشاور خانواده با بیان اینکه زمانی که والدین احساس میکنند توانمندی فرزند آنها در زمینهای خاص است، میتوانند موضوع را با یک متخصص مطرح و در راستای فعال کردن این توانمندی اقدام کنند، اضافه میکند: در سنجش هوشی هنری، تمایل فرزندان در سنین سه تا پنج سالگی به کاردستی و نقاشی، میتواند بیانگر استعداد هنری کودکان باشد.
حمایت و توجه افراطی به فرزندان مانع از رشد و شکوفایی استعدادهای آنها میشود
حمید نصیری، مشاور خانواده و روانشناس، عضو انجمن روانپزشکی ایران و عضو انجمن روانشناسی بالینی ایران با بیان اینکه بر خلاف سایر موجودات، فرزندان انسان، توانایی مراقب کردن از خود را ندارند و باید بیشتر مورد مراقبت قرار بگیرند، به خبرنگار مجله آرونو میگوید: هر چقدر که والدین فرصت فراهم کنند تا کودک بتواند احساس خودکارآمدی داشته باشد، اعتماد به نفس کودک تقویت خواهد شد و زمانی که افراد کاری را به بهترین شکل انجام میدهند، به آن کار تسلط پیدا میکنند و فرزندان حتی از زیر سن یک سالگی، توانایی خودکارآمدی را دارا هستند.
وی با بیان اینکه بالا بردن و تقویت خودکارآمدی در کودکان دو یا سه ساله امکانپذیر است، میافزاید: به نسبتی که والدین از فرزندان خود حمایت افراطی میکنند، خودکارآمدی و احساس مفید بودن و داشتن توانایی انجام امور، از کودک گرفته خواهد شد و اعتماد به نفس او نیز تحت تأثیر قرار میگیرد و احساس میکند توانایی انجام فعالیتها را ندارد.
مشاور خانواده و روانشناس، عضو انجمن روانپزشکی ایران و عضو انجمن روانشناسی بالینی ایران با بیان اینکه یکی از آسیبهایی که به فرزندان وارد میشود، حمایت و توجه افراطی به فرزندان است که این موضوع مانع از رشد کودک و شکوفایی استعدادهای او میشود، تصریح میکند: به میزانی که افراد بر سختها و مشکلات غلبه میکنند، به تواناییها و مهارتها دست پیدا میکنند و به میزانی که میتوانند اموری را انجام دهند، پا به دنیای بزرگسالی میگذارند.
ضرورت ارتقای خودکارآمدی در افراد / به کودکان اعتماد کنید
نصیری با بیان اینکه وقتی افراد احساس میکنند که میتوانند مشکلی را حل کنند، شکوفا شده استعدادها در چنین موقعیتی خود را نشان خواهد داد، ادامه میدهد: در صورتی که والدین اجازه برعهده گرفتن مسئولیت به فرزند خود را ندهند، احساس خودکارآمدی در او رشد نخواهد کرد و نخستین وظیفه والدین، دادن فرصت به کودکان است.
وی با بیان اینکه در واقع کودکان باید بر حسب توان خود، بعضی امور را انجام دهند، میگوید: فرصت دادن به کودکان حتی اگر کاری را اشتباه یا ناقص انجام دهد، اعتماد به نفس تو را تقویت میکند و خودکارآمدی او ارتقا پیدا میکند؛ خودکارآمدی ارتباط نزدیکی با موفقیت دارد و در صورتی که سطح خودکارآمدی در افراد بالا باشد، به راحتی میتوانند مسئولیتهای خود را به خوبی انجام دهند.
مشاور خانواده و روانشناس، عضو انجمن روانپزشکی ایران و عضو انجمن روانشناسی بالینی ایران با بیان اینکه خودکارآمدی ارتباط نزدیکی با پیشگیری از افسردگی، اضطراب و رسیدن به سلامت روان دارد، اضافه میکند: در صورتی که والدین قصد داشته باشند سلامت روان فرزندان خود را ارتقا دهند، باید بستر خودکارآمدی آنها را افزایش دهند که یکی از راهکارهای ارتقای خودکارآمدی در کودکان، اعتماد کردن به آنها است.
استعدادها بذرهایی هستند که با تمرین، آموزش و تجربه به مهارت تبدیل میشوند و وقتی فرد استعداد خود را بشناسد، میتواند با تمرکز و تلاش هدفمند، مهارتهای مرتبط با آن را توسعه دهد که این مهارتها ممکن است شامل مهارتهای ارتباطی، حل مسئله، خلاقیت یا حتی مهارتهای فنی و هنری باشند و رشد مهارتها نهتنها باعث افزایش بهرهوری فردی میشود، بلکه توانایی مشارکت مؤثر در جامعه را نیز بالا میبرد.
نادیدهگرفتن استعدادها میتواند منجر به سردرگمی، بیانگیزگی و احساس ناکارآمدی شود؛ افراد ممکن است سالها در مسیرهایی حرکت کنند که با تواناییها و علایق آنها همراستا نیست، و همین موضوع باعث فرسایش روانی و کاهش کیفیت زندگی میشود، بسیاری از مشکلات شغلی، تحصیلی و حتی روابط بینفردی ریشه در نشناختن استعدادها دارند و استعدادیابی بهنوعی قطبنمای درونی است که مسیر درست را نشان میدهد و از انحرافهای ناخواسته جلوگیری میکند.
افرادی که در حوزهای فعالیت میکنند که با استعداد و علاقه آنها همراستا است، به طور معمول عملکرد بهتری دارند، کمتر دچار فرسودگی شغلی میشوند و رضایت بیشتری از زندگی حرفهای خود دارند که این موضوع نشان میدهد استعدادیابی نهتنها یک فرایند روانشناختی، بلکه یک سرمایهگذاری بلندمدت برای آینده فرد است و انتخاب مسیر شغلی بر اساس استعداد، باعث میشود فرد با انگیزه، خلاقیت و انرژی بیشتری فعالیت کند و در نتیجه، احتمال موفقیت و پیشرفت نیز افزایش یابد.
استعدادیابی پلی است میان آنچه درون فرد وجود دارد و آنچه در دنیای بیرون میتواند به آن پاسخ دهد و با شناخت استعدادها، فرد میتواند مسیر رشد خود را آگاهانهتر انتخاب کند، مهارتهایش را هدفمند توسعه دهد و با اعتماد به نفس بیشتری در جامعه حضور یابد که این فرایند، پایهای برای خودشناسی، خودسازی و تحقق پتانسیلهای انسانی است که در هر مرحله از زندگی و بهویژه در کودکی، باید مورد توجه قرار گیرد.