به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، اولین روز از شهریور به یاد بزرگمردان و دلیرزنانی که در راستای التیام دردهای بشر فعالیت میکنند، به نام پزشک نام گرفته است، طبیانی که دغدغهشان سلامت و آرامش جسم و روح انسان است و گاهی همانند دوران کرونا جانفشانی میکنند و در خط مقدم سلامت از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند تا جان آدمی را از رنج بیماری برهانند، در بین خیل پزشکانی که تمام عمر برای سلامت بشر خدمت میکنند و کلمات از بیان همت و زحمت آنها قاصر است، این بار از طبیبی سخن در میان است که مرزها را مانعی برای مرهم نهادن بر درد انسان نمیداند و علاوه بر تلاش برای نظام سلامت کشور، در آن سوی مرزها نیز از هیچ کوششی برای درمان بیماران دریغ نمیکند، این پزشک ایثارگر سیدناصر عمادی است که دامنه فعالیتش از مناطق محروم ایران به بخشهایی از خاورمیانه و شمال آفریقا رسیده و یکی از اعضا فعال جامعه پزشکان بدون مرز محسوب میشود که مدال فلورانس نایتینگل را از کمیسیون اعطای مدال فلورانس نایتینگل که متشکل از فدراسیون بین المللی جمعیتهای صلیب سرخ و هلال احمر، کمیته بین المللی صلیب سرخ و شورای بین المللی پرستاران بوده، دریافت کرده است.
باید بدانیم مبنای دریافت مدال فلورانس نایتینگل، توجه به معیارهایی مانند شجاعت، ایثار و آمادگی برای ارائه خدمت، فعالیتهای عملی به نفع مجروحان، بیماران یا سایر آسیبدیدگان ناشی از سوانح و جنگ و اقدامات ابتکاری در زمینه بهبود کیفیت درمان و یا آموزش است که عمادی به نشانه پزشکی لایق آن را دریافت کرده است.
سیدناصر عمادی، متخصص پوست و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران است که درباره کودکی و دوران تحصیل خود به خبرنگار مجله آرونو میگوید: در استان مازندران و شهرستان قائم شهر بهدنیا آمدهام، دوران راهنمایی و دبیرستان خود را در این شهر سپری کردم، شغل پدرم دامداری بوده و به طبع خودم نیز گلهداری و چوپانی میکردم و در فصل بهار و تابستان که فصل ییلاق بوده دامداری را آغاز میکردیم تا بتوانیم رزق خود را برای زمستان فراهم کنیم.
او در سال ۱۳۶۴ بعد از اتمام تحصیلاتاش به عنوان بسیجی در جبهه جنوب و غرب کشور شرکت کرده و در نهایت در جنگ مجروح و جانباز شده، سپس در سال ۱۳۶۵ تحصیلات پزشکی را در بابل آغاز کرده و تخصص پوست را در دانشگاه علومپزشکی تهران ادامه داده است.
این پزشک دردآشنا در سال ۱۳۸۴ و پس از آنکه تخصص خود را از دانشگاه علوم پزشکی تهران دریافت کرد، با اینکه میتوانست در تهران مطب و حقوق بسیار مطلوبی از ارائه جراحیهای زیبایی داشته باشد، اما ترجیح داد نقش مهمتری در درمان درد بیماران پوستی داشته باشد، به همین دلیل زمانی که از دانشگاه فارغالتحصیل شد، به شهر بم رفت، شهری که به تازگی دچار زلزله شده بود و مردم به علت خرابیها و آلودگیهایی که وجود داشت، به بیماری سالک مبتلا شدند، اما با این حال هیچ متخصص پوستی در آن شهر نبود، به طوری که از ۴۰ هزار نفر در بم حدود ۱۵ هزار نفر به سالک مبتلا شدند، سید ناصر عمادی اما به گونهای دیگر درد مردمان دیار بم را مرهم شد و با حضور در این شهر و تلاش برای پیشگیری از شیوع هر چه بیشتر سالک به درمان بیماران و آموزش در این زمینه پرداخت و طی یک سال در ۶۰ مدرسه حضور یافت و راهکارهای پیشگیری و درمان سالک را آموزش داد که تأثیر بسزایی در مقابله با این بیماری داشت و آمار بیماران طی دو سال به کمتر از یک هزار نفر رسید.
عمادی کنترل سالک در بم را تجربه بسیار خوشایندی میداند و میگوید: اگر از من سوال کنند که این موفقیت مرهون کدام روش است، یگویم نتیجه آموزشی است که در سطح شهر بم به مردم ارائه دادیم و آنها متوجه شدند، سالک چیست؟ و بهترین راه درمان برای آن چگونه است؟
او در بم به دور از خانواده در یک کانکس زندگی میکرد و حتی بعضی مواقع ناچار بود در چادر بخوابد، با اینکه بسیار سختی کشیده بود، اما توانست تجربه بزرگی به دست آورد و معتقد است: حضور در بم تجربه بزرگی برای او بوده که طی آن راهکار مقابله با اپیدمی بیماریهای مسری آموخته است.
این پزشک ایثارگر که متخصص پوست است و میتوانسته در این حوزه درآمد بسیاری داشته باشد، تلاش برای سلامت مردم را سرمایه خود میداند و میپندارد که باید برای بیماران مفید باشد تا باری از روی دوش نظام سلامت کشور بردارد، رسالت پزشک بودن را تنها در بیمارستان نشستن نمیداند و اولویتش حضور در مناطق محروم کشور و پس از آن در کشورهایی است که مردمانش آن سوی مرزها نیازمند درمان هستند.
او معتقد است که پزشکان به غیر از طبابت و درمان مسئولیت بزرگ دیگری به نام آموزش دارند به طوری که اگر مردم از درمان و راههای پیشگیری یک بیماری اطلاع داشته باشند کمک بزرگی به نظام سلامت میشود.
او پس از تجربه بم تصمیم میگیرد در سال ۱۳۸۶ به کشور افغانستان سفر کند و از شیوع بیشتر بیماری سالک که در هرات و کابل دامنگیر مردم شده بود به سایر کشورها پیشگیری کند، چرا که اگر در کشورهای مرزی بیماری وجود داشته باشد به دنبال سفرها و مهاجرتها امکان انتقال بیماری وجود دارد،.
نگاه عمادی این است که مردم خانواده او هستند و باید همراه بیمارانی باشد که آن سوی مرزهای کشور مطالبهشان درمان است، بنابراین برای پیشگیری از شیوع بیماری سالک که احتمال داشت از کشور افغانستان وارد ایران شود، تصمیم گرفت به شهر کابل و هرات سفر کند و به پزشکان آنها آموزش دهد که چگونه باید با این بیماری مبارزه کرد.
او اعتقاد دارد که نقش یک پزشک و طبیب تنها به حضور در در بیمارستان و مطب ختم نمیشود و گاهی باید پایمان را از مطبی که هر روز در آن حضور داریم، فراتر بگذاریم و در روستاها و مناطق محروم کشور خدمت کنیم یا حتی فراتر از مرزها مرهمی بر درد بیماران باشیم، چرا که با انجام این کار نه تنها سلامتی و تندرستی بلکه محبت و دوستی را به مردمان این کره خاکی منتقل میکنیم، نباید فراموش کرد که طبابت اشاعه محبت است و فرهنگ تندرستی آمیخته با فرهنگ محبت و دوستی است؛ ما با نگاه سلامت و تندرستی میتوانیم مروج دین خود باشیم و فرهنگ ایرانی را در تمام جهان ترویج دهیم.
عمادی از سال ۱۳۸۶ به کشورهایی همچون افغانستان، عراق، پاکستان و کشورهای آفریقایی مانند کنیا، تانزانیا، سومالی، سودان، زیمبابوه سفر داشت و بیماران بسیاری را درمان کرد و به دانشجویان پزشکی در خصوص بیماریهای پوستی آموزشهای مؤثری ارائه داد، زیرا در بعضی کشورهای آفریقایی متخصص پوست وجود نداشت.
این متخصص پوست بیان میکند: با نگاه بشردوستانه به کشورهای آفریقایی سفر کردم، اما حضورم در این کشورها نتایج خوبی همچون حضور دانشجویان پزشکی در ایران و صادرات دارو و تجهیزات پزشکی به این کشورها را به همراه داشت، با حضور در این کشورها علاوه بر طبابت بیماران، معرف فرهنگ وتواناییهای ایران نیز بودم.
عمادی در خصوص وظایف پزشکان بدون مرز در کشورهایی که به لحاظ بهداشت ضعیف هستند، میگوید: پژوهش و تحقیق، آموزش و درمان از مهمترین اولویتهای پزشکان بدون مرز در راستای شناخت بیماریها، پیشگیری و در نهایت درمان بیماران مبتلا است، این پزشکان در همکاری با سازمان بهداشت جهانی نسبت به تهیه کمبودهای داروی و تجهیزات تخصصی اقدام میکند تا رنج بیماری را از جسم و روح بشر بزُدایند.
اکنون نیز شیوع بیماری آبله میمونی در آفریقا بهانهای شده تا این پزشک دغدغهمند در آن سوی مرزها راه چارهای برای کنترل این ویروس سرکش بیابد.
از تمام این ماجراها که بگذریم؛ انگار سیدناصر عمادی زندگی را به گونهای متفاوت معنا میکند و با تمام سختیهایی که در این سالها و به دور از خانواده به جان خریده، باز هم دست از طبابت تن رنجور بیماران برنداشته و بر این باور است که گاهی باید از مرزها رد شد و زندگی دوبارهای را به خود، هموطنان و مردم جهان هدیه داد.