به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، شنیدن روایتهای مربوط به هیپنوتیزم و خواب مغناطیسی، همیشه برای همه افراد جذاب بوده است، طوری که تمام افراد تمایل حداقل برای یکبار، این خواب مغناطیسی را تجربه کنند و پس از بیداری، تمام خاطرات تلخ ذهن آنها از بین رفته باشد، در واقع هیپنوتیزم به دست نیافتنیترین قسمت مغز چنگ میاندازد و آن را بیرون میکشد.
تجربه فرد از هیپنوتیزم، مشابه لحظهای است که فرد در زندگی به حالت خلسه فرو رود، از این رو قدرت هیپنوتیزم یک اتفاق ماورایی نیست، بلکه فقط پیشنهادات و صحبتهایی است که در حالت خلسه به افراد منتقل میشود تا به وسیله آن بتوانند رفتار و احساسات خود را تغییر دهند؛ به عنوان مثال، هیپنوتراپیست کمک میکند افراد زمانی که از یک حادثه یا اتفاق احساس گناه دارند، احساس خود از آن تجربه را تغییر دهند.
هیپنوتیزم درمانی بر پایه اصول روانشناسی است که به افراد برای دست یافتن به ضمیر ناخودآگاهشان کمک میکند، در حالت هیپنوتیزم به مغز این فرصت داده میشود که هر اتفاقی که در زندگی رخ داده است، پردازش کند.
هیپنوتیزمتراپی در روانشناسی، جادو نیست، هیچ ساعت تابداری جلوی چشمها قرار نمیگیرد که پس از ۱۰ شماره کنترل مغز را برعهده بگیرد و از فرد کارهای خارقالعاده بخواهد، در واقع این حالت در روانشناسی حالت آرام و متمرکزی است که بدن در حالت راحتی قرار دارد، در این وضعیت فرد به اختیار خود، کنترل را به فرد درمانگر میدهد و هر زمان که بخواهد میتواند از این وضعیت خارج شود.
هیپنوتیزم نوعی تلقین است؛ زمانی به فرد گفته میشود «پس از اینکه از خواب بیدار شدی، تمام دردهای مربوط به تجربهای سخت را فراموش کردی»، سپس فرد بیدار میشود و پس از آن حتی اگر آن اتفاق دوباره به ذهنش ورود کند، درد اولیهای که از به خاطر آوردن آن تجربه میکرد، برای او زنده نخواهد شد، در واقع هیپنوتراپیست از طریق ارائه پیشنهاد بهتر، و نه فرمان یا دستور، سعی دارد فرد را آرام کند.
درمانی تلفیقی از شناختدرمانی و هیپنوتیزم میتواند به تعدیل و بهبود علائم سرطان کمک کند
ساناز پیرایرانی، روانشناس بالینی و عضو انجمن روانشناسی اجتماعی ایران در خصوص اثربخشی هیپنوتیزمدرمانی در کاهش افکار مزاحم و شدت درد در زنان مبتلا به سرطان سینه به خبرنگار مجله آرونو میگوید: سرطان بهعنوان یک مشکل بهداشت جهانی و در حال گسترش به شمار میرود که تشخیص و درمان آن، فشارهای روانی، اجتماعی و بار اقتصادی زیادی را به دنبال دارد، در بین انواع مختلف سرطانها، سرطان سینه مهمترین عامل نگرانکننده سلامتی در زنان است، زیرا شایعترین علت مرگ ناشی از سرطان در زنان به شمار میرود و به نظر میرسد تا سال ۲۰۳۰، ۳۵ درصد افزایش در میزان کنونی سرطان سینه و بهطور عمده در کشورهای درحالتوسعه ایجاد شود.
وی ادامه میدهد: از آنجا که تشخیص این بیماری شایع، شروع یک دوره پرفشار برای مبتلایان است، در صورت بیتوجهی به وضعیت روانی بیماران، ممکن است منجر به از دست دادن کنترل، درماندگی، افسردگی، اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه و درد شود و چهبسا این عوارض روانشناختی از طریق تأثیر منفی بر ادامه روند درمان و پیگیریهای پس از آن، بقای این بیماران را تهدید کند، با توجه به دلایل فوق نیاز به روشهای رواندرمانی مختلف ضروری است.
این روانشناس بالینی بیان میکند: تشخیص سرطان سینه به خودی خود، میتواند باعث ترس زیاد، ناامیدی و آسیب روانی شود و تمام ابعاد زندگی فرد را به چالش بکشاند، علائم افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه بین ۲۰ تا ۶۶ درصد در زنان با تشخیص سرطان سینه در ۱۲ ماه اول بعد از تشخیص به وجود میآید، همچنین بیماران، افکار مزاحم، تصاویر منفی، خشم، قضاوتهای ناسازگارانه، اجتناب، مشغله فکری اعتقاد به سرنوشت، ناامیدی، احساس بیچارگی و درماندگی را گزارش میکنند که میتواند نقش مهمی در حفظ افسردگی و اضطراب این بیماران داشته باشد.
