به گزارش خبرگزاری مجله آرونو، در روانشناسی رشد، خیالپردازی بهعنوان یکی از مؤلفههای مهم رشد شناختی کودک شناخته میشود و یکی از روانشناسان برجسته، معتقد است که تخیل کودکان در مرحله پیشعملیاتی (دو تا هفت سالگی) به آنها امکان میدهد مفاهیم انتزاعی را در قالب نمادها و داستانها درک کنند و در این مرحله، کودکان مرز میان واقعیت و تخیل را بهوضوح تشخیص نمیدهند و همین عامل موجب میشود که دنیایی خلاقانه و پویا در ذهن آنها شکل گیرد که به رشد تفکر نمادین، زبان و درک مفهومی کمک میکند.
خیالپردازی در کودکان تنها فعالیتی ذهنی یا تفننی نیست، بلکه نقش سازگارانه و تطبیقی نیز ایفا میکند؛ کودک با ساختن داستانها یا فضاهای خیالی، احساسات پیچیده مانند ترس، خشم یا اضطراب را مدیریت میکند و این مکانیزم، که گاهی «بازی نمایشی» خوانده میشود، فرصتی برای پردازش تجربههای روزمره و تعمیم مفاهیم اجتماعی و اخلاقی فراهم میآورد و بهعبارتی دیگر، تخیل به کودک کمک میکند تا واقعیت را در قالبی قابلفهم بازسازی و کنترل کند.
طبق مطالعات انجامشده، فعالیتهای خیالی میتواند نقش مهمی در توسعه زبان و گسترش واژگان کودک ایفا کند و زمانی که کودک در حال ایفای نقش یا گفتوگوی خیالی با شخصیتهای ساختگی است، ناخودآگاه مهارتهای زبانی پیچیدهتری را تمرین میکند پ استفاده از افعال انتزاعی، جملات شرطی و مفاهیمی که در زندگی روزمره ممکن است کمتر تجربه شوند، همگی در محیطهای خیالی تقویت میشوند.
تخیل نهتنها پایهگذار خلاقیت است، بلکه با مهارت حل مسئله نیز رابطهای مستقیم دارد، کودکی که میتواند از یک جعبه ساده، سفینه فضایی بسازد یا برای یک عروسک بیمار داستان درمان خلق کند، در واقع در حال تمرین تفکر واگرا است؛ تفکر واگرا نوعی از تفکر است که در حل مسائل پیچیده، طراحی نوآورانه و تصمیمگیریهای چندوجهی کاربرد دارد و این توانایی در محیطهای آموزشی نوین نیز بسیار ارزشمند تلقی میشود.
چرا خیالپردازی میکنیم؟ / خیالپردازی؛ فضایی امن برای تمرین زندگی واقعی
حمید نصیری، روانشناس و مشاور خانواده در گفتوگو با خبرنگار مجله آرونو با بیان اینکه خیالبافی تنها مختص به کودکان و دوران کودکی نیست، اظهار کرد: افراد در تمام سنین، در زمانهایی ممکن است دست به خیالبافی و خیالپردازی بزنند و به عبارتی، خیالبافی و خیالپردازی در سنین مختلف، یکی از روشهای دفاعی افراد محسوب میشود.
وی با بیان اینکه همانطور که بدن در برابر عوامل خارجی سیستم دفاعی دارد، روان افراد نیز در برابر فشارها، استرسها و رویدادهای خطرناک، سیستمی دفاعی دارد، افزود: گاهی اوقات افراد از این سیستم دفاعی برای غلبه بر استرسها، اضطرابها و ترسها، استفاده خواهند کرد و این اقدام میتواند راهکاری مؤثر واقع شود.
روانشناس و مشاور خانواده با بیان اینکه کودکان نسبت به بزرگسالان از توانمندیهای کمتری برخوردار هستند، تصریح کرد: یکی از روشهایی که کودکان پیش میگیرند تا بتوانند خود را در جهان قرار دهند، خیالپردازی است و خیالپردازی یکی از روشهایی رایج و مورد استفاده در کودکان به شمار میرود و کودکان با خیالپردازی سعی میکنند فضایی برای خود فراهم و آن را تمرین کنند.
خیالپردازی در بزرگسالان طبیعی است؟ / نسبت به خیالپردازی کودکان نگرانی زیادی وجود ندارد
نصیری با بیان اینکه غلبه کردن بر مشکلات و مقابله با استرس و اضطراب، شکست ترسها و ناتواناییها، از جمله مواردی است که کودکان به خیالپردازی روی میآورند، ادامه داد: هر آنچه که یک کودک خردسال توان انجام آن را ندارد، میتواند در خیال خود، آن فعالیت را با بالاترین کیفیت انجام دهد.
وی با بیان اینکه بزرگسالان نیز گاهی اوقات خیالپردازی میکنند، گفت: در واقع افراد نیازهای خود که موفق به دستیابی به آنها نشدهاند را در چهارچوب فضای خیالی خود قرار میدهند و به طور معمول، هنگامی که در بزرگسالان نسبت به خیالپردازی افراطی عمل کنند، خیالپردازی آنها به عنوان یک مشکل تلقی میشود.
روانشناس و مشاور خانواده با بیان اینکه در کودکان نسبت به خیالپردازی نگرانیهای زیادی وجود ندارد، اضافه کرد: هنگامی که یک فرد بزرگسال بهجای تلاش کردن، برقرار نکردن روابط اجتماعی و مقابله با استرسها و اضطرابها، خیالبافی میکند، این رفتار، رفتاری بیمارگونه خواهد بود و خیالبافی در کودکان به نوعی تمرینی برای قرارگیری در فضای واقعی زندگی است.
بازیهای تخیلی فرصتی برای آزمودن نقشهای مختلف اجتماعی فراهم میکند و کودک از طریق ایفای نقش پزشک، معلم، والدین یا قهرمان، نهتنها با مشاغل و جایگاههای اجتماعی آشنا میشود، بلکه خود را نیز در قالب آنها بازتعریف میکند و این فرایند برای رشد هویت و خودآگاهی بسیار حیاتی است و در نظریههای روانشناسی نقشپذیری نیز مورد تأکید قرار گرفته است.
در سالهای اخیر، نگرانیهایی درباره کاهش فرصت خیالپردازی در کودکان بهدلیل گسترش برنامههای آموزشی فشرده و استفاده بیشازحد از فناوری مطرح شده است و محققان هشدار میدهند که حذف یا محدودسازی فضاهای باز برای بازی خلاقانه ممکن است منجر به کاهش انعطافپذیری ذهنی، همدلی و توانایی درک چندوجهی مسائل شود؛ بنابر این نهادهای آموزشی و والدین باید بهجای تمرکز صرف بر عملکرد تحصیلی، بسترهایی برای تخیل آزادانه نیز فراهم کنند.
با توجه به نقشهای چندگانه تخیل در رشد شناختی، عاطفی و اجتماعی کودکان، تقویت آن نباید یک گزینه فرعی، بلکه بخشی اساسی از راهبردهای تربیتی تلقی شود و روانشناسان توصیه میکنند که والدین و مربیان، فرصتهایی برای بازی آزاد، داستانگویی، تعامل با طبیعت و ابزارهای ساده فراهم کنند تا ذهن کودک در بستری آزاد و انعطافپذیر رشد کند و این سرمایهگذاری در درازمدت، به رشد فردی و اجتماعی مؤثرتر منجر خواهد شد.