به گزارش خبرنگار مجله آرونو، بیستوسوم مهرماه مصادف با ۱۵ اکتبر روز جهانی «عصای سفید» نامگذاری شده و به بهانه این روز پای صحبت هرکدام از روشندلان که بنشینی، داستان عجیبی دارند؛ روزهایی که تلاش کردند تا آینده بهتری برای خود بسازند؛ داستان زندگی این افراد با امید و تلاش عجین شده و این تلاش آنجایی ارزشمندتر میشود که الگویی موفق برای بسیاری از ما شوند؛ از طرفی دنیا خبر دنیایی پیچیده است، اما با نگاهی از بیرون نمیتوان به عمق آن پی برد و نقطه پیوند این دو امر جایی است که دنیای تلاش روشندلان به عرصه خبر و رسانه وارد شود؛ سهیل معینی متولد ۱۳۴۵ است و اینطور که میگوید در ۸ سالگی وقتی توپ فوتبال به چشمش میخورد و بر اساس درمانهای ناموفق ظرف دو یا سه سال نابینا میشود، اما با این حال از سال ۱۳۶۸ شروع به یادداشتنویسی در حوزه بینالملل کرده اما بهتر است بقیه ماجرا را از زبان خودش بشنویم: «از سال ۱۳۷۳ بهعنوان کارشناس خبر جذب ایرنا شدم و در ادامه از سال ۱۳۷۵ که روزنامه ایران سپید ویژه نابینایان منتشر شد شروع به همکاری کردم و مسئولیتهایی از جمله سردبیری و مدیر مسئولی را به عهده داشتم؛ از دهه ۷٠ به بعد عمده فعالیت رسانهایم در حوزه تخصصی اجتماعی و افراد معلول بود یعنی همزمان با کار رسانهای فعالیتهای اجتماعی نیز انجام میدادم البته که همچنان هم کار خبر هم انجام میدهم.»
در کنار فعالیت رسانهای عمده فعالتیم در حوزه افراد معلول است و در این راستا مسئولیتهایی از جمله مدیریت انجمن باور، مدیرعامل شبکه تشکلهای نابینای کشور، شورای راهبردی امور معلولان شهرداری تهران، عضو ستاد مناسبسازی کشور و تهران را به عهده دارم و پیش از این نیز مسئولیتهایی از جمله مشاور وزیر رفاه در امور معلولان و مشاور سازمان بهزیستی را داشتم، اما مهمترین فعالیت در پرونده کاریام دبیر کمیته تدوین قانون حمایت از معلولان و دبیر کمیته تدوین پیشنویس قانون جامع حقوق معلولان است.»
تربیت خبرنگاران از نسلی متفاوت
در میان صحبتهایش نام «روزنامه ایران سپید» توجهم را به خود جلب میکند و اینطور توضیح میدهد: «در روزنامه «ایران سپید» روزنامهنگاری تخصصی نابینایان و معلولان را شکل دادیم و کار به حدی گسترش پیدا کرد که نسلی از نابینایان اهل قلم تربیت و برای اولین بار کلاسهایی برای آنها برگزار شد؛ در آن زمان حداقل ۱٠ نفر از نابینایان وارد عرصه خبر شدند.»
میان صحبتهایش این سوال ذهنم را به خود مشغول کرده است که چطور سر از عرصه خبر درآورد و اینطور پاسخم را میدهد: «از دوران راهنمایی به سیاست علاقه فراوانی داشتم و بر همین اساس در دانشگاه رشته علوم سیاسی خواندم، اما پس از چند سال فعالیت در رشته تخصصیام به این نتیجه رسیدم که اگر میخواهم مفید باشم، توانایی و دانشم را به حوزهای کاربردی وارد کنم و بر همین اساس احساس کردم میتوانم از این ظرفیت برای کمک به همنوعانم استفاده کنم؛ در این مسیر از دو ابزار استفاده کردم که مورد اول رسانه بود و شاید بیشترین کار رسانهای در ترویج حقوق معلولان را انجام دادم و در این راستا تلاش کردم از رسانه برای بهبود شرایط افراد معلول استفاده کنم، ابزار دوم نیز کار با نهادهای سیاسی بود و در این راستا از دانشم برای تثبیت حقوق معلول استفاده کنم که منجر به تصویب قانون حمایت از معلولان و آئیننامههای اجرایی شد.»
مهمتر از نگاشتن، اندیشیدن است
از معینی درباره تجربیاتش در عرصه خبرنگاری میپرسم و استادگونه پاسخ میدهد: «یک خبرنگار باید بتواند خوب و اثرگذار بنویسد، ادبیات خاص خود را داشته باشد، اما قبل از نگارش، آن چیزی است که میاندیشد دارای اهمیت است و بر همین اساس باید اندیشه و ذهن افراد خلاق و تیزبین باشد و از طرفی علاوه بر تسلط به تکنیک و نگارش قوی بر حوزهای که در آن مشغول است نیز مسلط باشد زیرا در غیر این صورت تبدیل به خبرنگار سطحی میشود، از طرفی از دیگر نکات لازم برای خبرنگاران مطالعه است، زیرا هرچه اندیشه غنیتری داشته باشیم، صاحب اثرتر خواهیم بود.»
و صحبتش را اینگونه به پایان میرساند: «یکی از مشکلات عرصه رسانهای معلولان تخصص نداشتن افراد است و در این راستا معلولان بخشی از سرویس اجتماعی هستند، اما دید تخصصی به این موضوع وجود ندارد، در حالی که شاهدیم افرادی که با تخصص وارد حوزه رسانه میشوند، موفقیت بیشتری خواهند داشت.»
گفتوگویمان به پایان میرسد اما در این لحظات در کنار مصاحبهای که انجام دادم، حس میکنم دقایقی را بر سر کلاس استادی نشستم که شیوه طی طریق آینده را به من آموخت.