وی اضافه میکند: امروزه ترکیبی از درمانهای دارویی و روانشناختی با هدف کنترل بیماری و کاهش آسیبهای مربوط به این بیماری در دسترس است، مداخلات روانشناختی برای بیماران دارای سرطان، شامل آموزشهای روانشناختی، مدیریت استرس شناختی رفتاری، درمانهای حمایتی، درمانهای شناختی، آموزش آرامسازی عضلانی، آموزش مهارت حل مسئله، مهارتهای اجتماعی، پسخوراند زیستی، فعالسازی رفتاری، ذهنآگاهی است که در این زمینه رویکردهای شناختیرفتاری بیشترین شواهد را به خود اختصاص دادهاند و از طریق بازسازی شناختی، شناختهای ناسازگار بیماران دارای نشانههای اختلال استرس پس از سانحه و درد را تحت درمان قرار میدهند.
پیرایرانی میگوید: هیپنوتیزمدرمانی شناختی، درمانی تلفیقی از شناختدرمانی و هیپنوتیزم است که بر تحریفهای شناختی، خود هدایتگری منفی، افکار و باورهای خودکار منفی، طرحوارهها و نشخوارهای منفی تأثیر میگذارد و میتواند در اصلاح کردن شناختهای مرکزی که حول محور هویت فردی، خود پنداره و قواعد ذهنی ناکارآمد، سودمند باشد.
وی ادامه میدهد: هیپنوتیزمدرمانی شناختی شامل چند تکنیک اساسی است که میتوان از آنها برای انواع مشکلات از جمله آرامسازی (آرمیدگی) بهعنوان مهارت کنار آمدن که برای کاهش استرس و اضطراب سودمند است، استفاده کرد، از این رو درمان تلفیقی با هیپنوتیزم تا ۷۰ درصد از درمان شناختیرفتاری مؤثرتر است.
این روانشناس بالینی توضیح میدهد: یک مطالعه مروری نظاممند که اثربخشی هیپنوتیزم در سرطان سینه را در ۱۳ مطالعهی کنترلشده تصادفی با ۱۳۵۷ بیمار بررسی میکرد، شواهد امیدوارکننده در تأیید اثربخشی درمان با هیپنوتیزم و نیز هیپنوتیزمدرمانی شناختی ارائه داده است، همچنین در پژوهشی که روی بیماران مبتلا به سرطان انجام شده بود، مشخص شد که هیپنوتیزمدرمانی شناختی در مقایسه با درمان استاندارد و درمان حمایتی منجر به کاهش معنادار شدت درد میشود.
هیپنوتیزم در تسکین دردهای عصبی ناشی از شیمیدرمانی مؤثر است
وی ادامه میدهد: ۴۵ بیمار مبتلا به سرطان، بهمنظور ارزیابی آثار هیپنوتیزم در تسکین درد به دنبال شیمیدرمانی پرداختند، این افراد چهار نوع درمان هیپنوتیزم، رفتاردرمانی شناختی، کنترل توجه و درمان استاندارد را دریافت کردند که از بین این درمانها ملاحظه شد که هیپنوتیزم، بیشتر موجب کاهش درد میشود.
پیرایرانی میگوید: هیپنوتیزمدرمانی شناختی شامل ترکیبی از مواجهه تصویری و موقعیتی، تکنیکهای مدیریت اضطراب مانند آموزش آرامسازی، آموزش تنفس و نیز بازسازی شناختی است و اساس کار این درمان در کمک به بیماران در جهت بازشناسی و تعدیل باورهای منفی و ادراکات درباره خود، دیگران و محیط است، در حقیقت بعضی از افکار و باورهای ناکارآمد در بیماران مبتلا به سرطان مانند احساس گناه، خودسرزنشی و خجالت تحتالشعاع اصلی درمان شناختی قرار میگیرند، همچنین موجب تسهیل پردازش رخدادهای آسیبزا و تجزیه و تحلیل باورهای غیرمفید در بیماران میشود.
وی اضافه میکند: هیپنوتیزمدرمانی شناختی به بیماران کمک میکند که بهطور منسجم، افکار ناکارآمد را با افکار واقعبینانه و مفید جایگزین کنند، در مورد بیماران مبتلا به سرطان سینه به دلیل اضطراب زیاد ناشی از بیماری و بروز خودبهخودی افکار مزاحم، اجتناب و فرار از مقابله با بیماری، تحریکپذیری و بیشبرانگیختگی و نداشتن تمرکز، نیاز به همراهی روش درمانی تسلیبخش دیگری احساس میشود که هیپنوتیزم میتواند روش کمکی مفیدی در تعدیل و بهبود این علائم باشد، بنابراین ترکیب دو درمان رواندرمانی شناختی-رفتاری و هیپنوتراپی، موجب افزایش عواطف مثبت و کاهش عواطف منفی و همچنین کاهش خستگی و ضعف عضلانی میشود.
با این اوصاف، میتوان گفت هیپنوتیزم مانند تماشای یک فیلم هیجانانگیز یا خواندن یک کتاب جذاب است که افراد برای چند ثانیه محو داستان آن میشوند و دیگر متوجه نخواهند بود که در اطراف آنها چه اتفاقی در حال رخ دادن است، این فرایند با اراده و همکاری خود فرد پیش میرود و هیپنوتراپیست تنها او را هدایت میکند تا با ذهنی باز، تمرکز و فکر کند؛ به گفته متخصصان این حوزه، درمانی تلفیقی از شناختدرمانی و هیپنوتیزم میتواند برای درمان بیماران مبتلا به سرطان و بهبود علائم کند.