صالح الجعفراوی؛ خبرنگاری که حقیقت را تا آخرین نفس روایت کرد

فهرست مطالب

به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، صالح الجعفراوی، خبرنگار جوان فلسطینی که صدای بی‌پناهی مردم غزه را به جهان رسانده بود، در حالی که جلیقه‌ای با نشان «PRESS» بر تن داشت، در محله «صبره» شهر غزه هدف ۷ گلوله مزدوران وابسته به رژیم صهیونیستی قرار گرفت و به شهادت رسید.

او تنها ۲۸ سال داشت، اما صدایش برای میلیون‌ها نفر در سراسر جهان آشنا بود؛ صدایی که از میان ویرانه‌ها برمی‌خاست، از دل محاصره، از کوچه‌های خاموشی که هنوز بوی خون و باروت می‌داد.

روایت آخر از خیابان ۸

صبح آن روز، صالح با دوربینش به خیابان ۸ رفته بود تا تحولات تازه شهر را ثبت کند. صدای تیراندازی در فضا پیچید، و لحظاتی بعد بدن بی‌جان او را بر وانت خاکی‌رنگی گذاشتند. ویدئویی کوتاه از همان صحنه در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست شد؛ پیکر یک خبرنگار با جلیقه مطبوعاتی، که هنوز دوربینش خاموش نشده بود.

به گزارش منابع فلسطینی به نقل از الجزیره عربی، الجعفراوی که به دلیل ویدیوهای میدانی خود از جنگ شهرت یافته بود، در حالی که مشغول پوشش درگیری‌ها در محله صبره بود، هدف گلوله اعضای یک «گروه مسلح» قرار گرفت و جان باخت. منابع محلی گفتند اعضای یک گروه مسلح وابسته به اشغالگران اسرائیلی، به سوی او آتش گشودند. وزارت کشور غزه اعلام کرد نیروهای امنیتی حماس منطقه را محاصره کرده‌اند و این گروه شبه‌نظامی حتی هنگام بازگشت آوارگان از جنوب به شمال، به مردم تیراندازی کرده است.

صدایی برای جهانیان

در دو سال گذشته، صالح الجعفراوی به یکی از چهره‌های شناخته‌شده رسانه‌ای در غزه بدل شده بود. گزارش‌هایش از میان خرابه‌ها، از چهره‌های کودکان بی‌پناه و از خانه‌هایی که زیر آوار فرو ریخته بود، بارها در رسانه‌های بین‌المللی بازنشر شد. او تنها خبرنگار نبود، چشمان زنده وجدان جهانی بود در سرزمینی که جهان سال‌هاست از دیدنش روی برگردانده است.

او پیش‌تر در گفت‌وگویی با الجزیره گفته بود:

«تمام صحنه‌هایی که در این ۴۶۷ روز از سر گذراندم، از ذهنم پاک نخواهد شد. همه آن لحظات، برای همیشه در من زنده خواهند ماند.»

تهدیدهای متعددی از سوی رژیم صهیونیستی دریافت کرده بود. اما هیچ‌گاه سکوت نکرد.

«هر ثانیه از زندگی‌ام با ترس می‌گذشت. نمی‌دانستم ثانیه بعد چه خواهد شد. اما می‌دانستم اگر ساکت بمانم، این مردم صدایی نخواهند داشت.»

d8b5d8a7d984d8ad d8a7d984d8acd8b9d981d8b1d8a7d988db8cd89b d8aed8a8d8b1d986daafd8a7d8b1db8c daa9d987 d8add982db8cd982d8aa d8b1d8a7 d8aa 68ec9eb4e8397

وصیت‌نامه‌ای از دل آتش

در واپسین روزهای زندگی، صالح وصیت‌نامه‌ای نوشت؛ وصیتی که حالا چون منشوری از ایمان و پایداری در دل خاک غزه می‌درخشد:

«بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین، کسی که فرمود: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا، بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ.»

من صالح هستم.
این وصیت‌نامه‌ام را می‌گذارم، نه وداع، بلکه ادامه راهی که با یقین انتخاب کرده‌ام.

خدا می‌داند که تمام توان و قدرت خود را به کار بردم تا پشتیبان و صدای فرزندان مردمم باشم، درد و ستم را در تمام جزئیاتش تجربه کردم، بارها درد و فقدان عزیزان را چشیدم، و با این حال هرگز در انتقال حقیقت آن‌طور که هست کوتاهی نکردم، حقیقتی که دلیل بر هر کسی است که سستی کرد و سکوت نمود و همچنین افتخار برای هر کسی که یاری کرد و حمایت نمود و در کنار شریف‌ترین مردان و عزیزترین و بزرگوارترین مردم غزه ایستاد.

اگر شهید شدم، بدانید که غایب نبودم…
اکنون در بهشت هستم، با رفقایی که پیش از من رفتند؛
با انس، اسماعیل و همه عزیزانی که به عهدی که با خدا بسته بودند وفادار ماندند.

از شما می‌خواهم که در دعاهایتان مرا یاد کنید و راه را پس از من ادامه دهید.
مرا با صدقات جاری یاد کنید و هرگاه اذان شنیدید یا نوری را که شب غزه را می‌شکافد دیدید، به یاد من باشید.

شما را به مقاومت سفارش می‌کنم…
به راهی که رفتیم و به روشی که ایمان آوردیم.
ما راهی جز آن برای خود نشناختیم و معنای زندگی را جز در پایداری بر آن نیافتیم.

شما را به پدرم سفارش می‌کنم… عزیز دل و الگوی من، کسی که خود را در او می‌دیدم و او خود را در من می‌دید… ای کسی که در زمان جنگ با همه سختی‌هایش همراه من بودی… از خدا می‌خواهم که در بهشت با هم ملاقات کنیم و تو از من راضی باشی ای تاج سرم.

شما را به برادرم، معلمم و همراه راهم ناجی سفارش می‌کنم،
ای ناجی… من پیش از آنکه تو از زندان بیرون بیایی به سوی خدا رفتم،
بدان که این سرنوشتی است که خدا نوشته است،
و دلتنگی برای تو در من است،
آرزو داشتم تو را ببینم، در آغوش بگیرم، ملاقات کنیم،
اما وعده خدا حق است و دیدار ما در بهشت نزدیک‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنی.

شما را به مادرم سفارش می‌کنم…
ای مادرم، زندگی بدون تو هیچ است.
تو دعایی بودی که قطع نمی‌شد و آرزویی که نمی‌میرد.
از خدا خواستم که تو را شفا دهد و بهبود بخشد،
و چقدر آرزو داشتم که تو را ببینم که برای درمان سفر می‌کنی و با لبخند بازمی‌گردی.

شما را به برادران و خواهرانم سفارش می‌کنم،
رضایت خدا و سپس رضایت شما هدف من است،
از خدا می‌خواهم که شما را خوشحال کند و زندگی‌تان را خوب کند مانند قلب‌های مهربانتان که همیشه سعی کردم منبع شادی برای آن‌ها باشم.

همیشه می‌گفتم:
کلمه سقوط نمی‌کند و تصویر هم سقوط نمی‌کند.
کلمه امانت است و تصویر پیام،
آن را به جهان برسانید همانطور که ما رساندیم.

فکر نکنید که شهادتم پایان است،
بلکه آغاز راهی طولانی به سوی آزادی است.
من پیامبری هستم که می‌خواستم پیامم به جهان برسد، به جهانی که چشم‌هایش بسته است و به کسانی که در برابر حق سکوت کرده‌اند.

و اگر خبری از من شنیدید، برایم گریه نکنید.
مدت‌ها این لحظه را آرزو داشتم و از خدا خواستم که آن را به من عطا کند.
پس حمد و سپاس خدا را که مرا برای آنچه دوست داشت انتخاب کرد.

و به هر کسی که در زندگی‌ام به من بد گفت یا به دروغ و افترا ناسزا گفت، می‌گویم که من به اذن خدا شهید می‌روم و نزد خدا دشمنان گرد هم می‌آیند.

شما را به فلسطین سفارش می‌کنم…
به مسجد الاقصی…
آرزو داشتم به صحن آن برسم، در آن نماز بخوانم، خاکش را لمس کنم.
اگر در دنیا به آن نرسم،
از خدا می‌خواهم که همه ما را در بهشت‌های جاودان کنار هم جمع کند.

خدایا مرا در شمار شهدا بپذیر، و گناهان گذشته و آینده‌ام را ببخش، و خونم را نوری قرار ده که راه آزادی را برای مردم و خانواده‌ام روشن کند.
اگر کوتاهی کردم مرا ببخشید و برایم دعا کنید که رحمت و مغفرت شامل حالم شود، زیرا من به عهد وفا کردم و تغییر ندادم و عوض نکردم.

و سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد.

برادرتان، شهید به اذن خدا
صالح عامر فؤاد الجعفراوی
۱۲/۱۰/۲۰۲۵»

این وصیت‌نامه اکنون در میان مردم غزه دست‌به‌دست می‌شود؛ همان‌گونه که تصاویرش پیش‌تر امید را زنده نگه می‌داشت، اکنون کلماتش ایمان را زنده می‌کند. او همان‌طور که زیست، رفت: در خط مقدم روایت حقیقت.

بزرگ‌ترین گورستان خبرنگاران جهان

شهادت الجعفراوی بخشی از فصلی تلخ در تاریخ رسانه است؛ غزه اکنون به گفته فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران، به بزرگ‌ترین گورستان خبرنگاران در تاریخ معاصر بدل شده است. از آغاز جنگ در اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون بیش از ۲۷۰ فعال رسانه‌ای در غزه کشته شده‌اند.

آنتونی بلانژه، روزنامه‌نگار فرانسوی-بلژیکی، در یادداشتی در گاردین نوشت:

«در هیچ جنگی، نه در ویتنام و نه در عراق و سوریه، این‌چنین خبرنگاران به صورت هدفمند کشته نشده‌اند. در غزه، شاهدان را می‌کشند تا حقیقت دفن شود.»

اما صالح الجعفراوی، با همان لبخند آرامش‌بخش و صدای لرزانش از زیر آوار، حقیقت را جاودانه کرد.
او رفت، اما صدایش ماند.
صدایی که هنوز از میان خرابه‌ها می‌گوید:

«ما مردم این سرزمینیم، و حق داریم در آن زندگی کنیم.»

INTERACTIVE_Journalists_killed_Gaza_Israel_war_August25_2025

مرتبط نوشته ها

فال حافظ

استخاره آنلاین با قرآن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿۱﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿۲﴾ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ﴿۳﴾ وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾

سه مرتبه سوره اخلاص را بخوانید و دکمه بعدی را کلیک کنید.

تلویزیون شهری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *