از صف صبحگاه تا صف زندگی دانش‌آموزان دیروز و امروز؛ روایت ماندگار مدرسه حلبیان

فهرست مطالب

به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، هوای پاییزی مدرسه حلبیان، با صدای خش‌خش برگ‌ها و بازتاب نور خورشید بر پنجره‌های بلند، جایی برای خاطره‌ورزی ساخته است؛ وقتی از در مدرسه وارد می‌شوی به حیاط باز می‌رسی، گویی زمان به عقب بازمی‌گردد و بوی خاک، صدای زنگ مدرسه و جمع شدن دانش‌آموزان برای صبحگاه، تصویری است که نسل‌ها را به هم پیوند داده است.

از صف صبحگاه تا صف زندگی دانش‌آموزان دیروز و امروز؛ روایت ماندگار مدرسه حلبیان

خاطراتی که با دیوارهای قدیمی مدرسه گره خورده است

در این روز مملو از یادها و بازگویی‌ها، با جمعی از چهره‌های پیشکسوت مدرسه نشستیم؛ کسانی که عمر خود را وقف آموزش و پرورش کردند و خاطراتشان با دیوارهای قدیمی این مدرسه گره خورده است.

از صف صبحگاه تا صف زندگی دانش‌آموزان دیروز و امروز؛ روایت ماندگار مدرسه حلبیان

عباس رضایت؛ آقای ورزش دانش‌آموزان

عباس رضایت، دبیر ورزش پیشکسوت و یکی از ستون‌های تربیت بدنی، نخستین کسی است که گفت‌وگو را آغاز می‌کند؛ مردی که از سال ۱۳۵۸ پا در این راه گذاشته و تمام زندگی‌اش را وقف آموزش، پرورش و ورزش کرده است.

او با لهجه گرم و لحنی آرام از روزهایی می‌گوید که او را «آقای ورزش» صدا می‌زدند و هنوز هم همین عنوان برایش شعف‌آور است. رضایت از دوران تدریس در مقطع ابتدایی یاد می‌کند؛ زمانی که کودکان ساده و صمیمی، بی‌ریا او را «آقای ورزش» می‌نامیدند و همین نام برایش به خاطره‌ای شیرین بدل شده است.

او از رفاقت دیرینه‌اش با همکار خود، مرتضی حسینی، سخن می‌گوید؛ دوستی‌ای که هر دو را به مدرسه راهنمایی بهشتی‌نژاد کشاند و همکاری آنها بعدها بدل به منظومه‌ای مؤثر در عرصه تربیت بدنی شد و به گفته او، در کنار هم توانستند فضای ورزشی مدرسه را سامان دهند و امکان برگزاری مسابقات و اردوهای ورزشی را فراهم کنند.

رضایت درباره الگویش، یکی از معلمان قدیمی که اکنون درگذشته است، با احترام سخن می‌گوید؛ مردی که با منش و اخلاق ورزشی خود، او را به سمت ورزش کشاند و او را در مسیر مربی‌گری و تدریس پایدار نگه داشت؛ خود رضایت قبل از معلمی، فوتبالیست باشگاه سپاهان بوده و تجربه ورزشی خود را در تمام رشته‌ها از جمله فوتبال، والیبال، بسکتبال، تنیس و حتی شنا و کشتی، گسترش داده است و او می‌گوید که مدارک و درجات مربی‌گری متعدد، حاصل سال‌ها تلاش، آموزش و حضور در رویدادهای کشوری و بین‌المللی است.

گفت‌وگو پیرامون خاطرات گروهی و تیمی ادامه می‌یابد؛ از قهرمانی‌های متعدد مدرسه در سطوح ناحیه و استان تا تیم‌هایی که زیر نظر او شکل گرفتند و در رشته‌های مختلف افتخار آفریدند و رضایت با خلوص می‌گوید که بیش از ۱۵ قهرمانی در سطح ناحیه کسب شده‌اند و علاوه بر آن، در هفت دوره المپیاد آموزش‌وپرورش به عنوان سرمربی حضور داشته است و این‌ها تجربه‌هایی است که او را به یک مربی قابل اعتماد و شناخته‌شده در منطقه تبدیل کرده است، او از بردها و باخت‌ها، تلاش‌های شبانه‌روزی و همدلی بازیکنان یاد می‌کند و می‌گوید که مهم‌ترین دستاورد، رشد انسانی و اجتماعی شاگردان بوده است، نه فقط مدال و عنوان.

از صف صبحگاه تا صف زندگی دانش‌آموزان دیروز و امروز؛ روایت ماندگار مدرسه حلبیان

سید مرتضی حسینی؛ روایتگر روزهای سرزنده مدرسه

سید مرتضی حسینی، مدیر پیشین مدرسه حلبیان که اکنون بازنشسته شده است، در ادامه از هویت فرهنگی و تاریخی این مدرسه می‌گوید: مدرسه حلبیان با قصه‌های مجید شناخته می‌شود و نامش از شهید حلبیان گرفته شده که حدود ۱۵ سال سن داشت و دانش‌آموز مدرسه بود و شهید شد.»

او با لبخندی از خاطرات دوران مجموعه قصه‌های مجید یاد می‌کند و می‌گوید: در آن مجموعه، نقش آقای حیدری را داشتم و زمانی که بی‌بی برای شکایت از مجید برای خرید میگو به مدرسه آمده بود، را به یاد دارم.

او از روزگاری یاد می‌کند که کلاس‌های مدرسه حدود ۴۰ تا ۴۵ دانش‌آموز داشت و معلمان، از بهترین‌های مدرسه بودند و گفت: بسیاری از آنان امروز چهره در خاک دارند که یادشان را گرامی می‌داریم.

از صف صبحگاه تا صف زندگی دانش‌آموزان دیروز و امروز؛ روایت ماندگار مدرسه حلبیان

روایت مدرسه حلبیان از قول مربی پرورشی عاشق خدمت

سید مجید سجادیه، دبیر پیشین پرورشی مدرسه که او نیز بازنشسته شده است، با لحنی گرم وارد گفت‌وگو می‌شود و می‌گوید: در این مدرسه سمت مربی پرورشی داشتم و تا زمان بازنشستگی هم همین سمت را ادامه دادم و افتخار می‌کنم که این سمت را داشتم.

وی یکی از خاطره‌هایش را تعریف می‌کند و می‌گوید: یکی از روزها، صبحگاه برگزار شده بود و من دیر رسیده بودم و باید پیامی به دانش‌آموزان می‌دادم، با عجله به مدرسه رسیدم و دوچرخه‌ام را بدون اینکه قفل کنم کنار گذاشتم و به مراسم صبحگاه رفتم. بعد از صبحگاه فراموش کرده بودم دوچرخه‌ام را بردارم و سر کلاس رفته بودم؛ ظهر که آمدم دیدم دوچرخه‌ام نیست و اکنون سومین دوچرخه‌ای است که دارم و حتی دوچرخه زاپاس هم در منزل دارم که اگر این دوچرخه هم دزدیده شد، باز هم دوچرخه داشته باشم تا سوار شوم.

او از شرایطی که دفتر پرورشی‌شان داشت، یاد می‌کند و ادامه می‌دهد: دفتر ما چندمنظوره بود، هم دفتر پرورشی بود هم کتابخانه بود و هم نمازخانه بود؛ یعنی با کمترین امکانات اینجا چندمنظوره کار می‌کردیم و تمام دانش‌آموزانی که در کلاس داشتم، عضو کتابخانه بودند و با میل خود برای نماز می‌آمدند.

از صف صبحگاه تا صف زندگی دانش‌آموزان دیروز و امروز؛ روایت ماندگار مدرسه حلبیان

نسل پرشور دانش‌آموزان دیروز

یادآوری خاطرات مدرسه شهید حلبیان، تصویر مدرسه‌ای را می‌سازد که در آن، ورزش، اخلاق، آموزش و معنویت با هم ترکیب شده بودند و نسل پرشور دانش‌آموزان دیروز را به آینده‌ای روشن با افق‌هایی تازه، پیوند زده‌اند.

دانش‌آموزان امروز؛ میان واقعیت و رؤیا

رضایت در بخش دیگری از گفت‌وگو به تفاوت نسل‌ها می‌پردازد. او با صراحت می‌گوید: دانش‌آموزان امروز با آنچه من در گذشته دیده‌ام، متفاوت هستند از لحاظ علاقه، تمرکز و نوع ارتباط با ورزش و در گذشته، زنگ ورزش نقطه اوج روز دانش‌آموز بود، کودکان بدون شکایت با اشتیاق به میدان می‌آمدند و عاشق تمرین و بازی بودند، اما اکنون، فشارهای بیرونی، کمبود وقت، جذابیت‌های دیجیتال و تغییر سبک زندگی، انگیزه بازی را کاهش داده است.

رضایت تأکید می‌کند که مربیان امروز باید روش‌های نوآورانه و متناسب با روحیات نسل جدید را بیابند تا دوباره شور بازی را در آنان شعله‌ور سازند.

از صف صبحگاه تا صف زندگی دانش‌آموزان دیروز و امروز؛ روایت ماندگار مدرسه حلبیان

مدرسه شهید حلبیان؛ مدرسه‌ای زنده در حافظه شهر

در کنار خاطره‌ها، به بازسازی و احیای مدرسه حلبیان نیز می‌رسیم؛ مدرسه‌ای با قدمتی بیش از یک قرن که نامش با خاطرات محله درآمیخته است، تلاش‌های جمعی برای نوسازی ساختمان و مقاوم‌سازی آن آغاز شده است؛ پیگیری مدیرکل آموزش‌وپرورش، حمایت خیران مدرسه‌ساز و مسئولان محلی همه در جریان است تا این بنا دوباره جان بگیرد.

از سال گذشته، این مدرسه با عنوان هنرستان هنرهای دستی دوباره دایر شد و اکنون سه رشته طلاسازی، خاتم‌کاری و قلم‌زنی در آن دنبال می‌شود و دو سال پیش، دانش‌آموزان سال‌های ۱۳۶۵ تا ۱۳۸۰ به مدرسه آمدند؛ سر صف ایستادند، صبحگاه اجرا کردند و این اتفاق برایشان بسیار خاطره‌انگیز بود.

گفت‌وگوهای ما گاهی به خاطرات روزمره مدرسه می‌لغزند؛ از دوچرخه‌هایی که صبح‌ها جلوی در مدرسه صف می‌کشیدند، تا نمازخانه زیرزمین و کلاس‌های پربازده‌ای که هر یک حدود ۴۰ تا ۴۵ دانش‌آموز را در خود جا می‌داد و رضایت با لبخند از نظم و انضباط و جایگاه معلم در آن زمان یاد می‌کند؛ از احترام خانواده‌ها به معلم و تأثیر تربیتی مدارس نمونه دولتی بر رفتار و اخلاق دانش‌آموزان و او باور دارد که انتخاب دانش‌آموزان بر اساس شایستگی، در کنار تلاش معلمان، باعث ایجاد فضای آموزشی سالم‌تر و متمرکزتر می‌شد.

از صف صبحگاه تا صف زندگی دانش‌آموزان دیروز و امروز؛ روایت ماندگار مدرسه حلبیان

میراث ماندگار شهید حلبیان

از میان همه این گفته‌ها، یک حس مشترک جاری است؛ عشق به آموزش، به شاگردان و به بنایی که هر آجرش یادگار نسلی از معلمان دلسوز و دانش‌آموزان پرشور است.

مدرسه حلبیان، با همه فراز و فرودهایش، هنوز زنده است، نه فقط در دیوارهای بازسازی‌شده‌اش، بلکه در دل مردمانی که سال‌ها زندگی‌شان را وقف آن کرده‌اند و در خاطرات دانش‌آموزانی که هنوز با شنیدن نامش، لبخند بر لب می‌نشانند.

مرتبط نوشته ها

فال حافظ

استخاره آنلاین با قرآن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿۱﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿۲﴾ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ﴿۳﴾ وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾

سه مرتبه سوره اخلاص را بخوانید و دکمه بعدی را کلیک کنید.

تلویزیون شهری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *